نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیامنور
2 استادیار گروه علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه پیامنور
3 دانش آموختۀ دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گیلان
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Mystic Researches in the Mirror of Scientometrics
Abstract
Scientometrics studies, dealing with professional evaluation of scientific researches, cover many dynamic aspects of science. Analyzing mystical researches, using scientometric methods not only determine the status of co-authorship networks of mystical researchers, but also show the quantitative growth of them as well as top authors of this field in Islamic World Science Citation Center (ISC). The population of this research consists of all mysticism or mystical literature published in ISC, which includes 1931 articles. Once the records retrieved, they were integrated and results were analyzed via SPSS and scientometrics software in form of chart or theory. Findings of current research not only rate articles scientifically in various aspects like quantity or citation, but also determine the ranking of researchers by number of articles, h-index, and in co-authorship network based on their centrality measures relation to the other researchers.
Key Words: Mysticism, Scientometrics, Centrality, Article, Co-authorship
کلیدواژهها [English]
1ـ مقدمه
عرفان و تصوف ازسویی با علوم دینی و باورهای مذهبی گره خورده و ازسوی دیگر با رشتههایی مانند فلسفه و ادبیات و... نزدیکی دارد. عرفان عرصۀ گستردهای است که در آن به شیوهها و با رویکردهای بسیار میتوان پژوهش کرد. ادبیات عرفانی از مهمترین شاخههای این عرصۀ گسترده است که ازنظر تنوع و عمق، اهمیت بسیاری دارد؛ چنانکه برجستهترین آثار ادبی یا کاملاً عرفانی است و یا با تأثیرپذیرفتن از اندیشهها و رفتارهای عارفان نوشته شده است. درواقع آگاهی از مبانی و اصول عرفان در فهم برخی از این متون لازم است.
توجه پژوهشگران به تحقیق و مطالعه در مباحث عرفانی روزافزون است؛ اما بدنۀ اصلی این پژوهشها تاکنون ازنظر کمّی بررسی نشده است. برای بررسی و تحلیل جنبههای کمّیِ موجود در پژوهشها و تولیدات علمی، تخصصی به نام علمسنجی وجود دارد (خاصه و دیگران، 1395). علمسنجی به روشهایی کمّی گفته میشود که علم را در جایگاه فرایندی اطلاعاتی تحلیل میکند و هدف آن درک بهتر فرایند اساسی پژوهشهای علمی در جایگاه نوعی فعالیت اجتماعی است. در این راستا جریان تولید و توزیع و استفاده از اطلاعات بررسی میشود (عصاره، 1376). علمسنجی در لغت به معنای دانش اندازهگیری علم است و به زبان ساده به مطالعۀ جنبههای کمّی علم برای برنامهریزی و سیاستگذاری پژوهشی یا اقتصادی در پژوهشهای فردی، گروهی، سازمانی، ملی یا بینالمللی گفته میشود. همانطور که از نام آن پیداست این اصطلاح برای مطالعۀ همة جنبههای نوشتاری علم و فناوری استفاده شده است. از این روش برای اندازهگیری کمّی علوم در سطح ملی و بینالمللی مؤسسات دولتی و خصوصی استفاده میشود. جنبة مشترک تعریفهای موجود در علمسنجی، تجزیه و تحلیل کمّیِ بروندادهای علمی و کمّیبودن نوع کار است. در این تعریفها، سنجش و اندازهگیری به روش کمّی و با کاربرد روشهای آمار و ریاضی بر تولیدات و انتشارات علمی و فناورانه است. همة این تلاشها در مسیر کمک به برنامهریزی و سیاستگذاری علمی و پژوهشی و فناورانه برای اندازهگیری کنترل و مدیریت رشد و توسعۀ علوم و فناوری صورت میگیرد. هدف نهایی، بالابردن وضعیت تولید علم و شناسایی مسیرهای پیشرفت و کمک به آیندهنگری و آیندهنگاری و برنامهریزی برای توسعة علم و پیشرفت علمی است. مطالعات علمسنجی در زمینههای موضوعی گوناگون و در ابعاد و اندازههای مختلف اجرا میشود. دامنة این مطالعات از دانشمندان انفرادی تا مؤسسات پژوهشی و مراکز دانشگاهی و مناطق و کشورها را در بر میگیرد؛ مثلاً پژوهشگر ممکن است متون تدوینشده را بهترتیب فراوانی مدارک تولیدشده از نویسنده، کشور، دانشگاه، یا برپایة سال انتشار و حوزههای علمی، رتبهبندی و بررسی کند (عصاره، سهیلی، منصوری، 1393).
امروزه علمسنجی یکی از متداولترین روشهای ارزیابی فعالیتهای علمی و مدیریتِ پژوهش به شمار میرود. بررسی کمّی تولیدات علمی، سیاستگذاری علمی، ارتباطات علمی دانشپژوهان، طرح نقشۀ معرفتشناختی و علمی حوزههای مختلف دانش، ترسیم نقشة علم و... برخی از موضوعات این حوزه است (عصاره و دیگران، 1388). بخش درخورتوجهی از مطالعات علمسنجی با تمرکز بر حوزههای موضوعی اجرا میشود؛ بهطوریکه تأکیدِ خود را بر یک حوزۀ مطالعاتی خاص قرار میدهد و سپس با استفاده از شاخصها و فنون علمسنجی، تصویری جامع از آن حوزۀ موضوعی ارائه میکند.
از رایجترین شاخصها در علمسنجی، بهرهوری (تعداد مقالات)، کارآیی (تعداد استنادات) و شاخص اچ است. همچنین یکی از پراستفادهترین فنون علمسنجی، تحلیل همنویسندگی است که رسمیترین جلوة همکاری فکری میان نویسندگان در تولید پژوهشهای علمی به شمار میرود. همنویسندگی، مشارکت دو یا چند نویسنده در تولید یک اثر است؛ بهگونهایکه در مقایسه با زمانیکه یک فرد بهتنهایی اثری را تولید و منتشر میکند، به تولید بروندادی علمی با کیفیتی بالاتر میانجامد (هادسون، 1996). نگارندگان در این پژوهش، باتوجهبه شاخصها و فنون یادشده، کوشیدهاند تا اطلاعات مفیدی دربارة پژوهشهای حوزۀ عرفان ارائه کنند. باتوجهبه نبود تحلیلهای علمسنجی در مطالعات حوزۀ عرفان، به نظر میرسد انجام چنین پژوهشی اطلاعات مفیدی را ـ بهویژه با ارائۀ تصویری عینی از وضعیت پژوهشهای این حوزه ـ در اختیار پژوهشگران قرار میدهد. چنانکه پژوهشگر حوزۀ عرفان نخست با در نظر گرفتن مهمترین و بیشترین تحقیقات انجامشده در زمینههایی خاص، با کلیات پژوهشهای انجامشده در حوزة عرفان آشنا میشود؛ درنتیجه تأثیرگذارترین پژوهشگران و پژوهشها را میشناسد. دیگر آنکه تعیین وضعیت کاربردی این دسته از مطالعات و پژوهشها تا حد بسیاری روند افزایش یا کاهش برخی از موضوعات را در دورههای مختلف برای خواننده آشکار میکند. همچنین آشنایی با میزان ارتباط و تعامل پژوهشگران در نگارش مقالات، عامل مهمی در ارزیابی کیفیت مقالات یا نویسندگان برتر خواهد بود. در راستای این اهداف، این پژوهش جستاری برای پاسخگویی به پرسشهای زیر است:
1) روند کمّی پژوهشهای عرفان در پایگاه استنادی جهان اسلام چگونه بوده و پراستنادترین آثار کدام است؟
2) پژوهشگران برتر حوزة عرفان در پایگاه استنادی جهان اسلام ازنظر شمار مقاله و تعداد استناد و شاخص اچ چه کسانی هستند؟
3) شبکة همنویسندگی پژوهشگران حوزة عرفان چه وضعیتی دارد؟
4) رتبهبندی پژوهشگران حوزة عرفان ازنظر شاخصهای مرکزیت (رتبه و بینابینی و نزدیکی) چگونه است؟
1ـ1 روش پژوهش
این پژوهش، کاربردی است و با استفاده از فنون علمسنجی و همچنین به روش تحلیل شبکه اجرا میشود. جامعۀ آماری این پژوهش مقالاتی را در بر میگیرد که در حوزۀ عرفان در پایگاه استنادی آی اس سی (ISC) نمایه شده و شامل مجلات علمی ـ پژوهشی و تخصصی است. بنابراین مجموعۀ اصلی نمونههای مطالعه در این پژوهش، همة مقالههای چاپشده در هفت مجلۀ ادیان و عرفان، ادبیات عرفانی، ادبیات عرفانی و اسطورهشناختی، پژوهشهای ادب عرفانی (گوهر گویای سابق)، پژوهشنامۀ عرفان، عرفان اسلامی و مطالعات عرفانی است. بررسیها نشان داد که 1423 مقاله تاکنون از هفت مجلۀ نامبرده در پایگاه استنادی جهان اسلام نمایه شده است. البته در بعضی از این مجلهها، مقالههایی با موضوعات غیرعرفانی هم منتشر شده است؛ مانند مجلة ادبیات عرفانی و اسطورهشناختی که تقریباً نیمی از مقالات آن دربارة اسطوره است و یا مجلة ادیان و عرفان که تعدادی از مقالات آن دربارة ادیان است. پیشتر مجلة گوهر گویا نیز مقالههایی در حوزههای مختلف ادبی منتشر میکرد؛ اما پس از مدتی بهطور تخصصی به پژوهشهای عرفانی پرداخت و نام آن نیز به پژوهشهای ادب عرفانی تغییر یافت. در اینگونه مجلهها، مقالههای غیرعرفانی از حوزة بررسی خارج شد.
همچنین برای دستیابی به مرتبطترین مقالهها و افزایش جامعیت پژوهشهای مطالعهشده ـ افزونبر همة مقالاتی که در این هفت مجله به چاپ رسیده است ـ به سایر مقالات با موضوع عرفان که در مجلات دیگر منتشر شده بود نیز توجه شد؛ البته با این شرط که در عنوان آنها یکی از واژههای عرفان، عرفانی، عارف، عرفا، تصوف، صوفی وجود داشته باشد. استفاده از این راهبردِ جستجو به بازیابی 1313 مقاله انجامید.
سپس با بررسی محتوایی همة مقالات، عنوانهای تکراری و نامرتبط با حوزۀ عرفان از مجموعه خارج شد. سرانجام 1931 مقاله برای نمونههای نهایی مربوطبه حوزۀ عرفان انتخاب و به مرحلۀ تجزیه و تحلیل وارد شد. گفتنی است تاریخ جستجو و استخراج مشخصات مقالهها از پایگاه استنادی جهان اسلام 29 اردیبهشت 1396 است.
پس از مشخصشدن مقالات نهایی و استخراج مشخصات این مقالات، نگارندگان به یکدستسازی اسمها (تلفیق و یکسانسازی اسامیای که هویت واحدی داشتند) و اصلاح نمونهها، برپایة پرسشهای پژوهش و دادهها پرداختند.
2ـ روند کمّی پژوهشهای عرفان و مقالههای پراستناد
2ـ1 روند رشد سالانه
پیشتر در بخش روششناسی پژوهش اشاره شد که برپایة راهبرد بهکاررفته برای شکلگیری دادههای این پژوهش، 1931 مقاله در ارتباط با مطالعات عرفان به دست آمد. این پژوهشها در فاصلة زمانی 1378 تا 1395 در پایگاه استنادی جهان اسلام چاپ شده است.
شکل 1 توزیع فراوانی انتشارات حوزۀ عرفان را در گذر زمان نشان میدهد. برپایة دادههای موجود در نمودار، بیشترین مدارک در حوزة عرفان، در سال 1389 (214 مدرک معادل 08/11 درصد) و کمترین مدارک، در سالهای 1378 و 1379 (10 مدرک معادل 52/0 درصد) منتشر شده است. بهطورکلی بررسی دادههای مربوط به تعداد مدارک تولیدشده به تفکیک سال، بیانگر سیر صعودیِ مطالعات انجامشده در این حوزه است. البته شدت این سیر در سالهای اخیر بیشتر و مستمر بوده است. از دلایل رشد و سیر صعودی پژوهشها در این عرصه، توسعۀ مراکز دانشگاهی و تحقیقاتی در دهههای اخیر و درنتیجه افزایش تعداد اعضای هیئت علمی و دانشجویان تحصیلات تکمیلی در جایگاه محققان عرصۀ عرفان است. همچنین افزایش تعداد پایگاههای انتشاراتی در دانشگاهها برای ارائۀ مقالاتِ پژوهشگران در این حوزه، نقش مهمی در گسترش تحقیقات ایشان داشته است. ازسوی دیگر برگزاری کنفرانسهای علمی ـ تحقیقی دربارة موضوعات عرفانی و شخصیتهای بزرگ عرفان و تصوف، زمینة مساعدی برای افزایش مطالعات و پژوهشهای مرتبط در این زمینه ایجاد کرده است.
البته دربارة تعداد پژوهشهای مربوط به سال 1395 ذکر این نکته ضروری است که مقالات با تأخیر وارد پایگاه استنادی جهان اسلام میشود و به همین سبب تعداد مقالات مربوط به این سال در حال حاضر بهطور کامل وارد پایگاه نشده است.
شکل 1: توزیع فراوانی مدارک منتشرشده در حوزة عرفان
2ـ2 مقالات پراستناد
یکی از مهمترین شاخصهای تعیین مقالات برتر، میزان استنادها به این مقالات است. متخصصان علمسنجی، تعداد استنادها را بهمنزلۀ کارآیی پژوهشی میدانند (بورگمن، 1990؛ لانگ و دیگران، 2014)؛ برخی نیز آن را نشاندهندۀ کیفیت پژوهش میدانند (کینگ، 1987؛ لاوانی، 1977). به همین سبب در این بخش از پژوهش، مقالات حوزۀ عرفان ازنظر تعداد دریافت استناد بررسی شده است.
برپایة بررسی دادهها در 22 مقاله، پراستنادترین مقالهها حداکثر 6 و دستکم 3 استناد داشته است. بیشترین تعداد این مقالات در مجلۀ ادبیات عرفانی و اسطورهشناختی به چاپ رسیده است.
جدول 1 مشخصات پراستنادترین آثار منتشرشده در حوزۀ عرفان را نشان میدهد. از بررسی و تأمل در موضوعِ این 22 مقاله میتوان دریافت که محور موضوعی این مقالات بیش از همه دربارة تحلیل آثار و افکار شخصیتهای مشهور و بزرگ عرفانی است، بهطوریکه کمابیش در نیمی از مقالات یعنی در 9 مورد، آثار و اندیشههای عارفان بررسی شده است و مولانا و عطار بهترتیب از پرکاربردترین شخصیتهای عرفانی در این پژوهشها بودهاند و اگر یونگ و ماندالا را نیز به این دسته بیفزاییم دقیقاً نیمی از مقالات، یعنی 11 مقاله با موضوع نامبرده نوشته شده است؛ بنابراین با نگاهی کلی میتوان گفت توجه پژوهشگران برتر حوزۀ عرفان، باتوجهبه مقالات پراستناد ایشان، بیش از همه دربارۀ شخصیتهای عرفانی و آثار ایشان و گاهی بررسی تحلیلی مفاهیم عرفانی و مباحث توصیفی و تاریخی یا تبیین یک جریان خاص بوده است.
در باب ارجاعات این دسته از مقالهها نیز همانطور که اشاره شد، بیشترین مقالات پراستناد ابتدا در مجلۀ ادبیات عرفانی و اسطورهشناختی و سپس در پژوهشهای ادب عرفانی به چاپ رسیده است. در پیوند این موضوع با مطلب پیشین باید گفت از میان 11 مقالهای که در جایگاه مقالات مشترک در شیوه و رویکرد موضوعی نام برده شد، 9 مقاله در این دو مجله چاپ شده است. این نتیجه بیانگر آن است که میزان رجوع پژوهشگران به این دو مجله بر مبنای موضوع مقالاتی است که بیشتر در این دو مجله پذیرفته میشود و آن پرداختن به شخصیتهای بزرگ ادبیات عرفانی و بررسی آنان از دیدگاههایی مانند روانشناسی است. البته شخصیتهای بزرگی مانند مولانا و عطار نیشابوری بخش مهم و اصلی ادبیات عرفانی، در جایگاه شاخهای از مطالعات عرفانی، را تشکیل میدهند و بنابراین بیشترین توجه نیز به موضوعاتی با این عنوانهاست.
جدول 1: یافتههای مربوط به پراستنادترین مقالهها
عنوان |
نویسنده |
نام مجله |
سال نشر |
تعداد استناد |
||
«عرفان اسلامی، مکتب تسامح و تساهل» |
نیکوبخت ن |
نثرپژوهی ادب فارسی |
1383 |
6 |
||
«نقد و تحلیل حکایت شیخ صنعان براساس نظریة «فرآیند فردیت» یونگ» |
بزرگبیگدلی س؛ پورابریشم ا |
ادبیات عرفانی و اسطورهشناختی |
1390 |
5 |
||
«تطور تاریخی نظریة فطرت در فلسفه و عرفان اسلامی» |
غفورینژاد م |
آینه معرفت |
1389 |
4 |
||
«کرامت از دیدگاه عرفان اسلامی و نظریة روانشناختی یونگ» |
پشتدار علی م؛ عباسپور خرمالو م |
ادبیات عرفانی و اسطورهشناختی |
1388 |
4 |
||
«جهانیشدن و تربیت دینی از منظر مدرنیسم، پستمدرنیسم و عرفان اسلامی» |
شمشیری ب |
روانشناسی بالینی و شخصیت |
1387 |
4 |
||
«سمبولیسم نور و رنگ در عرفان ایرانی ـ اسلامی» |
نیکوبخت ن؛ قاسمزاده ع |
مطالعات عرفانی |
1387 |
4 |
||
«تجربة دینی، تجربة عرفانی و ملاکهای بازشناسی آن» |
کاکایی ق |
انجمن معارف اسلامی |
1383 |
4 |
||
«بررسی تطبیقی نمودهای خودشکوفایی در مثنوی با روانشناسی انسانگرایانة آبراهام مزلو» |
ظهیری ناو ب؛ علائی ایلخچی م؛ رجبی س |
پژوهشهای ادب عرفانی |
1387 |
4 |
||
«ارتباط خودشناسی با خداشناسی در عرفان ابنعربی» |
رحیمیان س |
انجمن معارف اسلامی |
1384 |
3 |
||
«بررسی تطبیقی مضمون بازگشت به اصل در ادبیات عرفانی جهان» |
دهباشی م؛ اولیایینیا ه؛ مهدویزاده م؛ کساییان ز؛ ماتیان آ |
مجلة دانشکدة ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان |
1384 |
3 |
||
«چگونگی پیدایش کثیر از واحد (نظام فیض) ازنظر عرفا» |
خادمی عین ا |
خردنامة صدرا |
1384 |
3 |
||
«وجوه عرفانی قرآن در متون تفسیر، حکمت و ادب فارسی» |
نیری محمد ی؛ امینی لاری ل |
نثرپژوهی ادب فارسی |
1383 |
3 |
||
«مقدماتی دربارة مبادی عرفانی هنر و زیبایی در اسلام با اشاره به مثنوی معنوی» |
پازوکی ش |
هنرهای زیبا |
1382 |
3 |
||
«حقیقت وحی، تجربة دینی یا عرفانی؟» |
قدردان قراملکی محمد ح |
قبسات |
1381 |
3 |
||
«ظاهر و باطن در تفسیر عرفانی» |
قاسمپور راوندی ح؛ مهدوی راد م |
مدرس علوم انسانی |
1379 |
3 |
||
«عرفان عملی و نظری یا سنت اول و دوم عرفانی؟ (تأملی در مبانی تصوف و عرفان اسلامی)» |
میرباقریفرد علی ا |
پژوهشهای ادب عرفانی |
1391 |
3 |
||
«کانون روایت در الهینامة عطار براساس نظریة ژرار ژنت» |
علیزاده ن؛ سلیمیان س |
پژوهشهای ادب عرفانی |
1391 |
3 |
||
«تحلیل داستان «شیخ صنعان» منطق الطیر عطار براساس نظریة کنشی گرماس» |
روحانی م؛ شوبکلایی علی ا |
پژوهشهای ادب عرفانی |
1391 |
3 |
||
«نگاره ماندالا، ریختار ساخت اسطوره، حماسة اسطورهای و عرفان» |
اتونی ب |
ادبیات عرفانی و اسطورهشناختی |
1389 |
3 |
||
«بررسی و تحلیل درد و رنجهای بشری در اندیشة مولوی» |
بزرگ بیگدلی س؛ قبادی ح؛ نوروزی داودخانی ث |
ادبیات عرفانی و اسطورهشناختی |
1388 |
3 |
||
«مولوی و حل معمای جبر و اختیار در مکتب عشق» |
نیکوبخت ن |
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی |
1388 |
3 |
||
«اندیشههای عرفانی عینالقضات در باب ابلیس» |
اسداللهی خ |
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی |
1388 |
3 |
||
2ـ3 منابع مقالهها
تعداد کل منابع در مقالات، 49328 منبع بود که با در نظر گرفتن میانگین، هر مقاله 54/25 منبع دارد. از میان 20 مقالهای که با بیشترین شمار منابع بررسی شد، تعداد منابع حداکثر 280 و دستکم 82 منبع بوده است. جدول 2 بیشترین تعداد فهرست منابع را نشان میدهد.
گفتنی است نویسندگان این مقالات بهجز دو مورد (مرتضی شجاری و بزرگ بیگدلی) جزو نویسندگان برتر (با شاخص اچ) نبودهاند و بنابراین این دسته از مقالات جزو مقالاتی به شمار میرود که استناد به آنها کم یا صفر بوده است؛ پس میتوان گفت در حوزۀ عرفان و تصوف، ارجاع به منابع متعدد در بالابردن کیفیت آنها یا کمّیت استناد به آنها چندان مؤثر نیست؛ بلکه بیشتر، موضوع و بهطور خاص نگاه تازه و تحلیلی به آثار و سخنان بزرگان عرفان و تصوف است که اهمیت ویژهای در بالارفتن استناد آنها دارد.
ازسوی دیگر با تأمل بر عنوان مقالات چنین به نظر میرسد که دوسوم این مقالات (مقالههای با منابع بسیار)، توصیفی ـ تاریخی یا توصیفی محض است؛ این مقالهها عناصر یا مبانی خاصی از آیین مشخص و وقایع تاریخی یا شخصیتهای تاریخی مرتبط با عرفان و تصوف را توصیف و تبیین میکند. این موضوع بیانگر این حقیقت است که نویسندگان به اقتضای موضوع، ناگزیر به منابع فراوان ارجاع دادهاند. نمونههایی از این مقالات عبارت است از: «شرح حال ترمذی و آثار و اندیشههای او»، «تعامل و تقابل تصوف و تشیع در عصر صفوی»، «صدق در طریقت کبرویه» و... .
جدول 2: بیشترین تعداد فهرست منابع
|
عنوان مقاله |
نویسنده |
مجله |
سال نشر |
تعداد منابع |
1 |
«بررسی تحلیلی عبارت «مَنْ عَشِقَ فَکَتَمَ وَ عَفَّ فَمَاتَ فَهُوَ شَهیدٌ» براساس متون عربی و فارسی» |
حیدری ب؛ نوریان سید م؛ طغیانی ا |
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی |
1393 |
280 |
2 |
«جایگاه پیر در سلوک عرفانی (از منظر عرفای کبرویه)» |
محمدزاده ن |
عرفان اسلامی |
1390 |
160 |
3 |
«جان هیک و کثرتگرایی دینی عرفانی؛ تحلیل و نقد» |
عباسی ولی ا |
معارف عقلی |
1387 |
127 |
4 |
«بررسی وحدت وجود در رباعیات بیدل دهلوی» |
روحانی م؛ حقجو س؛ شوبکلایی علی ا |
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی |
1394 |
127 |
5 |
«شرح حال ترمذی و بررسی آثار و اندیشههای عرفانی او» |
مولایی ف |
عرفان اسلامی |
1388 |
126 |
6 |
«نگاهی به وحدت ادیان از چشمانداز عرفان» |
عباسی ولی ا |
معارف عقلی |
1389 |
124 |
7 |
«کردهام توبه به دست صنم بادهفروش... (تحلیل یک آیین فراموش شده)» |
محمودی خ؛ حاجیپور م |
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی |
1391 |
120 |
8 |
«چگونگی استفادة عارفان از حدیث «الفقر فخری» و رویاروییِ محدثان با این روایت» |
خالدی ا |
مطالعات عرفانی |
1394 |
117 |
9 |
«تعامل و تقابل تصوف و تشیع در عصر صفوی» |
تشکری علی ا؛ نقیبی ا |
پژوهشهای تاریخی |
1393 |
110 |
10 |
«دل آدمی و مراتب آن در عرفان اسلامی» |
شجاری م؛ گوزلی ز |
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی |
1392 |
106 |
11 |
«سیر تحول شعر صوفی در ادب عربی از آغاز تا ابوالحسن ششتری» |
مسبوق م؛ فرزبود ح |
عرفان اسلامی |
1390 |
105 |
12 |
«دگرگونی گسترة کرامات در مناقبنامههای مشایخ تصوف» |
صدرینیا ب؛ ابراهیمپور نمین م |
ادبیات عرفانی و اسطورهشناختی |
1393 |
104 |
13 |
«نمادهای اسطورهای در سایة نور عرفانی در هفتپیکر نظامی» |
خائفی ع؛ هوشیار کلویر ب |
ادبیات عرفانی و اسطورهشناختی |
1394 |
102 |
14 |
«بررسی خلوت و تحول آن در تصوف» |
فتاحی ز؛ پازوکی ش |
ادبیات عرفانی و اسطورهشناختی |
1393 |
99 |
15 |
«درنگی معناشناختی پیرامون واژة لاابالی در ادب و حدیث و عرفان» |
موحدی محب ع |
مطالعات عرفانی |
1390 |
97 |
16 |
«شناسایی و بررسی انواع منابعِ حاویِ خوارق عادات صوفیه» |
موسوی س |
ادبیات عرفانی و اسطورهشناختی |
1395 |
97 |
17 |
«بررسی بازتاب نمادین آتش در دو داستان مثنوی با رویکرد تطبیقی» |
صافحیان م؛ رشیدآبادی ز |
ادبیات عرفانی و اسطورهشناختی |
1394 |
96 |
18 |
«صدق در طریقة کبرویه» |
محمدزاده ن |
عرفان اسلامی |
1389 |
95 |
19 |
«خرقهسوزی در شعر حافظ» |
حاجیان خ؛ بزرگ بیگدلی س |
ادبیات عرفانی و اسطورهشناختی |
1393 |
88 |
20 |
«جستاری در شناخت مأخذ کتاب پند پیران» |
خزلی م؛ سبزیانپور و |
ادیان و عرفان |
1394 |
82 |
3ـ نویسندگان
3ـ1 میانگین نویسندگان
برپایة بررسیهای انجامشده، میانگین تعداد نویسنده در هر مقاله 49/1 نفر است. این نسبت نشان میدهد که پژوهشگران حوزۀ عرفان و ادبیات عرفانی بیشتر از دیگر حوزهها فردگرا هستند و تمایل کمتری به انجام پژوهشهای مشارکتی دارند.
3ـ2 نویسندگان برتر
الف) مبنای تعداد مقالهها
از میان نویسندگانی که بیشترین مقالات را در زمینۀ عرفان نوشتهاند محمدتقی مصباح، علیاکبر افراسیابپور و علیاصغر میرباقریفرد بهترتیب دارندة بیشترین مقالات چاپی در مجلات مرتبط با عرفان بودهاند.
جدول 3: نویسندگان برتر ازنظر تعداد مقاله
رتبه |
نام نویسنده |
تعداد مقاله |
1 |
مصباح م |
37 |
2 |
افراسیابپور علی ا |
29 |
3 |
میرباقریفرد علی ا |
22 |
4 |
شجاری م |
20 |
5 |
عقدایی ت |
19 |
6 |
فنایی اشکوری م |
17 |
7 |
وکیلی ه |
15 |
8 |
کاکایی ق |
13 |
9 |
رودگر محمد ج |
13 |
10 |
حسینی م |
13 |
11 |
آقاحسینی ح |
12 |
12 |
آریان ح |
12 |
13 |
سرامی ق |
12 |
14 |
خوشحال دستجردی ط |
11 |
15 |
گرجی م |
11 |
16 |
عناقه ع |
10 |
17 |
زمانی م |
10 |
18 |
یوسف ثانی سید م |
9 |
19 |
نصیری م |
9 |
20 |
پناهی م |
9 |
21 |
پازوکی ش |
9 |
22 |
محمودیان ح |
9 |
23 |
گرجیان محمد م |
9 |
24 |
محمدی کلهسر ع |
9 |
25 |
نزهت ب |
9 |
ب) مبنای استناد
نتایج بررسیِ تعداد استناد به مقالههای پژوهشیِ عرفانی نشان میدهد که 1931 مقالة نوشتهشده در این حوزه، تنها 311 استناد دریافت کردهاند که بهطور میانگین دریافت استناد برای هر مقاله برابر با 16/0 خواهد بود. این نتیجۀ آماری نشان میدهد که میزان ارجاع به مقالههای پژوهشگران حوزۀ عرفان و ادبیات عرفانی در میان ایشان بسیار اندک است. ازجمله دلایل این مسئله ترجیح ارجاع به متون صوفیه یا متون پژوهشگران تصوف در جایگاه منابع اصلی از دیدگاه ایشان است؛ همچنین همانگونه که در بخش پیش اشاره شد، توجه پژوهشگران بیشتر به موضوعاتی با محوریت شخصیت و اندیشۀ عرفای مشهور بوده است که خود صاحب آثار بزرگی بودهاند.
چنانکه در جدول زیر مشاهده میشود بیشترین استناد به مقالات پراستنادترین نویسندگان حوزۀ عرفان، 15 بار است که این عدد در مقایسه با تعداد مقالات چاپشده بسیار ناچیز است.
جدول 4: پراستنادترین نویسندگان حوزۀ عرفان
نام نویسنده |
تعداد استناد |
مصباح م |
15 |
نیکوبخت ن |
13 |
بزرگ بیگدلی س |
9 |
میرباقریفرد علی ا |
9 |
قبادی ح |
6 |
رحیمیان س |
6 |
خادمی عین ا |
5 |
پازوکی ش |
5 |
حسینی م |
5 |
دستمالچی و |
5 |
پورابریشم ا |
5 |
شجاری م |
5 |
شمشیری ب |
5 |
کاکایی ق |
5 |
غفورینژاد م |
5 |
گرجی م |
4 |
پشتدار علی م |
4 |
مشتاقمهر ر |
4 |
عباسپور خرمالو م |
4 |
علائی ایلخچی م |
4 |
ظهیری ناو ب |
4 |
قاسمزاده ع |
4 |
رجبی س |
4 |
روضاتیان م |
4 |
اسداللهی خ |
4 |
ج) مبنای شاخص اچ1
شاخص اچ امروزه یکی از رایجترین معیارهای ارزیابی برتری علمی نویسندگان است که برپایۀ میزان استناد به مقالات یا نوشتههای ایشان ارزیابی میشود. در بررسی انجامشده در ارزیابی شاخص اچ برای نویسندگانی که بیشترین استناد به مقالههای آنها دیده میشود این نتیجه به دست میآید که تنها 7 نویسنده بالاترین شاخص اچ را دارند که از میان آنان نیکوبخت با شاخص اچ 3، برترین نویسنده در حوزة عرفان و ادبیات عرفانی مطرح میشود. شاخص اچ 3 به این معناست که از کل مقالاتِ نیکوبخت در حوزۀ عرفان، سه مقاله به حد نصاب دریافت 3 استناد رسیده است. دیگر نویسندگان با بالاترین شاخص اچ، در جدول 5 دیده میشوند.
جدول 5: نویسندگان با بالاترین شاخص اچ
ردیف |
نام نویسنده |
تعداد مقاله |
تعداد استناد |
شاخص اچ |
1 |
نیکوبخت ن |
7 |
13 |
3 |
2 |
قبادی ح |
7 |
6 |
2 |
3 |
بزرگ بیگدلی س |
7 |
9 |
2 |
4 |
خادمی عین ا |
3 |
5 |
2 |
5 |
رحیمیان س |
6 |
6 |
2 |
6 |
پازوکی ش |
9 |
5 |
2 |
7 |
میرباقریفرد علی ا |
22 |
9 |
2 |
3ـ3 شبکۀ همنویسندگی
یکی از عوامل مهم تأثیرگذاری یک پژوهشگر در حوزة تخصصیاش، شیوة تعامل او با سایر پژوهشگران است (تروئکس و دیگران، 2009). شبکة همنویسندگی، شبکهای اجتماعی و دربرگیرندۀ مجموعهای از پژوهشگران است که هرکدام از آنها با یک یا چند پژوهشگر دیگر در ارتباطاند، مشروط بر اینکه در یک یا چند مقاله باهم، همنویسنده باشند. به عبارت دیگر، تحلیل همنویسندگی بر این اصل استوار است که وقتی دو یا چند پژوهشگر بهطور مشترک مقالهای مینویسند، میتوان فرض کرد که پیوندهایی از نوع فکری و اجتماعی بین آنها وجود دارد.
اساسیترین موضوع در تحلیل شبکههای همنویسندگی، تعاملات میان عاملهاست. با تحلیل فعالیتهای مشترک پژوهشگران از چشماندازهای مختلفی که نقشهایشان را در شبکههای همکاری جهانی در نظر میگیرند، دانشی دربارة ساختار جوامع پژوهشی به دست میآید (سهیلی، 1391). همچنین با بررسی شبکۀ همتألیفی (همنویسندگی) ساختار اجتماعی دانش را در یک حوزۀ خاص میتوان ترسیم کرد.
برای به دست آوردن و ارزیابی روابط همتألیفی، بیشتر از تحلیل شبکۀ اجتماعی استفاده میشود و یکی از روشهای کاربردی آن، تحلیل مرکزیت است. مرکزیت ازجمله شاخصهای مهم در تحلیل شبکه است و انواع و تعداد روابطی را نشان میدهد که عضوی از شبکه با سایر اعضای آن شبکه برقرار کرده است. این شاخص پراهمیت برای شناسایی و تعیین مهمترین و تأثیرگذارترین افراد در یک شبکه استفاده میشود. مهمترین و کاربردیترین انواع مرکزیتها عبارت است از: مرکزیت درجه (رتبه)، نزدیکی (مجاورت)، بینابینی.
الف) مرکزیت درجه
مرکزیت درجه سادهترین نوع مرکزیت است که ارزش هر گره (پژوهشگر) را با شمارش تعداد همسایگانش نشان میدهد و تعداد همسایگان برپایة رابطهایی به دست میآید که به آن گره متصل هستند. هرچه مرکزیت درجۀ یک فرد بیشتر باشد، او ارتباطات و شبکة بیشتری در اختیار دارد و تأثیرگذارتر است. به عبارت دیگر، در یک شبکة همتألیفی، مرکزیت درجة هر فرد نشاندهندۀ تعداد همتألیفی او با سایر افراد حاضر در شبکه است. برای مثال در نمونۀ زیر، آلیس بالاترین مرکزیت رتبه را دارد و این به آن معناست که او کاملاً در شبکه فعال است (سهیلی، 1391).
شکل 2: رتبة مرکزیت در یک شبکه (همان)
ب) مرکزیت بینابینی
مرکزیت بینابینی جایگاه یک گره را در شبکه برپایة توانایی آن در مرتبطکردن سایر جفتها یا گروهها در شبکه نشان میدهد. مرکزیت بینابینی براساس تعدادی از کوتاهترین مسیرهایی است که از یک رأس عبور میکند. رئوس با بینابینی بالا با گروههای مختلفی ارتباط دارد (یان و دینگ، 2009). بالا بودن مرکزیت بینیت، نشاندهندة ارزش گره است. برای مثال اگر یک گره تنها بین دو خوشۀ غیرمرتبط ارتباط برقرار کند، پس این گره ارزش بسیار بالایی ازنظر مرکزیت بینیت دارد. اگر یک گره در شبکه، نقش واسطة ارتباطی بین سایر گرهها را ایفا کند و در انتقال اطلاعات نقش حیاتی داشته باشد، مرکزیت بینیت بالایی دارد، بهطوریکه اگر این گره حذف شود، شاید جریان اطلاعات در شبکه متوقف شود. در مثال زیر رافائل بالاترین مرکزیت بینابینی را دارد؛ زیرا او بین آلیس و آلدو ـ که میان سایر موجودیتها هستند ـ قرار دارد. آلیس و آلدو بینابینی اندکی دارند؛ زیرا آنها بهطور اساسی تنها بین دستههای خود هستند؛ بنابراین اگرچه آلیس بالاترین رتبة مرکزیت را داراست، رافائل در بعضی از جنبههای خاص اهمیت بیشتری در شبکه دارد (سهیلی، 1391).
شکل 3: شبکة بینابینی مرکزیت عاملها در یک شبکه (همان)
ج) مرکزیت نزدیکی
این شاخص فاصلة یک فرد را با کلیۀ افراد دیگر در شبکه میسنجد؛ هر اندازه یک فرد به دیگران نزدیکتر باشد، آن فرد، برگزیدهتر و مشهورتر است. اینکه یک موجودیت در شبکه چهقدر سریع به موجودیتهای بیشتری در آن شبکه دسترسی یابد، سنجهای است که مرکزیت نزدیکی را میسنجد. شاخص نزدیکی یک گره بیانگر میانگین طول کوتاهترین مسیرهای موجود میان آن گره و سایر گرههای موجود در شبکه است. گرههای دارای شاخص نزدیکی بالا، از قدرت تأثیرگذاری بیشتری در شبکه برخوردار است و نقش مرکزیتری در شبکه ایفا میکند؛ همچنین قابلیت بیشتری برای دسترسی سایر گرهها دارد. در مثال زیر رافائل از بالاترین مرکزیت نزدیکی برخوردار است؛ زیرا برای او ممکن است که از مسیرهای کوتاه به موجودیتهای بیشتری برسد. همینطور مکان رافائل به او اجازه میدهد تا با موجودیتهای دستة خودش و با موجودیتهایی که در سایر دستهها گسترش یافته است، ارتباط برقرار کند (همان).
شکل 4: شبکة نزدیکی مرکزیت عاملها در یک شبکه (همان)
3ـ3ـ1 شبکههای همنویسندگی پژوهشهای عرفانی
برای ترسیم نقشة همنویسندگی، نویسندگانی با دستکم 4 مقاله در شبکة همنویسندگی بررسی شد. نقشة همتألیفی پژوهشگران عرفان در ایران ـ که با استفاده از نرمافزارهای بایب اکسل، UCInet و NetDraw و ایجاد ماتریکس ترسیم شده است ـ در شکل 5 دیده میشود. این نقشه 79 گره (پژوهشگر) و 20 شبکة مختلف را نشان میدهد که بزرگترین آنها بهترتیب شامل 19 و 16 پژوهشگر است. این دو شبکة بزرگ بهطور مجزا در شکلهای 6 و 7 بزرگنمایی شده است. همانطور که اشاره شد، چنانکه در شکل 5 مشاهده میشود، این نقشه شبکههای دیگری را نیز در بر دارد که تعداد افراد آنها از شبکههای 19 و 16 نفره کمتر است؛ این شبکهها عبارت است از: یک شبکة 6 نفره، یک شبکة 4 نفره، دو شبکة سه نفری (درمجموع 6 نفر)، پانزده شبکة دو نفری (درمجموع 30 نفر).
شکل 5: شبکة همتألیفی پژوهشگران حوزۀ عرفان
شکل 6: بزرگترین شبکة همتألیفی پژوهشگران عرفان (19 پژوهشگر)
شکل 7: دومین شبکة بزرگ همتألیفی پژوهشگران حوزۀ عرفان (16 پژوهشگر)
3ـ3ـ2 تحلیل دادهها
برای تحلیل نقشههای بالا لازم است آن را برپایة سه نوع مرکزیت نامبرده در بخش پیشین بررسی کرد. دادههای مربوط به 15 پژوهشگر برتر عرفان برپایة انواع مرکزیت در جدول 6 ارائه شده است. نام افرادی که در هر سه نوع مرکزیت جزو 15 پژوهشگر برتر هستند پررنگ شده است.
همانطور که دیده میشود «علیاصغر میرباقریفرد» بیشترین میزان مرکزیت درجه را دارد؛ زیرا او بیشترین تعداد همکاری را با سایر پژوهشگران در حوزة عرفان داشته است. ازسوی دیگر، «محمودی» بالاترین مرکزیت بینابینی را از آن خود کرده است؛ شکل 6 موقعیت استراتژیک این پژوهشگر را نشان میدهد که توانسته است با پیوند دو گروه بزرگ به یکدیگر، بزرگترین شبکة همتألیفی در حوزۀ عرفان را ایجاد کند. «حسین آقاحسینی» و «بهرامی قصرچمی» نیز کمابیش وضعیتی مشابه «محمودی» دارند. بهطوریکه راههای ارتباطی بسیاری از گرههای دیگر از این دو گره (نویسنده) میگذرد. ازنظر مرکزیتِ نزدیکی نیز «حسین آقاحسینی» و «محمودی» بیشترین امتیاز را از آن خود کردهاند و «علیاصغر میرباقریفرد» در جایگاه بعدی قرار دارد. این افراد بیشترین نزدیکی را به سایر پژوهشگران حوزة عرفان دارند و به همین سبب بیشترین قدرت تأثیرگذاری در شبکه را از آن خود کردهاند (شکل 6). بنابراین، این چهار نویسنده در حوزۀ پژوهشهای عرفانی، به سبب نقش مستحکمی که در انواع مرکزیتها داشتهاند، حضور کلیدی و راهبردی آنان در روابط همتألیفی با جایگاهی ویژه از دیگر نویسندگان این حوزه متمایز میشود.
جدول 6: رتبهبندی پژوهشگران برپایة مرکزیتهای درجه و بینابینی و نزدیکی
رتبه برپایة مرکزیت درجه |
رتبه برپایة مرکزیت بینابینی |
رتبه برپایة مرکزیت نزدیکی |
||||||
رتبه |
پژوهشگر |
مرکزیت درجه |
رتبه |
پژوهشگر |
مرکزیت بینابینی |
رتبه |
پژوهشگر |
مرکزیت نزدیکی |
1 |
میرباقریفرد علی ا |
16 |
1 |
محمودی م |
72/0 |
1 |
آقاحسینی ح |
768346/0 |
2 |
آقاحسینی ح |
14 |
2 |
آقاحسینی ح |
67/0 |
2 |
محمودی م |
768346/0 |
3 |
عناقه ع |
8 |
3 |
بهرامی قصرچمی خ |
67/0 |
3 |
میرباقریفرد علی ا |
768266/0 |
4 |
بهرامی قصرچمی خ |
6 |
4 |
بزرگ بیگدلی س |
59/0 |
4 |
بهرامی قصرچمی خ |
768146/0 |
5 |
رضایی م |
6 |
5 |
محمدی کلهسر ع |
52/0 |
5 |
رئیسی ا |
767825/0 |
6 |
محمدی کلهسر ع |
6 |
6 |
ابراهیمی دینانی آ |
47/0 |
6 |
محمدی فشارکی م |
767825/0 |
7 |
محمودیان ح |
6 |
7 |
محمودیان ح |
44/0 |
7 |
رضایی م |
767784/0 |
8 |
خدادادی م |
5 |
8 |
میرباقریفرد علی ا |
42/0 |
8 |
محمودیان ح |
767784/0 |
9 |
خزانهدارلو محمد ع |
5 |
9 |
جلالی پندری ی |
41/0 |
9 |
نصر اصفهانی م |
767784/0 |
10 |
دستمالچی و |
5 |
10 |
خدادادی م |
35/0 |
10 |
براتی م |
767744/0 |
11 |
محمدی فشارکی م |
5 |
11 |
قبادی ح |
34/0 |
11 |
عناقه ع |
767704/0 |
12 |
مشتاقمهر ر |
5 |
12 |
خزانهدارلو محمد ع |
22/0 |
12 |
روضاتیان م |
767664/0 |
13 |
یوسفپور محمد ک |
5 |
13 |
یوسفپور محمد ک |
22/0 |
13 |
یلمهها ا |
767664/0 |
14 |
ابراهیمی دینانی آ |
4 |
14 |
عناقه ع |
16/0 |
14 |
کاکایی ق |
767183/0 |
15 |
بزرگ بیگدلی س |
4 |
15 |
کاکایی ق |
16/0 |
15 |
افراسیابپور علی ا |
767103/0 |
4ـ نتیجهگیری
در سالهای اخیر افزایش روبهرشد پژوهشها در حوزۀ عرفان و تصوف در ایران نشاندهندۀ افزایش علاقۀ پژوهشگران به بررسی این مباحث در سطح تخصصی و دانشگاهی است. تحلیل دادههای مربوط به میزان استناد مقالهها و منابع آنها بیانگر این واقعیت است که موضوعِ نیمی از پراستنادترین تحقیقات عرفانی، بررسی شخصیتهای بزرگ ادبیات عرفانی و افکار و آثار و سخنان آنان است. موضوعات گزارهای، تاریخی، بینرشتهای یا تحلیل مفاهیم و... موضوع نیمی دیگر از این مقالات است. به همین سبب مقالاتِ دارای بیشترین منابع ارجاعی، به سبب توجه بیشتر به مباحث و موضوعات تاریخی ـ توصیفی، از حوزة مقالات پراستناد کمابیش بیرون میماند.
ارزیابی نویسندگان برتر ازنظر میزان استناد به مقالههای ایشان و نیز شاخص اچ نشان میدهد که با وجود تعداد بسیار زیاد پژوهشگران این حوزه، تنها هفت پژوهشگر، شاخص اچِ بالا دارند که از میان آنها نیکوبخت، برترین پژوهشگر است. دیگر آنکه میزان استناد نویسندگان به مقالههای یکدیگر در حوزۀ عرفان نسبتبه دیگر حوزهها بسیار محدود است و این بیانگر فردگرایی این پژوهشگران است.
همچنین میزان و نوع تعامل نویسندگانی که دستکم چهار مقالة پژوهشی داشتند (79 پژوهشگر) با دیگر پژوهشگران، در 21 شبکۀ مجزای همنویسندگیِ 19 تا 2 نفره بررسی شد. نتیجۀ ارزیابی و تحلیل انواع مرکزیت درجه و بینیت و مجاورت نویسندگان در بزرگترین این شبکهها، یعنی دو شبکۀ 19 و 16 نفره، نشان میدهد که علیاصغر میرباقریفرد، حسین آقاحسینی، محمودی و بهرامی قصرچمی در شبکههای همنویسندگی، بالاترین مرکزیتها را در شبکههای همتألیفی دارند و به همین سبب از تأثیرگذارترین پژوهشگران در حوزۀ پژوهشهای عرفانی ازنظر تعامل و ارتباط مؤثر با دیگر نویسندگان به شمار میروند. میتوان گفت جایگاه این نویسندگان در میان دیگر مؤلفان، بهسبب حلقۀ واسط واقعشدن، از اهمیت بیشتری برخوردار است.
پینوشت
h-index شاخصی است که نخست در سال 2005 م. فیزیکدانی با نام Jorge E. Hirsch آن را ارائه کرد؛ ازاینرو با عنوان شاخص h شهرت یافت.