دوره 9، شماره 1 ، خرداد 1394
زهراالسادات قریشی؛ فریده پورگیو؛ محمدیوسف نیری
دوره 9، شماره 1 ، خرداد 1394، صفحه 1-34
چکیده
دیدار با خویشتن و رسیدن به حقیقت خود یکی از اصول مسلم و نهایی سلوک الی الله است که بسیاری از آثار عرفانی به طور اشارهوار، تمثیلگونه یا مبسوط به آن پرداختهاند. آنچه عارفان در این حیطه بیان کردهاند، در برخی موارد منطبق با آن چیزی است که در علم روانشناسی در مورد خویشتن و مفاهیم مربوط به آن آمده است. این مساله یعنی خویشتن و تجربه ...
بیشتر
دیدار با خویشتن و رسیدن به حقیقت خود یکی از اصول مسلم و نهایی سلوک الی الله است که بسیاری از آثار عرفانی به طور اشارهوار، تمثیلگونه یا مبسوط به آن پرداختهاند. آنچه عارفان در این حیطه بیان کردهاند، در برخی موارد منطبق با آن چیزی است که در علم روانشناسی در مورد خویشتن و مفاهیم مربوط به آن آمده است. این مساله یعنی خویشتن و تجربه شهود عرفانی در زبان مولانا گاه با تعابیر و نشانههایی بیان میشود که افسانه نارسیس در عالم اسطوره را تداعی میکند؛ عناصری همچون آب، چشمه، جویبار، چهره، دیدار، عکس خود در آب دیدن و ... بهویژه در کنار هم در غزل مولانا که در جنبه روساخت این افسانه را در نظر میآورد و از جنبههای درونی و ژرفساختی، فضای پدیداری، پیشینهها و برآیندها ما را از آن دور کرده، آن را دو امر مجزا و با دو جنبه متمایز ارزشی و مربوط به دو عالم عرفانی و اسطورهای میکند. این پژوهش برآن است تا ضمن نگاهی به این افسانه، ردپای خویشتن و تجربه دیدار، نامها، دالها و شکلهای بروز و توصیف آن و نیز روند دستیابی به آن را ضمن توجه به دیدگاههای روانشناسی بهویژه آموزههای یونگ در گستره غزل مولانا بکاود و مرز و حدود این دو پدیده مشابه و در معنا متفاوت را روشن کند که یکی نفی هستی و شهود حق و دیگری اثبات هستی و خودشیفتگی و به عبارتی فریفتگی به ظواهر، نقابها و سایهها و به بیانی دیگر شرک، کفر و نادیده انگاشتن حقیقت است. گفتنی است که نگاه فروید به افسانه نارسیس آن را کاملا در نقطه مقابل مفهوم تجربه دیدار و مفاهیم عرفانی مرتبط با آن قرار میدهد و در این راستا تحلیل یونگ از برخی عناصر مرتبط با اسطوره راهگشاتر است.
مقاله پژوهشی
سید مهدی زرقانی؛ نجمه دری
دوره 9، شماره 1 ، خرداد 1394، صفحه 35-58
چکیده
ردهبندی انواع سرودهها یکی از مباحث مهم در مطالعات ژانری است. غزلیات سنائی از معدود مواردی است که در نسخههای خطی ردهبندی شده است و این رده بندی وارد نوشتههای مصححان و دیگر سنائیپژوهان شدهاست. مقاله حاضر ضمن بررسی انتقادی ردهبندیهای گذشته، سعی میکند طرحی تازه را پیشنهاد کند که بر اساس آن غزلیات در دو سطح ...
بیشتر
ردهبندی انواع سرودهها یکی از مباحث مهم در مطالعات ژانری است. غزلیات سنائی از معدود مواردی است که در نسخههای خطی ردهبندی شده است و این رده بندی وارد نوشتههای مصححان و دیگر سنائیپژوهان شدهاست. مقاله حاضر ضمن بررسی انتقادی ردهبندیهای گذشته، سعی میکند طرحی تازه را پیشنهاد کند که بر اساس آن غزلیات در دو سطح ساختاری و محتوایی ردهبندی میشوند. در سطح نخست غزلیات به چهار گروه تقسیم شده است و سپس معلوم شده که از این میان تنها بخشی را میتوان غزل نامید و بقیه غزلواره هستند که زمینه را برای تولد غزل فراهم کردهاند. در سطح محتوا هم غزلیات به دو گروه کلی توصیفمحور و توصیهمحور تقسیم شده، برای هر یک زیرگروههایی نیز اعتبار کردهایم. این طرح قادر است هم نقش سنائی را در تحول غزل فارسی نشان دهد و هم تصویر نسبتاً واضحی از ساختار و درونمایه غزلیات پیش روی خواننده قرار دهد.
مقاله پژوهشی
سعید رحیمیان؛ طاهره صالحی
دوره 9، شماره 1 ، خرداد 1394، صفحه 59-84
چکیده
در برافراشتن بیرق عزا و نوحه عاشورایی، شاعران زبان و ادب فارسی نیز کوشیدهاند ارادت خود را در قالب نظم، نثار سالار شهیدان کنند. برخی از ایشان در سرودن شعر عاشورایی به ابعاد عرفانی این حماسه جاویدان هم نظر داشتهاند. در این میان، آثار شاعرانی که انگیزه آنها، محبت و معرفت بوده، نمود و ماندگاری بیشتری دارد. تأمل در تعابیر ادبی و تأویلات ...
بیشتر
در برافراشتن بیرق عزا و نوحه عاشورایی، شاعران زبان و ادب فارسی نیز کوشیدهاند ارادت خود را در قالب نظم، نثار سالار شهیدان کنند. برخی از ایشان در سرودن شعر عاشورایی به ابعاد عرفانی این حماسه جاویدان هم نظر داشتهاند. در این میان، آثار شاعرانی که انگیزه آنها، محبت و معرفت بوده، نمود و ماندگاری بیشتری دارد. تأمل در تعابیر ادبی و تأویلات عرفانی اشعار ایشان، خواننده را معطوف به لطایفی دیگر میکند. وجه همت نگارنده در این مقاله بررسی آن دسته از اشعار نیّر تبریزی، عمان سامان، غروی اصفهانی و الهی قمشهای است که درباره سقایت حضرت ابوالفضل (ع) است.
مقاله پژوهشی
محمدرضا حاجی اسماعیلی؛ سید مهدی لطفی؛ سید خلیل کوهی
دوره 9، شماره 1 ، خرداد 1394، صفحه 85-98
چکیده
نماد هر تصویر و گفتاری است که علاوه بر معنای صریح دارای معنای کنایی و پنهان است. نماد در بین متصوفه و عرفا کاربردی وسیع داشته است و در آثار مختلف آنها به ویژه تفاسیر عرفانی همچون تفسیر القرآن الکریم منسوب به ابن عربی به کار رفته است. در این تفسیر نمونههای فراوانی از نماد انگاری واژگان قرآن، ارائه تفسیر نمادین از مفاهیم قرآنی و داستانهای ...
بیشتر
نماد هر تصویر و گفتاری است که علاوه بر معنای صریح دارای معنای کنایی و پنهان است. نماد در بین متصوفه و عرفا کاربردی وسیع داشته است و در آثار مختلف آنها به ویژه تفاسیر عرفانی همچون تفسیر القرآن الکریم منسوب به ابن عربی به کار رفته است. در این تفسیر نمونههای فراوانی از نماد انگاری واژگان قرآن، ارائه تفسیر نمادین از مفاهیم قرآنی و داستانهای قرآنی مانند داستان حضرت مریم وحضرت عیسی( ع) و تطبیق آیات قرآن بر اندیشه عرفانی وی به چشم میخورد. در تفسیر منسوب به ابن عربی واژگان، عبارات، آیات وسوره های قرآنی طبق فلسفه عرفانی نویسنده تأویل، تفسیر و نماد انگاری شده است. یکی از اقسام نمادها در آرای ابن عربی مربوط به مفهوم زن است. این مقاله قصد دارد با بررسی نمادهای مرتبط با این حوزه مفهومی نمادانگاری مفاهیم قرآنی در آرای ابن عربی را تبیین کند.
مقاله پژوهشی
محمود براتی
دوره 9، شماره 1 ، خرداد 1394، صفحه 99-128
چکیده
هرچند مفهوم وقت نزد همگان بدیهی به نظر می رسد اما در عرفان اهمیتی فراوان دارد و در عین حال مفهوم آن بسیار پیچیده و نسبت به افراد مختلف امری نسبی است و پی بردن به کنه آن ساده نیست زیرا هر یک از عرفا به اقتضای حالتی که بر آنها عارض می شود، دریافت و بیانی متفاوت از آن دارند؛ حتی عارفی ممکن است در حالات مختلف دریافت ها و بیان های مختلف و متنوعی ...
بیشتر
هرچند مفهوم وقت نزد همگان بدیهی به نظر می رسد اما در عرفان اهمیتی فراوان دارد و در عین حال مفهوم آن بسیار پیچیده و نسبت به افراد مختلف امری نسبی است و پی بردن به کنه آن ساده نیست زیرا هر یک از عرفا به اقتضای حالتی که بر آنها عارض می شود، دریافت و بیانی متفاوت از آن دارند؛ حتی عارفی ممکن است در حالات مختلف دریافت ها و بیان های مختلف و متنوعی از آن داشته باشد. این که مفهوم وقت و تعاریف صوفیه از آن چیست و حافظ در قرن هشتم در اوج زیبایی ها و ظرافت های هنری شعر عرفانی فارسی چه دریافت و بیانی از وقت دارد، مسئله ای است که در این مقاله بدان می پردازیم. وقت در متون عرفانیِ مَدرَسی مشهور، اصطلاحی عرفانی است و ذیل الفاظ خاص صوفیه بدان پرداخته شده است. با اینکه دربارۀ وقت بر حسب حال و مقال صوفیان و عارفان در کتب تدوین شده، اشارات و عبارات متفاوتی به چشم می خورد ولی تقریبا معناهای نزدیک به هم دارد. با این حال وقت در نظرگاه حافظ به سبب بهره مندی از آموزه های مشرب عرفانی در شعر و اندیشه اش از ویژگی های منحصر به فردی بر خوردار است. به طوری که وقت در سخن او در طیفی از بیانها و معانی متنوع و رنگارنگ جلوه کرده است و گستره و ژرفایی شگفت دارد. در این مقاله ابتدا در باره چیستی وقت و رابطه آن با زمان سخن به میان آمده است سپس با رویکردی اصطلاح شناسی که مبنی بر بررسی تاریخ تطور آن است، مقدمه و پیشینه ای فراهم آمده و تحلیل شده است آنگاه درک و دیدگاه حافظ از وقت و عنایت ویژۀ او به وقت خویش در اندیشه و تجربۀ عرفانییش تبیین شده است و ضمن طبقه بندی وقت حافظ و مراتب آن با توجه به شواهد شعری دیوان وی نشان داده شده است که راز تفاوت وقت حافظ با دیگران در چیست و کار و بار خوش عاشقی و مستی چگونه شعر و شعور حافظ را در جایگاه و پایگاهی دیگر و برتر نشانده است.
مقاله پژوهشی
مریم روضاتیان؛ جواد یبلویی خمسلویی
دوره 9، شماره 1 ، خرداد 1394، صفحه 129-142
چکیده
بیداری نخستین گام در سیر و سلوک است و تا بیداری رخ ندهد حرکت در مسیر عرفان آغاز نخواهد شد. بیداری در برخی از متون عرفانی پیش از قرن هفتم، با نام «یقظه و انتباه» ذکر شده است و اولین منزل سیر و سلوک به شمار آمده است. در برخی دیگر از متون بی آن که به اصطلاح یقظه و انتباه اشاره شود، تلویحاً در ضمن مقام توبه به آن پرداخته شده است و در پاره ...
بیشتر
بیداری نخستین گام در سیر و سلوک است و تا بیداری رخ ندهد حرکت در مسیر عرفان آغاز نخواهد شد. بیداری در برخی از متون عرفانی پیش از قرن هفتم، با نام «یقظه و انتباه» ذکر شده است و اولین منزل سیر و سلوک به شمار آمده است. در برخی دیگر از متون بی آن که به اصطلاح یقظه و انتباه اشاره شود، تلویحاً در ضمن مقام توبه به آن پرداخته شده است و در پاره ای از آثار نیز بیداری و جایگاه آن مغفول مانده است. یقظه و انتباه مرحله ای مهم و سرنوشت ساز در سیر و سلوک است. خط قرمزی است که دوران پیش از توبه و پس از آن را جدا میکند و با توجه به تنّوع و تعدّد عوامل ایجاد آن از جذابیت خاصی برای پژوهشگر مباحث عرفانی برخوردار است. خواجه عبدالله انصاری از نویسندگانی است که در منازل السائرین با موشکافی خاصی به یقظه و انتباه پرداخته، عوامل آن را به دقت دسته بندی کرده است. در این مقاله ضمن بررسی عوامل یقظه و انتباه در منازل السائرین، جایگاه یقظه و انتباه در تحول روحی عارفان تذکره الاولیاء عطار نیشابوری تبیین می شود. بسیاری از حکایت های نقل شده درباره یقظه و انتباه عارفان را در تذکره الاولیاء می توان با دسته بندی خواجه عبدالله انصاری تبیین و تحلیل کرد.
مقاله پژوهشی
فرشته محجوب
دوره 9، شماره 1 ، خرداد 1394، صفحه 143-166
چکیده
انسان در تمامی ادوار و هر زمان که با «خود» خلوتی داشته و در جست وجوی شناخت زوایای پنهان و رازآمیز آن برآمده، خویشتن را بسیار پیچیده و با عمقی حیرت انگیز یافته تا آن اندازه که حتی در گذر زمان و با وجود مطالعات گوناگون از هر طیف نیز، همچنان جنبه های درونیش ناشناخته، مجهول و نامکشوف مانده است. ضرورت این شناخت که پیوسته مورد تأکید ...
بیشتر
انسان در تمامی ادوار و هر زمان که با «خود» خلوتی داشته و در جست وجوی شناخت زوایای پنهان و رازآمیز آن برآمده، خویشتن را بسیار پیچیده و با عمقی حیرت انگیز یافته تا آن اندازه که حتی در گذر زمان و با وجود مطالعات گوناگون از هر طیف نیز، همچنان جنبه های درونیش ناشناخته، مجهول و نامکشوف مانده است. ضرورت این شناخت که پیوسته مورد تأکید و توصیه پیامبران و اولیاء الهی بوده است و رابطه ای تنگاتنگ با جهان بینی بشر و شناخت کل هستی و سپس خداوند یافته است؛ انسان را وادار میسازد با تأمل در لایه های ناشناخته درونی وجود، ابعاد ژرف و عمیق هستی خود را واکاوی کند و ضرورت این معرفت را بر سایر معارف مقدم و ارجح بداند. این شناخت تا بدان اندازه مهم است که در نظر برخی از بزرگان حکمت و عرفان، هرکس معنی حدیث « من عرف نفسه فقدعرف ربه» را به درستی بداند و بر زوایای آن اشراف یابد، میتواند جمیع مسائل اصیل فلسفی و مطالب قویم حکمت متعالی و حقایق عرفانی را از آن دریابد. از آنجا که غالب آثار و تألیفات عارفانه بر پایه شناخت رب و نحوه دید انسان به این مهم و در نتیجه آن چگونگی جهان بینی او به نگارش درآمده، حدیث مذکور به عنوان مرجعی برجسته و ارزشمند به دفعات در این آثار مورد استناد قرارگرفته است و شرح و تبیین شده تا بدان حدکه در زمره ضروری ترین مباحث مندرج در این آثار به شمار آمده است. در بسیاری موارد نیز ارائه تمثیل و حکایت، این مفاهیم را عینی و ملموس تر ساخته، دریافت دشواری های آن را آسان ترکرده است. این مقاله بر آن است تا ضمن بررسی سندی و واکاوی مفردات و اجزاء متشکله این حدیث شریف با رویکرد غالب عرفانی، تحلیل و تعاریفی نیز از مفاهیم مرتبط بدان همچون تلازم معرفت نفس و رب، ممکن یا ناممکن بودن این شناخت و نوع این معرفت بر پایه حصولی یا حضوری بودن آن به دست دهد و سپس با ارائه شواهد مثال از متون عرفانی در هر باب به مفاهیم مشترک مرتبط با این شناخت همچون تعریف، مقدمات و نتایج معرفت نفس و رب و مراتب هر یک بپردازد و آن ها را بر پایه وجوه تشابه یا تفریق دسته بندی نماید.