مقاله پژوهشی
مریم صفری؛ محمدعلی گذشتی؛ شیرین کوشکی؛ اشرف شیبانی اقدم
چکیده
بیان مسئله: مارتین سلیگمن، پدر روانشناسی مثبت، درجستجوی آنچه ارسطو«زندگی خوب» مینامد؛ بر جنبههایِ مثبتِ انسان، تمرکز و تأکید میکند؛در نتیجه فضیلتها وتوانمندیها را جایگزینِ مؤلّفههای دستورالعملِ تشخیصِ اختلالات روانشناختی قرار میدهد. این جنبشِ نوین با انگیزۀ بهینهسازی کیفیّت زندگی از طریق ارتقای شادی ...
بیشتر
بیان مسئله: مارتین سلیگمن، پدر روانشناسی مثبت، درجستجوی آنچه ارسطو«زندگی خوب» مینامد؛ بر جنبههایِ مثبتِ انسان، تمرکز و تأکید میکند؛در نتیجه فضیلتها وتوانمندیها را جایگزینِ مؤلّفههای دستورالعملِ تشخیصِ اختلالات روانشناختی قرار میدهد. این جنبشِ نوین با انگیزۀ بهینهسازی کیفیّت زندگی از طریق ارتقای شادی ذهنی در بسترِ رضایت از گذشته، شادمانیِ حال و امید وخوشبینی نسبت به آینده، شکل گرفته است. نظریۀ بهزیستی ناظر بر هیجان مثبت، روابط مثبت، معنا، مجذوبیّت و دستاورد برای رسیدن به شکوفایی است. شش فضیلتِ عدالتطلبی، نوع دوستی، تعالی، خرد، شجاعت و میانهروی و بیست وچهار توانمندی، زیر بنای آن را تشکیل میدهند.
روش: این پژوهش ، با روش تحلیل محتوا و یافتههای آماری، به مطالعۀ شاخصههایِ نظریۀ بهزیستی در غزلیّات شمس بر پابۀ روانشناسیِ مثبتنگر سلیگمن میپردازد تا ابعاد تازهای از این اثر را با نگاهی متفاوت مطرح کند.
یافتهها و نتایج: از آنجا که اهداف مشترک آثار ادبی و عرفانی با روانشناسی مثبتنگر، تحصیلِ رضایت از گذشته، امید نسبت به آینده و کسب خشنودی در زمان حال، به منظورِ پرورش انسانِ توانمند در مسیر شکوفایی و زندگی بامعناست؛ به همین سبب اقیانوس پر رمز و رازِ غزلیّات شمس با سیطرۀ موسیقی و عشق، عرصۀ شکلگیری و نمودِ امواجی از عناصر نظریۀ بهزیستی است که در این پژوهشِ میانرشتهای بدان پرداخته شده است؛ در نتیجه بر اندیشههای سازگاری مولانا و سلیگمن در مقولۀ شکوفایی و ضرورتهایِ تلاش انسان در این باره، برای دستیابی به کمال توجه دارد.