شناسنامه علمی شماره
مقاله پژوهشی
لیلا ولی زاده پاشا؛ محبوبه مباشری؛ شیرین پور ابراهیم
چکیده
زبان دین کانون شکلگیری بسیاری از استعارهها و راهیابی آن به ادبیات است. ادبیات بهویژه ادبیات عرفانی، از مفاهیم دین و مفهومسازی های قرآنی تأثیر پذیرفته است. این مقاله باتوجهبه استعارههای مفهومی، مفهومسازی عشق را در شعر مولانا و تأثیر آن را از قرآن بررسی میکند. استعارة مفهومی یکی ازمهمترین مباحث زبانشناسی شناختی است. ...
بیشتر
زبان دین کانون شکلگیری بسیاری از استعارهها و راهیابی آن به ادبیات است. ادبیات بهویژه ادبیات عرفانی، از مفاهیم دین و مفهومسازی های قرآنی تأثیر پذیرفته است. این مقاله باتوجهبه استعارههای مفهومی، مفهومسازی عشق را در شعر مولانا و تأثیر آن را از قرآن بررسی میکند. استعارة مفهومی یکی ازمهمترین مباحث زبانشناسی شناختی است. با نظریة استعارة مفهومی میتوان جنبههای بینامتنیت شعر مولانا با قرآن را از زاویهای شناختی بررسی کرد. هدف این پژوهش، بررسی میزان تأثیرپذیری مولانا از قرآن در مفهومسازی عشق است که با تطبیق مفهوم انتزاعی عشق در غزلیات شمس و قرآن به شیوة تحلیلی ـ توصیفی به انجام میرسد. به همین سبب همة استعارههای عشق در سی غزل از غزلیات شمس و نیز بسیاری از آیات قرآنی با مفهوم محبت استخراج شد تا به این پرسش پاسخ داده شود که مولانا در غزلیات از چه استعارههایی برای مفهومسازی عشق استفاده کرده و تا چه حد از استعارههای قرآنی بهره برده است. نتیجة بررسی نشان میدهد که در هر دو اثر، استعارة کلان «خداوند معشوق است» وجود دارد. در گفتمان ادبی ـ شعریِ شمس، چهار استعارة «عشق کلید است»، «عشق سفر است»، «عشق گیاه است» و «عشق سلطنت است» شناخته شد. حوزههای مبدأ نامبرده و نوع نگاشتها بیانگر تأثیر عمیق قرآن بر زبان غزلیات شمس است.
مقاله پژوهشی
مبانی عرفان و تصوف/ مبانی نظری
نعمت الله پناهی؛ محمد تقوی؛ محمود فتوحی رودمعجنی
چکیده
درد و رنج در جایگاه موضوعی فلسفی و دینی و روانشناختی، همزاد انسان است. این موضوع در مبحث خیر و شرّ به اسطورهها و افسانهها راه یافت و تاکنون نیز در مرکز توجه و چالش فلسفی و الهیاتی بوده است. در حوزۀ ادبیات و متون ادبی عرفانی نگاه به درد و رنج فراتر از استدلال صرف فلسفی و بیشتر شهودی است؛ بهطوریکه عارف در قالب تمثیل، مفاهیم معقول ...
بیشتر
درد و رنج در جایگاه موضوعی فلسفی و دینی و روانشناختی، همزاد انسان است. این موضوع در مبحث خیر و شرّ به اسطورهها و افسانهها راه یافت و تاکنون نیز در مرکز توجه و چالش فلسفی و الهیاتی بوده است. در حوزۀ ادبیات و متون ادبی عرفانی نگاه به درد و رنج فراتر از استدلال صرف فلسفی و بیشتر شهودی است؛ بهطوریکه عارف در قالب تمثیل، مفاهیم معقول را محسوس جلوه میدهد؛ با این شیوه افزونبر نزدیککردن آن مفاهیم به ذهن، میکوشد موجب اقناع عاطفی مخاطب شود. نگارندگان این مقاله با مبنا قراردادن یکی از حکایتهای چالشبرانگیز مثنوی (مناظرۀ صوفی و قاضی) میکوشند رویکرد ادبی عرفانی مولوی به موضوع پیچیدۀ درد و رنج را بررسی کنند. نگرش تمثیلی مولوی در صورتبندی مسئلۀ درد و رنج نشان میدهد میان درد و رنج با لذت و پیروی از هوای نفس از یکسو و معرفت و کمال روح و عاقبتبینی ازسوی دیگر ارتباط وجود دارد. مولوی در ضمن حکایتها به ماهیت پیچیدة درد و رنج، خاستگاه و راههای رهایی از رنج نظر دارد و آن را با تمثیلهای متناسبی باورپذیر کرده است.
مقاله پژوهشی
مبانی عرفان و تصوف/ مبانی نظری
هومان شاکری؛ علی محمد محمودی؛ حامد گلستان اصیل
چکیده
مثنوی مولوی دربردارندة اندیشههای متعالی و داستانهای حکمتآمیز و اندیشمندانه است. اندیشمندان از دیرباز به این اثر توجه داشته و دربارة آن پژوهش کردهاند؛. درنتیجه این اثر از چشماندازهای مختلف شرح و بررسی شده است. بحث جنسیت و سنخیت یکی از مباحثی است که در اندیشة مولانا جایگاه خاصی دارد و در آثار او بهویژه در مثنوی بسیار نمود ...
بیشتر
مثنوی مولوی دربردارندة اندیشههای متعالی و داستانهای حکمتآمیز و اندیشمندانه است. اندیشمندان از دیرباز به این اثر توجه داشته و دربارة آن پژوهش کردهاند؛. درنتیجه این اثر از چشماندازهای مختلف شرح و بررسی شده است. بحث جنسیت و سنخیت یکی از مباحثی است که در اندیشة مولانا جایگاه خاصی دارد و در آثار او بهویژه در مثنوی بسیار نمود یافته است. جنسیت یا جاذبة جنسیت موضوعی است که مولانا همة هستی را جلوگاه آن میداند و از دیدگاه او در همة مظاهر آفرینش اعم از روابط انسانی، گرایش بشر به پیامبران و ادیان الهی و همچنین تمایل انسانها به کفر، ایمان، بدی، خوبی، دوستی، دشمنی، عشق، نفرتها جاری است. گفتنی است بحث جنسیت در آثار شاعران و نویسندگان دیگر، از متقدمان و متأخران مولانا، نیز مهم بوده است؛ اما کاربرد و جلوههای مختلف آن در مثنوی معنوی و دیگر آثار مولانا متنوعتر و بسیار است. ابتدا دیدگاه متصوفه در این زمینه بازنمایی و تبیین خواهد شد و سپس اندیشههای مولوی در این باره شناخته و دستهبندی میشود. بنابراین نگارندگان مثالهایی از بحث جنسیت در آثار برخی از نویسندگان پیش از مولانا را ذکر میکنند و سپس جنبهها و جلوههای گوناگون این موضوع در مثنوی معنوی بررسی و تحلیل میشود.
مقاله پژوهشی
زبان عرفانی
فرشته میلادی؛ عباسعلی وفایی
چکیده
پژوهش حاضر با روشی توصیفی – تحلیلی و تکیه بر رویکرد نقشگرایی هلیدی در زمینة ارتباط بافت موقعیتی و بافت متن، به مطالعة گفتمان مکاشفة عیانی در مراحل مختلف تجربیات عرفانی روزبهان بقلی پرداخته است. «کشفالاسرار و مکاشفاتالانوار» زندگینامة خودنوشت روزبهان بقلی است که محتوای آن براساس «شیوة بازگویی، بدون دغدغة انتقال ...
بیشتر
پژوهش حاضر با روشی توصیفی – تحلیلی و تکیه بر رویکرد نقشگرایی هلیدی در زمینة ارتباط بافت موقعیتی و بافت متن، به مطالعة گفتمان مکاشفة عیانی در مراحل مختلف تجربیات عرفانی روزبهان بقلی پرداخته است. «کشفالاسرار و مکاشفاتالانوار» زندگینامة خودنوشت روزبهان بقلی است که محتوای آن براساس «شیوة بازگویی، بدون دغدغة انتقال ذهنیت به مخاطب»، شکل گرفته است. روزبهانی بقلی در جایگاه تجربهگر، با ترجیح مشاهده بر سایر مراتب کشف، سعی در بازگویی تجربیات و رؤیاهای شهودی خود دارد که اغلب آنها براساس «تجلی ذات و صفات خداوند» از طریق «التباس» مطرح شدهاند. وی در هر یک از تجربیات عرفانی خود که در حالات مختلفی اعم از «بیداری، حالتی بین خواب و بیداری و خواب» شکل گرفتهاند، با توجه به استعداد روحی خود و دیدگاه و رابطهای که نسبت به هر یک از مشارکان دارد، حالات عاطفی خاصی از قبیل قبض، سرگشتگی، حیرت، بسط، وجد و سکر را تجربه کرده است. در ساختار متنی گفتمان مکاشفة این اثر که بر بازگویی سه تجربة عرفانی «خطاب، تجلی و معراج» تمرکز دارد، مشخصة اصلی تجربیات «توصیفناپذیری»، «حالت انفعالی» و «زودگذری» است. سیر مشخص فرآیندهای زبانی در مراحل مختلف مکاشفه از «مادی» به «ذهنی» در جهت تببین سیر صعودی سالک از مقام «طلب» به مقام «فنا» بکار رفته است. در تمام تجربیات افزودة موقعیت «مکان» بیشترین بسامد را دارد و در هر تجربه مخاطب با فضای متفاوتی روبرو میشود. هنگامی که هر یک از مکانها تغییر میکند، شرایط و ویژگیهای حاکم بر تجربه نیز متفاوت میشود. نویسنده در توصیف مکانهایی که مربوط به حالات ابتدایی مکاشفه هستند، دقت بیشتری دارد؛ اما مکانهای وقوع مراحل پایانی مکاشفه را تحت غلبة حالات عرفانی نمیتواند با دقت چندانی توصیف کند. روزبهان از طریق کاربرد پیاپی عناصر پیرامونی، ابهام را در کلام خود از بین میبرد و باعث خاص کردن و محدود کردن اطلاعات مورد نظر خود میشود. وی از این طریق، فضای حاکم بر تجربیات خود را به وضوح برای مخاطب ترسیم میکند.
مقاله پژوهشی
زهرا عباسی
چکیده
استعاره پیش از پیدایش زبانشناسی شناختی، بیشتر رویکردی برای زیباییآفرینی و روشی برای ابداعهای هنری بود؛ اما با طرح نظریة استعارة مفهومی، استعاره ابزاری برای تفکر و اندیشه به شمار رفت که در سراسر زندگی بشر جریان دارد و بسیاری از مفاهیم انتزاعی به کمک آن مفهومسازی میشود. استعارههای مربوط به احساسات، بهویژه استعارة عشق، ...
بیشتر
استعاره پیش از پیدایش زبانشناسی شناختی، بیشتر رویکردی برای زیباییآفرینی و روشی برای ابداعهای هنری بود؛ اما با طرح نظریة استعارة مفهومی، استعاره ابزاری برای تفکر و اندیشه به شمار رفت که در سراسر زندگی بشر جریان دارد و بسیاری از مفاهیم انتزاعی به کمک آن مفهومسازی میشود. استعارههای مربوط به احساسات، بهویژه استعارة عشق، در متون ادبی از فراوانی بسیاری برخوردار است. این مقاله به بررسی استعارة مفهومی عشق و خوشههای معنایی مرتبط با آن در تذکرةالاولیاء میپردازد. مبنای نظری این مقاله دستور زبانشناختی و نظریة لیکاف و جانسون دربارة استعاره، همچنین معیار طبقهبندی استعارة مفهومی عشق، دستهبندی افراشی و حسامی (1392) بوده است. با بررسی توصیفی همة انواع استعارهها و استخراج نگاشتهای مرتبط با آن این نتیجه به دست آمد که عطار در تذکرةالاولیاء برای مفهومسازی عشق از حوزههای ملموس مکانها، مفاهیم عینی، جانداران و برخی مفاهیم ذهنی برای حوزة مبدأ بهره برده است. تحلیل آماری استعارة مفهومی عشق نشان میدهد از 166 استعارة یافتشده بیشترین فراوانی بهترتیب مربوط به استعارههای شیءبنیاد و استعارة ساختاربنیاد است. این دو نوع استعاره درمجموع 45/43 درصد از کل استعارههای بهکاررفته را در بر میگیرد. استعارة جهتی ازنظر کاربرد در رتبة سوم و استعارة جانداربنیاد و ذهنی به ذهنی در رتبههای بعدی قرار دارد. در تذکرةالاولیاء بهترتیب کمترین استفاده به استعارة تصویری (1 عدد) و استعارة حسبنیاد (2 عدد) اختصاص دارد. همچنین استعارة عینی به عینی در زمینة مفهوم تحقیقشده به کار نرفته است.
مقاله پژوهشی
نسخه پژوهی و تصحیح متن
مختار کمیلی
چکیده
حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة از سنایی غزنوی، یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین منظومههای صوفیانه در ادب فارسی است که تا امروز چند بار تصحیح و شرح شده است؛ اما هیچکدام از شرحها و تصحیحات این اثر جامع و به دور از لغزش نیست. مسئلة تحقیق در این جستار آن است که چه ابیاتی در حدیقه به آیات و احادیث اشاره دارد و شارحان در شرحهای نوشتهشده ...
بیشتر
حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة از سنایی غزنوی، یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین منظومههای صوفیانه در ادب فارسی است که تا امروز چند بار تصحیح و شرح شده است؛ اما هیچکدام از شرحها و تصحیحات این اثر جامع و به دور از لغزش نیست. مسئلة تحقیق در این جستار آن است که چه ابیاتی در حدیقه به آیات و احادیث اشاره دارد و شارحان در شرحهای نوشتهشده توجهی به آن نداشتهاند؛ همچنین کدام ابیات به تصحیح نیاز دارد. در این پژوهش، نسخة تصحیحشدة محمدتقی مدرس رضوی اساس قرار گرفت. سپس با توجه به محور افقی و عمودی ابیات و دقت در ابیات همگون یا تحریرهای متفاوت از یک بیت و نسخهبدلها، برای بعضی واژهها که نادرست مینماید، صورتهای مرجحی پیشنهاد شد؛ همچنین برخی از ابیاتی شرح شد که به آیه یا حدیثی اشاره دارد.