نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
2 دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی گرایش ادبیات عرفانی دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
One of the most fundamental areas of literary research is the edition of manuscripts and as long as first-hand works do not have a reliable text, other studies have also no basis. One of the notable texts of Persian literature is Mowlana’s Divan-e- Kabir. Fifty years ago, Froozanfar edited this precious book and after him no one has presented a critical and reliable edition, but his edition is criticized by many literary scholars. Considering the big volume of the divan and Mowlana’s style of composition, fake Ghazals enter the Divan. In this paper, we consider the attribution of six Ghazals of Mowlana. We found 3 of them in Attar's book and the other one was found in Sanayie's and Rudaki's books. The last one is also attributed to Ibn Sina. We studied this poets in manuscripts and we paid attention to the validity of manuscripts which has these poems. In this research, the authenticity of the attribution of these poems has been evaluated.
کلیدواژهها [English]
ـ مقدمه
در این پژوهش غزلهایی از دیوان کبیر مولوی بررسی میشود که همه یا بیشتر ابیات آن در دیوان شاعری دیگر نیز دیده شده است. با بررسی نسخهشناسی اشعار در دیوان دو شاعر، درستی انتساب ابیات به گویندة آن آشکار میشود.
دو نکته دربارة دیوان کبیر درخور توجه است؛ یکی اینکه شیوة سرایش دیوان کبیر بیمانند است. مولوی اشعار دیوان کبیر را معمولاً بدون زمینة قبلی و بهطور ناگهانی میسروده است و کاتبان، اشعار را ثبت میکردند؛ نکتة دوم اینکه یکی از روشهای بلاغی اشعار مولوی در دیوان کبیر و حتی مثنوی، تضمین ابیاتی از شاعران دیگر و گسترش مضامین و اشعار است. این دو عامل سبب شده است اشعار واردشده در دیوان تضمین پنداشته شود. گفتنی است غزلهایی که در این پژوهش بررسی میشود، از مولوی نیست و در این باره باتوجهبه علتهای نسخهشناسی تردیدی باقی نمیماند.
پیش از این نیز در مقالهای، درستی انتساب غزلی از دیوان کبیر به مولوی بررسی شد. نیکمنش در مقالهای با عنوان «یک غزل در دو دیوان»، غزل «ما انصف ندمانی لو انکر إدمانی» را بررسی کرده است. او باتوجهبه علتهای گوناگون، خاقانی را گویندة این غزل میداند (نیکمنش، 1384: 189ـ205). گاه نیز بهطور پراکنده در گزیدة شفیعی کدکنی برخی غزلها از این دیدگاه نقد شدهاند.
در این پژوهش پس از معرفی کوتاه نسخههای استفادهشدة فروزانفر، شش غزل از دیوان کبیر بررسی میشود که در دیوان شاعران دیگر نیز آمده است. به همین سبب فراخور با موضوع، اطلاعات نسخهشناسی و زبانی هر غزل، جداگانه بیان میشود و سپس باتوجهبه قرینهها و دلایل منطقی، گویندة آن اشعار مشخص خواهد شد.
2ـ معرفی کوتاه نسخههای فروزانفر
جامعترین تصحیح موجود از دیوان مولانا، تصحیح بدیعالزمان فروزانفر است. این تصحیح در ده جلد تنظیم شده است و دربردارندة غزلیات و ترجیعات و رباعیات و ملمعات مولانا جلالالدین محمد، مشهور به مولوی است. فروزانفر آنگونهکه در مقدمة جلد اول و چهارم دیوان شرح میدهد، برای تصحیح دیوان کبیر مولانا چهارده نسخه در اختیار داشته و تنها ده نسخه را مبنای تصحیح خود قرار داده است. نه نسخه، از شمارة یک تا نه، در مقدمة جلد اول صفحات «و» تا «یج» معرفی شده است. نسخة دهم ـ که موضوع این پژوهش است ـ نیز در مقدمة جلد چهارم وصف شده است و از همان جلد به بعد در تصحیح وارد میشود.
در ادامه ابتدا بهطور کوتاه نسخههای استفادهشدة فروزانفر معرفی میشود. ویژگیهای این نسخهها در جدول زیر نمایش داده شده است: (برای آشنایی بیشتر با نسخههای فروزانفر: ر.ک: مقالة لزوم تصحیح دوبارة غزلیات شمس)
ردیف |
رمزها |
محل نگهداری |
خط |
تاریخ ترقیمه |
تاریخ تقریبی |
توضیحات فروزانفر |
1 |
عد |
کتابخانة اسعد افندی در سلیمانیه |
نسخ |
ـ |
ربع آخر7 و اوایل8 |
از نسخ دست اول استنساخ شده است و افتادگی دارد. |
2 |
قو |
موزة قونیه |
نسخ |
ـ |
اواخر7 |
از نسخ دست اول استنساخ شده است. |
3 |
چت |
کتابخانه چستر بیتی |
نسخ |
ـ |
قرن7 |
درخور اعتماد است. |
4 |
مق |
موزة قونیه |
نسخ |
ـ |
تا ربع اول8 |
ـ |
5 |
خب |
کتابخانة بلدیة استانبول |
نسخ |
723 |
ـ |
منتخبی از دیوان |
6 |
قح |
کتابخانة گدک احمدپاشا |
نسخ |
727 |
ـ |
کاتبش با نسخة «خب» یکی است. |
7 |
قح (قص) |
کتابخانة گدک احمدپاشا |
نسخ |
703 |
ـ |
از قافیة راء تا نون |
8 |
خج |
کتابخانة نخجوانی |
نسخ |
ـ |
تا اوایل8 |
قافیه واو و هاء و یاء |
9 |
فذ |
موزة قونیه |
نسخ |
770 |
ـ |
نسخة اساس فروزانفر |
10 |
عل |
کتابخانة حسن عالی بک یوجل |
نسخ |
ـ |
نیمه اول8 |
در مقدمة جلد4 معرفی شده است. |
11 |
ین |
کتابخانه ملی وین |
نستعلیق |
845 |
ـ |
در مقدمة جلد2 آمده، فروزانفر در تصحیح از آن استفاده نکرده است. |
برپایة فهرست توصیفی استاد فروزانفر ـ که در مقدمة جلد اول دیوان کبیر آمده ـ میتوان دریافت او نسخة «فذ» یعنی نسخة قونیه مورخ 770 را به سبب اینکه «کاملترین نسخ است و عدة اشعار آن از همه بیشتر، در اسنتساخ مبنای کار» (مولوی، 1363، مقدمة فروزانفر: یج) قرار داده است؛ بنابراین اساس کار حجیمترین نسخه است، نه معتبرترین آنها. او بارها در مقدمه یادآور میشود که سه نسخة «عد»، «قح» و «قو» از اعتبار ویژهای برخوردارند و در هنگام لزوم، ضبط آنها نسبتبه نسخة اساس برتر دانسته شده؛ اما متأسفانه در ضبط تعداد غزلها و ابیات، پرحجمترین نسخه انتخاب شده است.
افزونبر نسخة فذ، نسخههای چت و مق نیز از شمار نسخههای پرحجم هستند. غزلهایی که در این پژوهش بررسی میشود، تنها در یک یا چند نسخة پرحجم آمدهاند.
3ـ بررسی غزلها
تعداد غزلهای عطار در دیوان کبیر درخور توجه و بررسی است. در دیوانکبیر غزلهایی دیده میشود که تأثیرپذیری مولوی از عطار در آنها آشکار است. مولوی گاه از اندیشه و گاه از کلام عطار در اشعار خود بهره میبرد؛ برای مثال مطلع غزل 896 تضمینی از مطلع قصیدة عطار است. غزل مولوی چنین است:
غره مشو گر ز چرخ کار تو گردد بلند |
|
زانک بلندت کند تا بتواند فکند
|
عطار قصیدهای 33 بیتی با همین مطلع دارد (عطار، 1392: 677)؛ بنابراین غزلهایی اینگونه از نوع تضمین به شمار میآیند. غزلهایی که در ادامه بررسی میشود، از این نوع نیست. باتوجهبه اطلاعات نسخهشناسی غزلها در دیوان کبیر و دیوان عطار میتوان دریافت تأثیر و تأثری در کار نیست؛ بلکه یک شعر از دیوان عطار بهاشتباه وارد دیوان کبیر شده و مصحح دیوان کبیر نیز به سبب حجم بسیار اشعار، این مسئله را درنیافته است.
3ـ1 غزل1627 1
نظری به کار من کن که ز دست رفت کارم |
|
به کسم مکن حواله که بهجز تو کس ندارم
|
این غزل در دیوان کبیر تنها سه بیت دارد و همة این سه بیت، در میان غزلی 9 بیتی از عطار آمده است. سبب این موضوع آن است که مولوی بدون زمینة قبلی و بهطور ناگهانی شعر میسرود و کاتبان آن را ثبت میکردند؛ چهبسا این سه بیت از غزل عطار را بر زبان رانده است و کاتبان آن را در شمار اشعار مولوی دانستهاند. غزل عطار چنین است:
نظری به کار من کن که ز دست رفت کارم |
|
به کسم مکن حواله که بهجز تو کس ندارم
|
سه بیت 1 و 4 و 5 همان ابیاتی است که استاد فروزانفر ذیل شمارة 1627، آن را یک غزل مستقل از مولوی دانستهاند. این غزل در نسخههای معتبر دیوان عطار (مج، سل، ق) آمده است. نسخة قدیم مجلس با رمز «مج» قدیمیترین نسخة شناختهشده و تاریخدار دیوان عطار است که در سال 688 و باقیماندة دیوان در سال 707 نگارش شده است (همان: 12). نسخة کتابخانة سلطنتی سابق با رمز «سل» و با شمارة 443 در شمار کتابخانة سلطنتی ثبت شده است. تاریخ نگارش آن 731 هجری است (همان: 14). درجهبندی ارزش نسخههای استنادشده در تصحیح دیوان عطار بر بنیان اعتبار قدمت نسخههاست (همان: 12)؛ بنابراین این دو نسخه از قدیمیترین نسخههای دیوان عطار است. همچنین نسخة کتابخانة مدرسة فیضیة قم با رمز «ق» و با شمارة 638 در کتابخانة یادشده نگهداری میشود. این نسخه، بدون تاریخ و متعلق به سدة هشتم یا نهم است. مصححان دیوان عطار دربارة آن گفتهاند: این نسخه با وجود متأخربودنش، به سبب کیفیت و برخورداری از مادرنسخة معتبر و درخور توجه، در تصحیح سودمند بوده است (همان: 16)؛ بنابراین این غزل نمیتواند سرودة مولوی باشد و در درستی انتساب آن به عطار تردیدی نیست.
از میان ده نسخة استفادهشدة استاد فروزانفر، این غزل فقط در نسخة فذ، از نسخههای پرحجم و اساس فروزانفر، آمده است.
مطلع غزل |
تعداد بیت فروزانفر |
صفحة فذ |
تعداد بیت |
۱۶۲۷. نظری به کار من کن که ز دست رفت کارم |
3 |
F493 |
3 |
این غزل هم در دیوان کبیر به تصحیح فروزانفر (مولوی، 1363، ج4: 3) و هم در کلیات شمس تبریزی به تصحیح توفیق سبحانی آمده که نسخة اساس فروزانفر را به صورت چاپی درآورده است (مولوی، 1389، ج2: 1161).
3ـ2 غزل430
گمشدن در گمشدن دین من است |
|
نیستی در هستی آیین من است
|
گویا بیت تخلص، ساختگی است. تشبیه مصراع دوم با زبان و تفکر مولوی سازگار نیست؛ این بیت از بیتجربگی سروده شده و دلیلی است بر اینکه کاتبان کوشیدهاند تا به هر وسیلهای این ابیات را به نام مولوی ثبت کنند. چهار بیت نخست از این غزل پنج بیتی در میان یک غزل ده بیتی عطار آمده است:
گمشدن در کمزدن دین من است |
|
نیستی در هستی آیین من است |
این غزل در نسخههای دیوان عطار (مج، سل، سنا، فر، ق) آمده است. پیشتر سه نسخة معتبر «مج»، «سل»، «ق» معرفی شد. این غزل افزونبر این سه نسخه در دو نسخة «سنا» و «فر» نیز آمده است. نسخة «سنا» نگهداریشده در مجلس سنای سابق، نسخهای بسیار کهن است و بنابر تأیید استاد حائری، در قرن هفتم نوشته شده است. این نسخه ازنظر دیرینگی پس از نسخة «مج» نسبتبه سایر نسخهها بیشتر درخور توجه است (همان: 15). نسخة «فر» یا نسخة کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران، بدون تاریخ است و از شیوة خط و جنس کاغذ آن برمیآید که در قرن هشتم هجری نگارش شده است (همان: 16).
با وجود بسیاری نسخههای این غزل، درستی انتساب آن به عطار تأیید میشود و این غزل سرودة مولوی نیست. چنانکه پیشتر بیان شد در پایان غزل ثبتشده در دیوان کبیر، بیت تخلصی دیده میشود که به نظر میرسد این بیت الحاقی است و سرودة مولوی نیست.
این غزل در دیوان کبیر در نسخههای «فذ» و «چت» و «مق» آمده است و بیت تخلص این غزل در نسخة «مق» با خطی کاملاً متفاوت از متن نوشته شده است. اطلاعات نسخهشناسی غزل در جدول زیر نوشته شده است:
مطلع غزل |
تعداد بیت فروزانفر |
صفحة فذ |
تعداد بیت |
صفحة چت |
تعداد بیت |
صفحة مق |
تعداد بیت |
۴۳۰: گمشدن در گمشدن دین منست |
5 |
F226 |
5 |
c139 |
5 |
e63 |
5 |
شفیعی کدکنی در مقدمة منطقالطیر آورده است: مطلع این غزل در نامههای عینالقضات نیز دیده میشود (عینالقضات همدانی، 1387، ج1: 281). او دربارة وزن این شعر معتقد است، پیش از عطار باید شاعرانی در این وزن، مثنوی عرفانی سروده باشند (عطار، 1385: 169). همچنین در تعلیقات این غزل در گزیدة غزلیات شمس تبریز به این نکته اشاره میکند که این غزل در نسخههای معتبر «قو» و «قح» و «عد» وجود ندارد و از عطار است (شفیعی کدکنی، 1387، ج1: 291). البته اگر غزلی در «قو» و «قح» و «عد» نباشد به این معنا نیست که سرودة مولوی نیست؛ زیرا این سه نسخه، کامل نیستند و هرکدام گزیدهای معتبر و درخور اعتماد از دیوان کبیرند. این سه نسخه درمجموع 1476 غزل دارند و 111 غزل در آنها مشترک است. پس تصحیحکنندگان برای داشتن صورت کامل دیوان کبیر ناگزیرند به نسخههای دیگر نیز مراجعه کنند؛ اما تشخیص سره از ناسره به دقت و تفکر بسیاری نیاز دارد؛ بنابراین دیدهشدن این غزل در دیوان عطار بهویژه در نسخههای معتبر آن، تأییدی بر منسوببودن این ابیات به عطار است.
بررسیهای نسخهشناسی نگارندگان نیز نشان میدهد این غزل در نسخههای پرحجم و کماعتبار ثبت شده است؛ همچنین شیوة نگارش متفاوت بیت تخلص در نسخة «مق» ـ که معتبرتر از «فذ» و «چت» است ـ الحاقیبودن این غزل را بیشتر تأیید میکند.
3ـ3 غزل 657
گر یک سر موی از رخ تو روی نماید |
|
بر روی زمین خرقه و زنار نماند
|
همة ابیات این غزل در میان یک غزل نه بیتی عطار ثبت شده است:
گر در ره تو کعبه و خمار نماند |
|
یک دل ز می عشق تو هشیار نماند |
این غزل در نسخههای «مج، سل، سنا، فر، ق» از دیوان عطار آمده است. دربارة اعتبار این نسخهها پیشتر توضیح داده شد؛ بنابراین این غزل سرودة مولوی نیست و به عطار منسوب است.
از میان ده نسخة استفادهشدة استاد فروزانفر، این غزل در دو نسخة «فذ» و «چت»، دو نسخة پرحجم دیوان کبیر، آمده است. البته در حاشیة نسخة «قو» نیز این غزل دیده میشود. باتوجهبه حجم بسیار غزلها در دیوان کبیر، چنین اشتباهی از کاتبان نسخههای معتبری مانند «قو» دور نیست.
مطلع غزل |
تعداد بیت فروزانفر |
فذ |
تعداد بیت |
چت |
تعداد بیت |
قو |
تعداد بیت |
۶۵۷: گر یک سر موی از رخ تو روی نماید |
4 |
F440 |
4 |
c103 |
4 |
g201 |
24 |
3ـ4 غزل1654
تا که ما از نظر و خوبی تو باخبریم |
|
از بد و نیک جهان همچو جهان بیخبریم
|
همة ابیات این غزل بهجز مصرع اول در قصیدهای سی و سه بیتی از سنایی با مطلع «پسرا تا به کف عشوة عشق تو دریم» آمدهاست. مصرع دوم غزل مولوی، مصراع دوم قصیدة سنایی است. بیت دوم غزل، بیت سوم قصیدة سنایی است. بیت سوم غزل، بیت بیست و چهارم قصیده است. بیت چهارم غزل، بیت سی و دوم قصیده است (سنایی، 1388: 397). مدرس رضوی، مصحح دیوان سنایی، در مقدمه، نسخههای استفادهشده را معرفی کرده است. او قدیمیترین نسخه و نسخة اساس خود را با حرف اختصار «م» نشان میدهد که متعلق به کتابخانة ملی ملک است. مدرس رضوی برپایة خمیرة کاغذ و رنگ مرکب و شیوة خط، قدمت و کهنهبودن این نسخه را دریافته است؛ همچنین بعضی از عنوانها، بهویژه عنوان بهرامشاه با ذکر لقبهای بسیار و آوردن جملة دعایی «خلد الله ملکه» قرینه و شاهدی است که نشان میدهد این نسخه در روزگار ناظم یا اندکی پس از مرگ او و زمان پادشاهی بهرامشاه نوشته شده است (همان: صد و پنجاه)؛ بنابراین درستی انتساب آن ابیات به سنایی آشکار است.
این غزل از میان ده نسخة استفادهشدة فروزانفر، تنها در نسخة پرحجم «چت» آمده است.
مطلع غزل |
تعداد بیت فروزانفر |
صفحة چت |
تعداد بیت |
۱۶۵۴: تا که ما از نظر و خوبی تو باخبریم |
4 |
c204 |
4 |
3ـ5 غزل959
اگر دل از غم دنیا جدا توانی کرد |
|
نشاط و عیش به باغ بقا توانی کرد
|
غزل «اگر دل از غم دنیا جدا توانی کرد» و سه غزل دیگر با مطلعهای «ز شمسالدین مخدومی قدح آر»، «چون همه عشق روی تست جمله رضای نفس ما» و «ز روی تست عید آثار ما را» در صفحة 599 نسخة «فذ» آمده است. این صفحه تزیین و جدولبندی ندارد و ازنظر ظاهری با بقیة صفحات متفاوت است.3 غزل «ز روی تست عید آثار ما را» در «فذ» مکرر است. غزل «ز شمسالدین مخدومی قدح آر» اصلاً در چاپ فروزانفر نیامده است.
در کشکول شیخ بهایی ذیل غزل «اگر دل از غم دنیا جدا توانی کرد» چنین آمده است: این شعر را «برخی از شیخ ابوعلی سینا دانستهاند و برخی از علی بن مسکویه». پنج بیت از این دو غزل مشترک است؛ اما بقیة ابیات تفاوت دارد. بیت تخلص در غزل ثبتشده در کشکول چنین است:
چو بوعلی ببر از خلق و گوشهای بنشین |
|
مگر که خوی دل از خلق وا توانی کرد
|
همانطور که پیشتر گفته شد، این غزل فقط در نسخة پرحجم «فذ»، نسخة اساس فروزانفر، دیده شد. اطلاعات نسخهشناسی در ادامه آمده است:
مطلع غزل |
تعداد بیت فروزانفر |
صفحة فذ |
تعداد بیت |
۹۵۹: اگر دل از غم دنیا جدا توانی کرد |
13 |
F599 |
13 |
3ـ6 غزل1007
گفت کسی خواجه سنایی بمرد |
|
مرگ چنین خواجه نه کاری است خرد
|
غزل 996 و 1007 مطلع یکسان دارند. به گفتة فروزانفر بیت اول و پنجم از غزل 996 و بیت اول و دوم از غزل 1007 به مرثیهای از رودکی شبیه است (مولوی، 1363، ج2: 258 و 264). رودکی مرثیهای با مطلع زیر دارد:
مُرد مرادی نه همانا که مرد |
|
مرگ چنان خواجه نه کاریست خرد |
استاد فروزانفر به این مسئله دقت نکردهاند که همة ابیات غزل 996 در مرثیة رودکی وجود دارد؛ حتی بیت تخلص که لفظ «خامش» نیز در آن آمده است؛ البته فقط مصراع اول متفاوت است. مرثیة رودکی در رثای ابوالحسن مرادی است. چند ترکیب نیز ضبطهای متفاوتی دارد که در ادامه بیان میشود.
در دیوان رودکی به تصحیح سعید نفیسی، همة ابیات غزل 996 در ذیل قصیدة رثای «ابوالحسن مرادی» آمده است؛ اما مهدی نیکمنش معتقد است تنها دو بیت نخستین، سرودة رودکی است و بقیة ابیات از مولوی است (اکبری، 1387: 470).
پرسشی در اینجا مطرح میشود؛ بیت سوم قصیدة رودکی در میان ابیات مولوی نیست؛ پس اگر تنها دو بیت آغازین غزل از رودکی و بقیة ابیات از مولوی است، بیت سوم قصیدة رودکی از کیست؟ نیکمنش به این مسئله توجه نکرده است و آن بیت را هم از مولوی میداند؛ اما این بیت در نسخهها و دیوان مولوی نیامده است. نیکمنش دربارة این مطلب چنین میگوید: «مَلَک در بیت سوم، واژهای عربی است و در سبک شعر دورة نخست معمولاً کاربرد واژههایی از این دست کمتر دیده میشود. رودکی بهجای واژة «ملَک» از واژة «فرشته» استفاده میکند» (همان: 475)؛ اما این بیت در هیچیک از نسخههای دیوان شمس نیامده است. در تذکرة عرفاتالعاشقین (اوحدی بلیانی، 1388، ج3: 1340) و آتشکدة آذر (آذر بیگدلی، 1378، ج2: 324) تنها دو بیت نخست از این قصیده به رودکی نسبت داده شده است. در ادامه اطلاعات نسخهشناسی دو غزل آمده است:
مطلع غزل |
تعداد بیت ف |
فذ |
تعداد بیت |
چت |
تعداد بیت |
مق |
تعداد بیت |
۹۹۶: گفت کسی خواجه سنایی بمرد |
10 |
F276 |
10 |
c158 |
10 |
e78 |
10 |
مطلع غزل |
تعداد بیت ف |
فذ |
تعداد بیت |
۱۰۰۷: گفت کسی خواجه سنایی بمرد |
9 |
F276 |
9 |
گویا در سرودة شمارة 1007 پایان غزل رها شده است؛ شاعر به قصهپردازی میپردازد؛ اما ناگاه داستان رها میشود.
در ادامه، غزل 996 در کنار غزل رودکی برای مقایسه ذکر میشود:
|
غزل 996 |
|
غزل رودکی |
1 |
گفت کسی خواجه سنایی بمرد/ مرگ چنین خواجه نه کاری است خرد |
1 |
مرد مرادی، نه همانا که مرد/ مرگ چنان خواجه نه کاری است خرد |
|
ــ |
2 |
ـ جان گرامی به پدر باز داد/ کالبد تیره به مادر سپرد |
|
ــ |
3 |
ـ آن ملک با ملکی رفت باز/ زنده کنون شد که تو گویی بمرد4 |
2 |
کاه نبود او که به بادی پرید/ آب نبود او که به سرما فسرد |
4 |
کاه نبود او که به بادی پرید/ آب نبود او که به سرما فسرد |
3 |
شانه نبود او که به مویی شکست/ دانه نبود او که زمینش فشرد |
5 |
شانه نبود او که به مویی شکست/ دانه نبود او که زمینش فشرد |
4 |
گنج زری بود در این خاکدان/ کو دو جهان را به جوی میشمرد |
6 |
گنج زری بود در این خاکدان/ کو دو جهان را به جوی میشمرد |
5 |
قالب خاکی سوی خاکی فکند/ جان خرد سوی سماوات برد |
7 |
قالب خاکی سوی خاکی فکند/ جان و خرد سوی سماوات برد |
6 |
جان دوم را که ندانند خلق/ مغلطه گوییم به جانان سپرد |
8 |
جان دوم را که ندانند خلق/ مصقلهای کرد و به جانان سپرد |
7 |
صاف درآمیخت به دردی می/ بر سر خم رفت جدا شد ز درد |
9 |
صاف بد آمیخته با درد می/ بر سر خم رفت و جدا شد ز درد |
8 |
در سفر افتند به هم ای عزیز/ مرغزی و رازی و رومی و کرد |
10 |
در سفر افتند به هم ای عزیز/ مرغزی و رازی و رومی و کرد |
9 |
خانة خود بازرود هریکی/ اطلس کی باشد همتای برد |
11 |
خانة خود باز رود هریکی/ اطلس کی باشد همتای برد |
10 |
خامش کن چون نقط ایرا ملک/ نام تو از دفتر گفتن سترد |
12 |
خامش کن چون نفط ایرا ملک/ نام تو از دفتر گفتن سترد |
ابیاتی که در کنار آنها خط تیره قرار دارد، در غزل مولوی نیست. کلمات و ترکیبها و مصرعهایی که با نقطهچین مشخص شده است، در دو غزل، ضبط متفاوتی دارند.
4ـ نتیجهگیری
یکی از مهمترین و اساسیترین زمینههای پژوهش، تصحیح و نقد متون است. حجم دیوان کبیر بسیار است و استاد فروزانفر نیز در تصحیح خود پرحجمترین نسخه را اساس قرار دادهاند؛ به همین سبب اشعاری به دیوان وارد شده است که سرودة مولوی نیست. با گذشت زمان و بررسی نسخهشناسی دیوان کبیر و مقایسة آن با سایر دیوانها این اشعار را میتوان بررسی کرد و گویندة حقیقی آنها را یافت.
سنایی و عطار در مقایسه با مولوی در جایگاه پیشگامان شعر عرفانی قرار دارند. در بررسی نسخهشناسی اشعار بهیقین این اشعار از سنایی و عطار است و باید آنها را از دیوان کبیر کنار گذاشت.
دربارة غزل «گفت کسی خواجه سنایی بمرد» بهیقین همة ابیات از رودکی و یا مولوی نیست. تذکرهها دو بیت را از رودکی دانستهاند و در درستی انتسابشان به رودکی تردیدی نیست؛ مولوی از شعر شاعران دیگر در دیوان کبیر بسیار تضمین کرده است و میتوان گفت این اشعار رودکی را نیز در شعر خود به شیوة تضمین آورده است؛ اما باتوجهبه نسخههای اندکی که این غزل را ضبط کردهاند و ضعف زبانی ابیات، هنوز دربارة گویندة این اشعار بهطور یقین نمیتوان نظر داد؛ بهویژه که بیت سوم قصیدة رودکی را نیکمنش از مولوی میداند؛ اما این بیت در هیچیک از نسخههای دیوان کبیر ضبط نشده است؛ پس این گمان در ذهن پژوهشگر به وجود میآید که چهبسا گویندة این اشعار شخص دیگری است و در آینده با بررسی جُنگها و منابع نویافته آشکار میشود.
اطلاعات گستردة مولوی از شاعران پیشین و استفادة بسیار او از شعرهای متقدمانش در دیوان کبیر و بیاطلاعی کاتبان، موجب شده است تا اشعار دیگران به نسخههای دیوان کبیر راه یابد. افزونبر این عوامل، سرایش بدون زمینه و ناگهانی اشعار و حجم بسیار دیوان کبیر نیز در این موضوع بیتأثیر نبوده است.
پینوشتها
1. شمارة ذکرشده، شمارة غزل در دیوان تصحیحشدة فروزانفر است.
2. این غزل در حاشیة 201ر نوشته شده است.
3. تصویر این صفحه در کنار یک صفحة معمولی از نسخة «فذ» در پایان مقاله آمده است.
4. تذکرههای قدیمی و معتبر این بیت را به رودکی نسبت ندادهاند و در نسخههای دیوان کبیر نیز نیامده است؛ اما نیکمنش در مقالهاش این بیت را از مولوی دانسته است.