مخاطب‌شناسی سنایی در آثار منثور قرن ششم تا دهم هجری

نویسندگان

1 دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد

2 استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد

3 کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد

چکیده

پرسش اصلی مقاله، چنان که از عنوان آن هم بر می‌آید، مخاطب شناسی سنایی در آثار منثور قرن ششم تا دهم هجری است. برای یافتن پاسخ، ابتدا آثار منثوری را که از اشعار سنایی استفاده کرده بودند، شناسایی کردیم. پس از استخراج ابیات و مطابقت آن‌ها با آثار سنایی، منابع مذکور بر اساس موضوع در هشت گروه طبقه‌بندی شدند: آثار تاریخی، عرفانی، تفسیری، زندگی‌نامه‌ای، اخلاقی، فنی ـ ادبی، روایی ـ داستانی و ترسّلی. سپس با چهار رویکرد متفاوت داده‌ها را بررسی کردیم. نخست، رویکرد تاریخی که نشان می‌داد، هر کدام از آثار سنایی در کدام دوره تاریخی و تا چه حد مورد توجه نویسندگان بوده‌است؛ دوم، رویکرد جغرافیایی که می‌خواهد به این پرسش پاسخ دهد که در قرن ششم تا دهم، شعر سنایی در کدام مناطق خواننده داشته‌است؛ سوم، رویکرد تحلیلی ـ موضوعی که در صدد است تا اولاً طیف مخاطبان سنایی را در طول تاریخ نشان دهد، ثانیاً معلوم کند هر گروه بیشتر به کدام بخش آثار او توجه داشته‌اند و سوم این‌که مشخص کند نویسندگان از اشعار سنایی در چه زمینه‌های معنایی ـ عاطفی بهره برده‌اند و نهایتاً این‌که دریافت خوانندگان شعر سنایی در طول تاریخ، چه تفاوتها و چه وجوه مشترکی دارد. آخرین رویکرد ما، آماری است که بر اساس آن به‌طور مشخص می‌خواهیم به سه پرسش پاسخ دهیم: شعر سنایی در قرن ششم تا دهم در میان کدام گروه از نویسندگان خوانندگان بیشتری داشته‌است؟ سیر اقبال به شعر او در بازه زمانی مذکور چگونه بوده‌است و سرانجام این‌که، کدام اثر سنایی بیشتر مورد توجه خوانندگان بوده‌است؟

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Mokhatabshenasi of Sanai in Prose Works of 6-10th Centuries

نویسندگان [English]

  • Mehdi zarghani 1
  • Mohammad jaafar yahaghi 2
  • Mahboubeh ali hoory 3
1 Associate Professor, Ferdowsi University of Mashhad
2 Professor, Ferdowsi University of Mashhad
3 MA, Ferdowsi University of Mashhad
چکیده [English]

As the title shows, the main question of this article is mokhatabshenasi (the influence of one writer on other writers) of Sanai in prose works of 6-10th centuries (AH). For finding the answer, first, the prose works which used Sanai’s poems are identified. After extracting the verses and corresponding them with Sanai’s works, the mentioned sources are categorized into eight groups based on subject: historical, mystical, interpretive, biographical, ethical, literary, fictional and epistolary. Then, the data is investigated using four different approaches. First, the historical approach shows in which historical periods and how much each of Sanai’s works was popular among other writers. Second, the geographical approach tries to investigate the locations in which Sanai’s poems were read during 6-10th centuries. Third, the analytical approach aims to study the following: the spectrum of Sanai’s readers throughout history, the parts of his works which have been more attractive for each group of readers, the semantic-emotive grounds of his poems used by other writers and, finally, the similarities and differences in the reception of his poems by readers throughout history. Our last approach is statistical on the basis of which we want to answer the following questions: 1) Among which group of writers did his poetry have more readers during 6-10th centuries? 2) How did his poetry attract the attention of others during the mentioned period? 3) Which of his works was the most popular among the readers?

کلیدواژه‌ها [English]

  • Sanai’s poetry
  • mokhatabshenasi
  • history of literature
  • mystical poetry

 1. درآمد

میزان حضور یک شاعر در حافظة تاریخی و ادبی را می­توان از طریق بررسی بازتاب آثار او در میان نوشتارهای بعد از خودش تعیین کرد. حکومت معنوی سنایی بر قلمرو آثاری که به خط فکری عرفانی تعلّق دارند، امری طبیعی و مطابق با انتظار است؛ اما توجه طیف وسیع و متنوع نویسندگان در دوره­های تاریخی مختلف به شعر وی، حاکی از آن است که او توانسته به قلمروهای متعددی از تاریخ ادبی ایران نفوذ کند و شخصیت­های مختلف، در روزگاران متناوب و در مکان­های متعدد به او و شعرش توجه داشته­اند. ترسیم همین قلمروها در مورد سنایی، موضوع اصلی مقالة حاضر است. در بررسی آثاری که از سروده­های سنایی بهره گرفته­اند، می­توان رویکرد تاریخی، جغرافیایی و زمینه­های معنایی را اساس قرار داد. هر کدام از این­ها، زاویه­ای از موضوع و برآیند کلی آن­ها، تصویر کلّی قلمرو معنوی سنایی در تاریخ ادبی ایران را به خوانندگان عرضه می­کند. بررسی­های آماری نیز در روشن­تر شدن جنبه­های کمّی موضوع بسیار کارآمد خواهد بود. این تحقیق نشان می­دهد که خوانندگان اشعار سنایی در طول تاریخ ادبی، بیشتر از چه طیفی بوده­اند، به چه مضامینی از اشعار او و به کدام اثرش اقبال بیشتری داشته‌اند و نهایتاً این­که در نگاه آن­ها، شعر سنایی دارای چه زمینه­های معنایی ـ عاطفی خاص در هر گروه و نیز مشترک در بین همة گروه­ها بوده است. ترسیم تصویر ذهنی­ای که خوانندگان شعر سنایی در طول بازة زمانی حدود چهار صد و پنجاه سال داشته­اند، هدف عمده­ای است که بخشی از آن در این تحقیق مشخص خواهد شد.

 

2. بحث

2ـ1. منبع­شناسی و روش تحقیق

داده­های اولیة این مقاله عمدتاً برگرفته از پایان­نامة کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، با عنوان «بررسی و تحلیل کاربرد اشعار سنایی در متون نثر تا پایان قرن دهم» است که در تابستان 1389 و به راهنمایی محمد جعفر یاحقی در دانشگاه فردوسی مشهد به پایان رسید. نیز در این مقاله، برخی منابع دیگر که در پایان­نامة مذکور بررسی نشده بود، افزوده شد تا دامنة تحقیق گسترده­تر باشد. بدین ترتیب می­توان گفت جامعة آماری پژوهش حاضر، همة آثاری منثوری است که از حدود قرن ششم تا دهم هجری به رشتة تحریر درآمده­، تصحیح و چاپ شده و در دسترس ما قرار داشته است. در عین حال، بعید نیست که آثار معدودی هم از چشم ما دور مانده باشد. ممکن است با بررسی­های بیشتر، آثار دیگری هم یافت شود که از شعر سنایی بهره گرفته­ باشند؛ اما تا پیداشدن آثاری که نتایج مقالة حاضر را تغییر دهد، می­توان به داده­های این تحقیق استناد کرد.

روش تحقیق، کتابخانه­ای و نوع آن، توصیفی ـ تحلیلی است. در مرحلة نخست، همة ابیاتی را که در آثار مذکور، به نام سنایی ثبت شده بود و یا ابیاتی که بدون ذکر نام شاعر در آن­ها آمده بود و ما آن­ها را در آثار سنایی یافتیم، گرد آوردیم. سپس آثار مذکور بر اساس موضوع­، در هشت گروه طبقه­بندی شد. در بخش پایانی تحقیق، سعی کردیم، نسبت سروده­های مذکور را با اشعار سنایی تبیین کنیم. رویکرد تاریخی، جغرافیایی، تحلیل موضوعی و آماری چهار رویکرد غالب ما در این مقاله خواهد بود.

2ـ1. رویکرد تاریخی

صرف نظر از اختلاف نظرهای مورخان ادبی دربارة تاریخ فوت سنایی، این قدر معلوم است که او در پایان ربع اول قرن ششم درگذشته است. در همین قرن، ابیاتی از سنایی را در بیست و دو اثر منثور شناسایی کردیم که بیشترشان از گروه نوشتارهای عرفانی هستند: بحارالحقیقة، سوانح­العشاق، رسالة عینیه، تمهیدات، لوایح و نامه­های عین­القضاة، مقامات ژنده­پیل، شرح شطحیات، عبهرالعاشقین و اسرارالتوحید. آثار تاریخی (تاریخ­الوزرا، عقدالعلی، راحة­الصدور و تاج­المآثر) و متون روایتی ـ داستانی (کلیله و دمنه، روضة­العقول، سندبادنامه و راحة­الارواح) در مرتبة بعدی قرار می­گیرند. نویسندگان آثار ترسلّی (نامه­های وطواط و التوسل الی الترسل) و کتب سیاست مدن (اغراض­السیاسة) در حد کمتری و کشف­الاسرار، از خانوادة متون تفسیری از اشعار سنایی بیشترین استفاده را کرده­اند.

در قرن هفتم، بیست و هفت اثر را یافتیم که سروده­های سنایی به آن­ها راه یافته­است. این آمار، بیانگر افزایش کمّی آثاری است که به شعر سنایی روی آورده­اند؛ ضمن این­که آثار مذکور از تنوّع موضوعی قابل توجهی برخوردارند. از میان آثار عرفانی این سده نیز ده اثر به سروده­های سنایی استشهاد جسته بودند (مرصادالعباد، مرموزات اسدی، عقل و عشق، معارف ترمذی، مقالات شمس، معارف بهاء ولد، مکتوبات مولانا، مجالس سبعه، فیه ما فیه و کشف­الحقایق). در عین حال، نباید نظرمان یک­سره معطوف به جنبة آماری باشد و از این نکته غافل بمانیم که این آثار در شمار امهات کتب عرفانی به شمار می­روند.

اگر تعداد آثار را مبنا قرار دهیم، اقبال مورّخان قرن هفتم به شعر سنایی بیشتر از سدة پیشین بوده­است (نفثة­المصدور، تاریخ جهانگشا، طبقات ناصری، تاریخ شاهی، زبدة­التواریخ و جامع­التواریخ). هم­چنین آثاری که در گروه سیاست مدن و حکمت عملی قرار می­گیرند، افزایش یافته­اند: آداب­الحرب و الشجاعة، تحفة­الملوک و  اخلاق ناصری). در مقابل، تعداد آثار روایی ـ داستانی کمتر شده و به مرزبان‌نامه و جوامع­الحکایات محدود مانده­است. در میان منابع زندگی­نامه­ای در قرن پیش موردی دیده نشد اما در سدة هفتم فضایل بلخ از شعر سنایی بهره گرفته­است. آثار تفسیری (بیان­الحقایق، لطایف‌الحقایق، اسئله و اجوبه رشیدی) نیز نسبت به قرن پیش افزایش یافته­اند. در حوزة فنون ادبی نیز دو اثر در قرن هفتم تألیف شده (المعجم شمس قیس و معیارالاشعار) که به اشعار سنایی استشهاد جسته­اند.

حضور سنایی در نوشته­های منثور قرن هشتم در همان حدود سدة پیش ­است: بیست و شش اثر. عجیب است که تعداد آثار  عرفانی کاهش یافته­(مصباح­الهدایه، مرآت­المحققین، العروه لاهل­الخلوه، مصنفات سمنانی، نزهة­الارواح، اورادالاحباب، مناقب­العارفین و صفوة­الصفا) و در مقابل آثار تاریخی سیر تصاعدی پیدا کرده­اند (المعجم فی آثار ملوک، سمط­العلی، تاریخ بناکتی، تاریخ گزیده، تاریخ‌نامة هرات، تاریخ سلاجقه، تجارب­السلف، مجمع­الانساب، مواهب الهی و ظفرنامه). کتب فنون ادبی و لغت (صحاح­الفرس و حقایق­الحدائق)، سیاست مدن و اخلاق اجتماعی (اخلاق­الاشراف، ذخیرة­الملوک و دستورالجمهور)، منابع زندگی­نامه­ای و کتب رجال (فردوس­المرشدیه)، آثار روایی ـ داستانی (طوطی­نامه) و کتب تفسیری (مصابیح­القلوب) نیز در رتبه­های بعدی قرار می­گیرند.  

سیطرة معنوی شعر سنایی قرن نهم را نیز در بر گرفته­است؛ هر چند تعداد آثاری که به شعر وی اقبال داشته­اند، به هجده اثر کاهش یافته­است. در این میان، کاهش تعداد آثار عرفانی که از قرن هشتم شروع شده بود، در این قرن با شدت بیشتری ادامه پیدا می­کند (ینبوع­الاسرار، جواهر الاسرار، رساله­های شاه نعمت­الله ولی و اشعة­اللمعات). همین وضعیت را در مورد آثار تاریخی نیز مشاهده می­کنیم (منتخب‌التواریخ معینی، زبدة­التواریخ، مطلع سعدین، روضات­الجنات و روضة­الصفا). در مقابل، در گروه متون تفسیری (جواهرالتفسیر، حدائق­الحقایق و مواهب علیه) حضور سنایی پر رنگ­تر از دوره‌های پیشین است. منابع زندگی­نامه­ای (نفحات­الانس، تذکرةالشعرا، احوال و سخنان خواجه عبیدالله احرار)، کتب روایی ـ داستانی (داراب­نامة بیغمی، انوار سهیلی) و کتب فنی ـ ادبی (بدایع­الافکار) در مرتبه­های بعدی قرار می­گیرند. بر این اساس، می­توان گفت در قرن نهم نویسندگان متون تاریخی و نیز تفسیری بیشترین توجه را به شعرهای سنایی داشته­اند.   

میزان محبوبیت سنایی در میان نویسندگان قرن دهم به پایین­ترین سطح خود در طول چهارصد و پنجاه سال پیش از آن می­رسد. روی هم رفته، در قرن دهم، تعداد آثار تاریخی که از سروده­های سنایی استفاده کرده­اند، بیشتر از دیگر آثار است (حبیب­السیر، تاریخ نگارستان، تاریخ جهان­آرا، احسن‌التواریخ و خلاصة­التواریخ). اگر منابع زندگی­نامه­ای را در ذیل خانوادة نوشتارهای تاریخی قرار دهیم، باید بگوییم قرن دهم، قرن حضور سنایی در منابع تاریخی است (ریاض­الافکار، تذکرة شاه طهماسب و خلاصة­الاشعار). عجیب است که در دیگر موضوعات، جز در آثار ترسلی (منشآت میبدی)، نشانی نیافتیم. علت این کم­شدن اقبال به شعر سنایی هر چه باشد، در این نکته نمی­توان تردید کرد که حضور شعر سنایی برای مدت طولانی و در طیف متنوعی از آثار، روشن­ترین دلیل است بر این­که او توانسته جایگاه خود را در حافظة تاریخی فارسی­زبانان حفظ نماید.

2ـ2. رویکرد جغرافیایی

شعر سنایی در طی این چهار قرن و نیم، در کدام مناطق جهان خواننده داشته­است؟ یافتن پاسخ دقیق برای این پرسش، به خاطر فقدان اطلاعات لازم، عملاً امکان­پذیر نیست. حتی اگر پاسخ ما صرفاً بر اساس آثار مکتوب نویسندگانی باشد که از شعر سنایی بهره گرفته­اند، باز هم نمی­توان به پاسخی علمی و دقیق دست پیدا کرد؛ چرا که نویسندگان کلاسیک در یک جا ساکن نبودند و درست معلوم نیست که کدام اثرشان را در کدام منطقه نوشته­اند. برای مثال، ما می­دانیم که میبدی از شعر سنایی استفاده کرده­است؛ اما بر این اساس نمی­توانیم بگوییم، شعر سنایی در یزد خوانندگانی داشته است. در عین حال، می­توان با بررسی منطقة تولد و زندگی نویسندگانی که شعر سنایی را در آثارشان آورده­اند، تصویری کلّی از مناطق جغرافیایی که شعر وی بدان­ راه یافته­است، ارائه داد.    

این قدر معلوم است که در قرن ششم، شعر سنایی غیر از خراسان بزرگ (شیخ احمد جام)، در همدان (عین­القضاة)، فارس (روزبهان بقلی) مخاطبان خود را یافته­است. در قرن هفتم، حدود و ثغور امپراتوری او گسترده­تر شده، غیر از خراسان، نویسندگانی که محل زندگی یا تولدشان کرمان (ابوحامد کرمانی)، کاشان (جمال­الدین کاشانی)، همدان (رشیدالدین فضل­الله)، آمل (ابن اسفندیار)، سمنان (احمد بن محمد بیابانکی) و آسیای صغیر (محمد ملطیوی) بوده، اشعار او را در آثارشان نقل کرده­اند. در قرن هشتم، قلمرو حکومت معنوی او به گسترده­ترین سطح خود می­رسد؛ چون غیر از خراسان بزرگ، نویسندگانی که محل تولد یا زندگی­شان قسمت­های مرکزی و شمال غربی ایران بوده و نیز کسانی که به شبه قاره هند رفته­اند، به شعر وی استناد جسته­اند: در کرمان، شاه نعمت­الله ولی؛ در آذربایجان، شیخ محمود شبستری و در شبه قاره هند، میر سید علی همدانی و تقی­الدین کاشی. در قرن نهم و دهم نیز همین وضعیت کم و بیش ادامه پیدا می­کند.

ورود شعر سنایی به مناطق داخلی و کرانه­های غربی و شمالی فلات ایران در قرن ششم قابل اثبات است. نیز مدارک موجود به ما اجازه می­دهد که بگوییم در قرن هفتم و هشتم شعر سنایی به آن سوی فلات؛ یعنی آسیای صغیر و شبه قاره هند، نیز راه پیدا کرده­است. احتمال می­دهیم که در دو قرن نهم و دهم نیز شعر سنایی در همین مناطق خوانندگانی داشته­­است، هر چند اطّلاع دقیقی از میزان و تنوع مخاطبان را در هر منطقه در اختیار نداریم؛ اما این تصویر کلّی چنان هست که بتوان گفت دربارة زمانی مورد بررسی ما، شعر سنایی توانسته مخاطبانی در ایران، آسیای صغیر و شبه قاره هند پیدا کند.  

2ـ3. بررسی طیف مخاطبان با رویکرد تحلیلی ـ موضوعی

پرسش بعدی این است که کدام گروه از نویسندگان در طول تاریخ به آثار سنایی توجه بیشتری داشته­اند و سروده­های او را در کدام زمینه­های معنایی بیشتر مورد استفاده قرار ­داده­اند؟ پاسخ به این پرسش، نشان می­دهد که طرز مواجهه با اشعار سنایی در طول تاریخ چگونه بوده­ و دریافت مخاطبان از شعر وی چه تطوری داشته­است. ما می­توانیم، مجموعة آثاری را که از شعر سنایی بهره گرفته­اند، در قالب هشت گروه بگنجانیم. معیارمان در این گروه­بندی، موضوع آثار است: آثار عرفانی، تاریخی، زندگی­نامه­ای، تفسیری، سیاست­ مدن و اخلاق اجتماعی، ادبی ـ فنّی، روایت­های داستانی و ترسلّی. 

2ـ3ـ1. آثار عرفانی

از ده اثر نوشته­شده در قرن ششم، سوانح­العشاق از سروده­های سنایی در زمینه­های معنایی فنا، عشق عرفانی و ترک منیت، رسالة عینیه در زمینة معنایی ـ عاطفی غم عشق، زهد، ترک جسم و جهان ماده، تمهیدات در عشق عرفانی، معشوق ازلی، غم عشق، مذهب عشق و سلطنت عشق، رسالة لوایح در قلندریات، معشوق ازلی، عاشق عرفانی، نامه­های عین­القضاة در فنا، عشق عرفانی، اخلاق، تمنّای وصال، ترک خودی، تعریف عشق، غم عشق، رهایی عاشقانه، فنا، زیبایی معشوق، شعف وصال، رسوایی عاشق و والامقامی معشوق به اشعار سنایی استشهاد جسته­اند. 

باز در همین قرن، در حالی­که نویسندگان خراسانی مثل مؤلّف مقامات ژنده­پیل، اسرارالتوحید و بحارالحقیقة در سطح بسیار محدودی، برای بیان مضامینی نظیر وارستگی عشق، برتر بودن آن از سطح درک انسانی، تجربی­بودن عشق، اتحاد با معشوق به شعر سنایی روی آورده­اند، روزبهان بقلی از کانون فارس در سطح گسترده­تری از شعر وی بهره برده است. مضامین مورد نظر وی از این قرار است: توحید، زهد، تسامح دینی، سختی­های عشق، مذهب عاشق، سلوک طریقت و مستی عرفانی در شطحیات و ترک خود، قلندریات، دین­داری، مقام انسان، توجیه شطحیات، تسامح دینی، فنا، تمایلات ملامتی، شوق، مذهب عاشق، والایی معشوق، مقامات بلند عرفانی، فقر عرفانی، دوری از تقلید، سختی‌های عشق، وقت، عشق عرفانی، نفس کلی، مستی عشق، مقام عشق و طلب عشق در عبهرالعاشقین.

از نویسندگان عارف قرن هفتم، مؤلّف مرصادالعباد برای بیان زمینه­های معنایی زیر به سروده­های سنایی استشهاد کرده­است: توحید، شطح، اخلاق اجتماعی، زهد، انتقاد اجتماعی، مقام انسان، ستایش معشوق، لوازم کمال، آخرت­گرایی و نظام احسن. همین نویسنده در مرموزات اسدی نیز به مضامینی نظیر زهد، آخرت­گرایی، ستایش معشوق، توجه به لوازم کمال، مضامین توحیدی، عشق عرفانی و انتقاد اجتماعی توجه داشته است. برخی دیگر از نویسندگان نیز در سطح محدودتری از شعر سنایی استفاده کرده­اند، مثل مؤلّف کشف­الحقایق (برای بیان مقام انسان و فنا) و ترمذی در معارف (برای بیان فنا، ترک نفاق، مذهب عاشقی و اهمیت معنای قرآن).

علاوه بر این­ها، سروده­های سنایی به نوشتارهای سه چهرة شاخص قرن هفتم راه یافت؛ نخست، مقالات شمس، که عمدتاً در زمینه­هایی معنایی انتقاد اجتماعی، قلندریات، دین­داری، عاقبت­اندیشی، صبر، ستایش معشوق، تجرید و عنایت حق به اشعار سنایی استشهاد جسته و دیگری، جلال­الدین بلخی که در زمینه­های متنوعی از اشعار سنایی­ بهره برده­است: ترک دنیا، انتقاد اجتماعی، مستی عرفانی، ستایش معشوق، مقام انسان، ترک منیت، شوخ چشمی معشوق و مضامین قلندری (در مکتوبات)، مضامین توحیدی، قلندری، حال عاشق، وصف و ستایش معشوق، مناعت معشوق، تسامح شرعی، سختی­های عشق، انتقاد اجتماعی، آخرت­گرایی، ترک منیت، سلوک طریق، شریعت، غم عشق، تواضع عاشق، وصف، مقام بلند عرفا، مذهب عاشق، ترک دنیا، فنا، وصال، کشف و شهود، مقام انسان و ترک لذت­ها (در مجالس سبعه)، ترک جسم، خردگرایی، کسب فضیلت، امتحان الهی، باطن دین و ترک مال و منال دنیوی (در فیه ما فیه) و سه دیگر، بهاء ولد که در معارف، برای بیان مضامینی نظیر فنا، عبور از ظاهر شریعت، نظام احسن، عشق عرفانی و انتقاد به شعر سنایی روی آورده­است.  

نویسندگان قرن هشتم نیز برای بیان پاره­ای ایده­های­شان به شعر سنایی روی آورده­اند: مصباح­الهدایه (توفیق حق و توکل)، مرآت­المحققین و اورادالاحباب (ترک نفاق)، مناقب­العارفین (ترک هوا، بندگی، ایمان به شریعت، مناعت طبع معشوق، تجرید، مذمت غرور عالمانه، بی­توجهی به ظاهر و وجه تربیتی شعر)، نزهة­الارواح (ترک منیت)، العروة لاهل­الخلوة (مضامین اخلاقی)، مصنفات سمنانی (مقام انسان، فنا، توحید و دین­داری عرفانی) و صفوة­الصفا(فنا).

همین وضعیت، کم و بیش، در قرن نهم نیز مشاهده می­شود. از چهار اثر عرفانی­ای که در این سده به شعر سنایی توجه کرده­اند، رسائل شاه نعمه­الله ولی به زمینه­هایی نظیر نقش توفیق و پاکی روح در معرفت، اهمیت تجرید در شناخت قرآن و انتقاد از سوء استفادة از دین نظر داشته است؛ اشعة­اللمعات به مضامینی نظیر بندگی عشق، ترک صورت، تجلّی، تلاش در طریقت، عمومیت لطف حق، تفاوت تجلی با حلول، ترک منیت، نظام احسن، فنا و توفیق حق توجه کرده­است؛ صاحب ینبوع­الاسرار برای بیان مضامینی نظیر ترک منیت، اخلاق فردی و اجتماعی و معرفت­الله به شعر سنایی توسل جسته­است و سرانجام نظر مؤلف جواهر الاسرار به زمینه­های معنایی توحیدی، عبور از ظاهر شریعت و انتقاد اجتماعی معطوف بوده­است

اکنون می­توانیم یک گام پیش­تر برویم. زمینه­های معنایی را که نویسندگان عارف برای بیان آن­ها از شعر سنایی استفاده کرده­اند، در چند محور اصلی خلاصه کنیم: شطحیات، تسامح دینی، حالات و مقامات عرفانی، عشق عرفانی، زهد، مضامین توحیدی، مضامین قلندری ـ ملامتی، اخلاق و انتقاد اجتماعی، آخرت­گرایی، شریعت و نظام احسن. درست است که نسبت استفاده از این­ها یک­سان نیست اما می­توان گفت در ذهنیت نویسندگان عارف، هویت معنایی شعر سنایی را همین محورها تشکیل می‌دهد. به نمودار زیر توجه کنید:

 

 

نمودار شمارة 1

این محورها در طول چهار صد و پنجاه سال چندان از یک­دیگر متمایز نیست که بتوان گفت در هر قرنی محور یا محورهای خاصی بیشتر مورد توجه عارفان بوده است. بر روی هم، این قدر معلوم است که نویسندگان عارف در مواجهه با شعر سنایی چنین دریافتی از شعر وی داشته­اند.

2ـ3ـ2. کتب تاریخی

در بیست و چهار اثر تاریخی، سیصد و هشتاد و شش بار به سروده­های سنایی ارجاع داده شده­است. از جمله کتاب­های تاریخی قرن ششم، نویسندگان تاریخ­الوزرا، عقدالعلی للموقف­الاعلی، راحة‌الصدور، تاج­المآثر برای بیان منظور خود دست به دامان شعر سنایی شده­اند. در قرن هفتم، تعداد کتاب­های تاریخی افزایش یافته اما ابیات مورد استشهاد چند درصد کاهش یافته­است: تاریخ طبرستان، تاریخ جهانگشا، طبقات ناصری،  تاریخ شاهی، زبدة­التواریخ، جامع­التواریخ و نفثة­المصدور. همین وضعیت در قرن هشتم نیز ادامه پیدا می­کند؛ یعنی تعداد آثار زیادتر شده اما تعداد ابیات به­طرز چشم‌گیری کاهش پیدا کرده­است: سمط­العلی، تاریخ بناکتی، المعجم فی آثار ملوک العجم، تاریخ­نامة هرات، تاریخ سلاجقه، تجارب­السلف، مجمع­الانساب، مواهب الهی، تاریخ گزیده و ظفرنامه. تعداد آثاری که در قرن نهم و دهم به سروده­های سنایی توجه کرده­اند، برابر و از سده­های پیشین کمتر است. منتخب­التواریخ معینی، زبدة­التواریخ حافظ ابرو، مطلع سعدین، روضات­الجنات و روضة­الصفا از آثار تاریخی قرن نهم و حبیب­السیر، تاریخ نگارستان، تاریخ جها­ن­آرا، احسن­التواریخ و خلاصة­التواریخ در قرن دهم، سروده­های سنایی را به کار گرفته­اند.  

برخی زمینه­های عاطفی ـ معنایی، که مورّخان در استفاده از شعر سنایی مدّ نظر داشته­اند، کم و بیش در آثار همة مورّخان دیده می­شود؛ مثل زمینة معنایی اخلاق. موضوعات وعظی و تعالیم دینی نیز، نه به اندازة مورد پیشین، اما توجه بیشتر مورخان را به خود جلب کرده­است. برای مثال در عقدالعلی، تاریخ شاهی، نفثة­المصدور، المعجم فی آثار الملوک العجم، ظفرنامه، زبدة­التواریخ حافظ ابرو، روضة­الصفا از شعر سنایی در این زمینة معنایی استفاده شده­است. زهد و دنیاگریزی نیز زمینة دیگری است که جلوه‌های آن را در تاج­المآثر، تاریخ طبرستان، تاریخ جهانگشا، تاریخ سلاجقه، ظفرنامه، مطلع سعدین، روضات­الجنات، روضة­الصفا می­توان پیدا کرد. استفاده از سروده­های سنایی در زمینة معنایی مدح در آثار تاریخی قرن ششم (تاریخ­الوزرا، راحة­الصدور)، قرن هفتم (تاریخ جهانگشا، طبقات ناصری، تاریخ شاهی و جامع­التواریخ)، قرن هشتم (سمط­العلی، مواهب الهی، تاریخ­نامة هرات و ظفرنامه)، قرن نهم (مطلع سعدین، روضة­الصفا) و قرن دهم (تاریخ نگارستان، تاریخ جهان آرا) مشاهده می­شود. گاهی نیز مورّخان از ابیات سنایی برای توصیف بهره گرفته­اند؛ تاریخ جهانگشا، تاریخ شاهی، نفثة­المصدور، تاریخ سلاجقه و روضة­الصفا از این جمله­اند. برخی زمینه­های معنایی نیز کمتر مورد توجه قرار گرفته است. برای مثال مؤلّف تاج­المآثر برای تفاخر، صاحب خلاصة­التواریخ و تاریخ گزیده در زمینة غنایی و تغزّلی، نویسندة تاریخ سلاجقه در روایت­های داستانی، صاحب مواهب الهی در موضوع اعتماد نکردن به روزگار از شعر سنایی بهره گرفته­اند. استفاده از سروده­های مذهبی سنایی برای تأیید ایدئولوژی شیعی نیز در حبیب­السیر به­طور خاص و در تاریخ نگارستان و زبدة­التواریخ حافظ ابرو در حد کمتری مشاهده می­شود. این مورد اخیر، درست در جهت خلاف نظر سنایی است. چون وی در حدیقه سعی دارد با تأکید بر نکات مشترک بین مذاهب اسلامی، اختلافات را به حداقل برساند، در حالی­که نویسندگان مذکور از همان سروده­ها برای تبلیغ یک ایدئولوژی خاص بهره گرفته­اند. این­که چنین اتفاقی در قرن دهم افتاده­، از جهت تاریخ اندیشه توجیه­پذیر است. نیز مضامین معرفتی و توحیدی شعر سنایی در آثاری مانند تاج­المآثر، تاریخ جهانگشا و ظفرنامه به چشم می­خورد.   

چنان­که در مورد آثار عرفانی دیدیم، محورهای معنایی را که مورخان در اشعار سنایی دیده­اند، نیز می‌توان در چند مورد اصلی خلاصه کرد. این موارد، تا آن­جا که به نظر تاریخ­نگاران رسیده­است، در واقع آفاق معنایی شعر سنایی را نشان می­دهد: اخلاق فردی، اخلاق اجتماعی، وعظ دینی، زهد، تغزل، ایدئولوژی شیعی، توصیف. این چند محور نشان می­دهد که تاریخ­نگاران ابعادی از شعر سنایی را کشف کرده­اند و تصویری از شعر سنایی در ذهن دارند که با تصویر ذهنی نویسندگان عارف لزوماً هم­سویی ندارد و در پاره‌ای موارد، کاملاً متفاوت است. باید بگوییم هر کدام از دو گروه تأویلی از شعر سنایی در ذهن دارند که با یک­دیگر متناقض یا متضاد نیست؛ بلکه مکمّل است. هر تصور ذهنی، بخشی از حافظة تاریخی مخاطبان شعر سنایی را نشان می­دهد و با کنار هم­گذاشتن این قطعات می­توان به صورتی نهایی­ دست پیدا کرد که شعر سنایی در تاریخ ادبی ایران از خود به جای گذاشته است. به نمودار زیر توجه کنید:

 

نمودار شمارة 2

2ـ3ـ3. منابع زندگی­نامه­ای

این گروه هشت اثر را شامل می­شود که مجموعاً چهل و پنج بیت سنایی را به کار گرفته­اند. نخستین این آثار فضایل بلخ است که در سدة هفتم تألیف شده­ و سه بیت از سنایی را با تأکید بر دو مضمون نکوهش دنیا و اخلاق به کار گرفته­است. در قرن هشتم تنها فردوس­المرشدیه در مضمون انتقاد از دین‌داران به شعر سنایی استشهاد جسته است. زندگی­نامه­نویسان قرن نهم به سنایی اقبال بیشتری نشان داده­اند. به­طور خاص باید از مؤلف تذکره­الشعرا یاد کنیم که بیست و پنج بیت سنایی را در اثرش آورده­است، آن هم در زمینه­های معنایی از قبیل دنیاگریزی، دین­داری عرفانی، مضامین توحیدی، قلندریات، مقام انسان، روایت­های داستانی، اخلاق فردی و اجتماعی، انتقاد از شاعران، زهد و مدح.

در همین قرن نهم، دو اثر دیگر هم تألیف شده­ که نخستین آن­ها احوال و سخنان خواجه عبیدالله احرار است و دیگری نفحات­الانس. با توجه به نزدیکی افق فکری و نیز هم­ولایتی­بودن جامی با سنایی، انتظار می­رفت، وی در سطح گسترده­تری از شعر او استفاده کند. دین­داری عرفانی و مضامین توحیدی، دو زمینة معنایی است که این دو نویسنده در استفاده از اشعار سنایی بدان توجه داشته­اند.

از منابع زندگی­نامه­ای قرن دهم، خلاصة­الاشعار، تذکرة شاه طهماسب و ریاض­الافکار اقبالی به سروده­های سنایی داشته­اند. اولی بیشتر به زمینه­های معنایی توحیدی، اخلاق اجتماعی و تغزّلی توجه داشته و دومی به اخلاق اجتماعی و سومی به انتقاد اجتماعی.

چنان­که ملاحظه می­شود اقبال عمومی این گروه از نوشتارها به سروده­های سنایی چندان زیاد نیست. در عین حال، زمینه­های معنایی مورد نظر این گروه نیز در تکمیل تصویر تاریخی شعر سنایی جایگاه خاصی دارد:

 

نمودار شمارة 3

به رغم محدود بودن تعداد ارجاعات و آثاری که در این گروه قرار می­گیرند، تنوّع زمینه­هایی معنایی که در آن­ها مطرح شده، قابل توجه است. مضافاً این­که برخی مضامین مثل مدح که در ذهنیت گروه­های پیشین جایی نداشت، این­جا دیده می­شود؛ مضمونی که بیانگر بخشی دیگر از هویت معنایی شعر سنایی در حافظة تاریخی فارسی­زبانان است.

2ـ3ـ4. آثار تفسیری

اشعار سنایی به مجموعة نوشتارهای تفسیری هم راه یافته است. در هشت اثر مورد بررسی ما، چهارصد و هجده بار به اشعار سنایی استشهاد شده که از آن میان، کشف­الاسرار با سی­صد و بیست بار و حدائق­الحقایق با یک بار در بالاترین و پایین­ترین مرتبه قرار دارند.کتاب میبدی، نه تنها از جهت تعداد ابیات؛ بلکه از نظر تنوّع زمینه­های موضوعی هم با دیگر آثار این گروه قابل مقایسه نیست. مضامین توحیدی، دین­داری عرفانی، دنیاگریزی، فنا، معشوق عرفانی، صبر، انتقاد از دین‌داران، وصال، عشق عرفانی، اخلاق، عبور از ظاهر شریعت، فقر عرفانی، قلندریات، ترک ظواهر، سلوک عرفانی، قرآن، مقام انسان و نکوهش مال و ثروت از جملة این زمینه­هاست. در آثار متعلّق به قرن هشتم، تنها مصابیح­القلوب هست که برای بیان منظور خود چهارده بار به شعر سنایی استشهاد کرده بود. مضامین دینی، عرفانی و عشق، سه زمینة اصلی هستند که مؤلّف از ابیات سنایی برای بیان آن­ها بهره گرفته است. به حیث تعداد، بیشترین آثار این گروه در قرن نهم تألیف شده‌اند. جواهر­التفسیر در سروده­های سنایی مضامین توحیدی، عشق عرفانی، قرآن و دین را دیده است؛ مواهب علیه نیز مضامین توحیدی، ترک دنیا، ترک گناه، یاد مرگ، عقل، شریعت و اخلاق اجتماعی را در آیینة آثار سنایی جستجو کرده­است. مؤلف بیان­الحقایق بر مضمون انتقاد از دین‌داران، اخلاق فردی، ترک منیت و توحید تأکید داشته و در لطایف­الحقایق زمینه­های معنایی زیر مورد نظر بوده­است: ترک انانیت، عبور از ظاهر شریعت، تمنای وصال، فنا، توحید، اخلاق فردی. نویسندة اسئله و اجوبه نیز با سی و چهار ارجاع به شعر سنایی، در ردیف نویسندگانی قرار می­گیرد که توجه جدی به شعر وی داشته­اند و مضامین مورد نظر او نیز غالباً همان­هاست که در اثر قبلی دیدیم: فنا، اخلاق، ترک دنیا، توحید، دین، محورهای اصلی که مورد نظر این گروه از نویسندگان بوده­ را در نمودار زیر نشان داده شده است:

 

 

نمودار شمارة 4

 

2ـ3ـ5. کتب سیاست مدن و اخلاق اجتماعی

به شهادت آثار فارسی، اخلاق اجتماعی در ذهنیت فکری ـ فرهنگی کلاسیک­ها بسیار کم­اهمیت‌تر از اخلاق فردی بوده­است و در این میان، حدیقة سنایی از مهم­ترین منظومه­های کلاسیک است که به این موضوع توجه دارد. در دورة مورد بررسی ما، تعداد آثاری که با موضوع اخلاق اجتماعی نوشته شده باشند، از انگشتان دو دست درنمی­گذرند و با این همه، شعر سنایی به همین تعداد اندک هم راه یافته است. نیز نباید فراموش کرد که موضوع مذکور در لابه­لای نوشتارهای گروه­های دیگر هم مطرح شده­ و چنان­که دیدیم، بسیاری از نویسندگان برای بیان مضامینی که به حوزة اخلاق اجتماعی مربوط می­شود، از شعر سنایی بهره گرفته­اند. این بدان معناست که شعر سنایی دارای قابلیت اخلاقی ـ اجتماعی قابل توجهی است.

در این موضوع، هفت اثر را شناسایی کردیم که مجموعاً پنجاه و هفت بار از شعر سنایی استفاده کرده بودند: اغراض­السیاسة، تحفة­الملوک، ذخیرة­الملوک، اخلاق ناصری، اخلاق­الاشراف، دستورالجمهور و آداب­الحرب و الشجاعة. زمینة معنایی اخلاق فردی و اجتماعی در همة آثار، کم و بیش، مطرح شده­است. از این گذشته، مضامینی نظیر دنیاگریزی ( اغراض­السیاسة)، انتقاد اجتماعی (اغراض­السیاسة و اخلاق­الاشراف)، و شکر ( اغراض­السیاسه) مورد نظر نویسندگان این گروه بوده است. دستورالجمهور در این میان بیشتر از دیگران به ابیات سنایی استشهاد جسته­است. مضامین مورد نظر وی عبارتند از: اخلاق اجتماعی، مدح، طریقت عرفانی، توحید، ترک خود، تغزّل، فنا، دین‌داری. نمودار زیر محورهای اصلی مورد نظر این گروه از نوشتارها را پیش چشم می­آورد:

     

                                                                             نمودار شمارة 5

 

2ـ3ـ6. آثار ادبی ـ فنی

موضوع آثار این گروه اقتضا می­کند که به جنبه­های فنی، ادبی و زبانی اشعار سنایی توجه کرده باشند. درست به همین علت است که بر خلاف گروه­های قبلی، این گونه آثار معطوف به جنبه­های زیبایی­شناسانة شعر سنایی است. در فاصلة قرن ششم تا دهم، پنج اثر از سروده­های سنایی استفاده کرده بودند: المعجم فی معاییر اشعار­العجم و معیار­الاشعار در قرن هفتم، صحاح­الفرس در قرن هشتم، حقایق‌الحدائق در قرن هشتم و بدایع­الافکار در قرن نهم. در همة موارد نیز توجه مؤلفان به جنبه‌های جمال­شناسیک سخن سنایی معطوف بوده­است، جز در صحاح­الفرس که از منظر زبانی به شعر وی توجه داشته­است.  

2ـ3ـ7. منابع روایی ـ داستانی

با این­که ذهن ادبی سنایی، بیشتر از آن­که روایت­ساز باشد، تمثیل­ساز است و بر خلاف عطار و مولوی در روایت­پردازی چندان موفق نیست، اشعار او در منابع روایتی ـ داستانی حضور قابل توجهی دارد. در این گروه، نُه اثر از شعر سنایی بهره گرفته­اند که از آن میان چهار کتاب (کلیله و دمنه، روضة‌‌العقول، راحة­الارواح و سندبادنامه) در قرن ششم، دو اثر (مرزبان­نامه و جوامع­الحکایات) در قرن هفتم، یک اثر (طوطی­نامه) در قرن هشتم و سرانجام دو اثر (داراب­نامة بیغمی و انوار سهیلی) در قرن نهم به رشتة تحریر درآمده­اند. اگر تعداد آثار و تعداد ارجاعات را ملاک قرار دهیم، در این گروه، بیشترین اقبال به شعر سنایی در قرن ششم بوده و کمترین توجه در قرن هشتم. قرن هفتم و قرن نهم به ترتیب در فاصلة این دو نقطه قرار می­گیرند. نیز در میان این آثار، کلیله و دمنه با پنجاه و دو بار ارجاع و راحة­الارواح با چهار بار ارجاع، در بالاترین و پایین­ترین مرتبه و بقیة آثار در میان این دو نقطه قرار می‌گیرند.

زمینه­های معنایی مورد نظر نویسندگان نیز خیلی شبیه گروه­های دیگر است. مثلاً اخلاق فردی و اجتماعی کم و بیش در همة آثار دیده می­شود، یا مضامین توحیدی در روضة­العقول، سندبادنامه، جوامع­الحکایات و داراب­نامة بیغمی آمده­است؛ چنان­که استفاده از شعر سنایی در زمینة معنایی توصیف، در کلیله و دمنه، سندبادنامه، جوامع­الحکایات و داراب­نامة بیغمی مشاهده می­شود یا زمینة عاطفی ـ معنایی تغزل در راحة­الارواح، سندبادنامه، جوامع­الحکایات، طوطی­نامه و انوار سهیلی مدّ نظر مؤلفان بوده­است. برخی مضامین عرفانی مثل قناعت ( کلیله و دمنه و مرزبان­نامه)، نکوهش تن و منویات نفسانی (روضة­العقول، مرزبان­نامه و طوطی­نامه)، شکر و عزلت (سندبادنامه و طوطی­نامه)، فنا (مرزبان­نامه)، نکوهش دنیا و آخرت­گرایی ( کلیله و دمنه و انوار سهیلی)، توکل (طوطی­نامه) و دین‌داری عرفانی (سندبادنامه) آمده است. اندیشه­های حکیمانه (مرزبان­نامه و طوطی­نامه)، نکوهش غفلت و شکوه از بی­وفایی روزگار (کلیله و دمنه)، تلاش و کوشش (مرزبان­نامه) و نکوهش کاهلی، انتقاد اجتماعی و مکارم اخلاق (جوامع­الحکایات)  با استفاده از سروده­های سنایی مطرح شده است.

بدین ترتیب می­توان محورهای اصلی مطرح شده در این گروه از آثار را در چند مورد خلاصه کرد:

 

 

نمودار شمارة 6

 

2ـ3ـ 8. نوشته­های ترسلی

آخرین گروه، کتاب­های مربوط به ترسل هستند که البته از جهت تعداد اثر و ارجاع، در پایین­ترین سطح قرار دارند: سه اثر با نُه بار ارجاع. از این میان، التوسل الی­الترسل عمدتاً به توصیف، انتقاد اجتماعی، اخلاق اجتماعی و مذمت دنیا توجه داشته­ و منشأت میبدی و نامه­های وطواط به مفهوم حکمت پرداخته­اند.

اکنون که وضعیت هر کدام از گروه­های هشت­گانة در مواجهه با آثار سنایی معلوم شد، در گام بعدی می­توانیم با مشخص­کردن محورهای معنایی مشترک میان همه یا اکثر گروه­ها، به تصویر کلّی که شعر سنایی در ذهنیت نویسندگان آثار منثور قرن ششم تا دهم داشته­، نزدیک­تر شویم. ممکن است با پیدا شدن آثار دیگر، تغییراتی جزئی در نمودارهای ما ایجاد شود؛ اما تغییر اساسی در نتایج کلّی بعید به نظر می­رسد. به نمودار زیر توجه کنید:

 

                                                            نمودار شمارة 7

 

در تحلیل این نمودار نکات زیر به ذهن می­رسد:

ـ این نمودار بیانگر دریافت و تفسیری است که مخاطبان سنایی در طول تاریخ از اشعار وی داشته­اند. تنوّع اضلاع نمودار، نشان­دهندة وسعت اندیشة شعری وی و قابلیت برقراری رابطه با طیف­های متنوع مخاطبان است.

ـ اخلاق، عرفان، انتقاد اجتماعی، دین و زهد پنج محوری هستند که در نظر اکثر قریب به اتفاق مخاطبان سنایی بخشی از هویت معنایی شعر وی را شکل می­دهند و به همین دلیل آن­ها هم به این محورها بیشتر نظر داشته­اند.

ـ تفاوت گروه­های مختلف فکری در تفسیر و دریافت از اشعار سنایی متناقض نیست و مشترکات زیادی دارد. این بدان معناست که دریافت از و تفسیر شعر سنایی در طول تاریخ و در میان طیف­های متنوّع خوانندگان آثارش، چندان تغییر نکرده است و او در ذهنیت مخاطبان خود در طول چهار صد و پنجاه سال تصویری نسبتاً پایدار داشته است.

ـ این محورها، در عین حال که ناظر است بر تفسیر تاریخی خوانندگان از اشعار سنایی، وجوه مختلف اندیشة شعری وی را نیز نشان می­دهد. یعنی ما می­توانیم از طریق دریافت تاریخی خوانندگان، ابعاد اندیشة شعری وی را نیز مشخص کنیم. شریعت، طریقت، تغزل، توصیف، مدح و انتقاد شش مفهومی هستند که در کنار یکدیگر هویت معنایی شعر وی را می­سازند.

ـ محورهای معنایی فوق در همة آثار سنایی منتشر است و این بدان معناست که همه یا اکثر اندیشه‌های او مخاطب داشته­است. 

2ـ4. رویکرد آماری

در این بخش، با رویکردی آماری به تحلیل داده­ها می­پردازیم. جدول زیر فراوانی آثار منثوری را که از شعر سنایی بهره گرفته­اند، نشان می­دهد: 

 

ردیف

موضوع

تاریخی

عرفانی

زندگی­نامه­ای

سیاست مدن و اخلاق اجتماعی

روایتی ـ داستانی

تفسیری

فنون ادبی و لغت

ترسلی

جمع آثار

زمان

1

قرن ششم

4

10

____

1

4

1

___

2

22

2

قرن هفتم

6

10

1

3

2

3

2

ــــــ

27

3

قرن هشتم

10

8

1

3

1

1

2

ـــــــ

26

4

قرن نهم

5

4

3

ــــــ

2

3

1

ــــــ

18

5

قرن دهم

5

ــــــ

3

ــــــ

ـــــ

ــــــ

ــــــ

1

9

6

جمع آثار

30

32

8

7

9

8

5

3

102

جدول شمارة 1

در تحلیل داده­های این جدول نکات زیر به ذهن متبادر می­شود:

ـ در محدودة زمانی حدود چهار صد و پنجاه سال، شعر سنایی به یک­صد و دو اثر منثور راه یافته است: به­طور متوسط در هر قرن، بیست و دو اثر. هرگاه مجموعة آثار شعری این دوره نیز بررسی شوند، آمار فوق افزایش چشمگیری خواهد یافت. این آمار، دلایل کافی را  برای اثبات حضور سنایی در حافظة تاریخی فارسی­زبانان در اختیار محقق قرار می­دهد؛ بخصوص که بدانیم آثار فوق در موضوع‌های متفاوتی نوشته شده­اند. 

ـ حضور شعر سنایی در آثار منثور از قرن ششم تا هشتم گسترده است؛ اما در دو قرن نه و ده فروکش کرده است. علت این امر، ظهور چهره­های درخشانی مثل عطار، مولانا، حافظ، سعدی و سایر چهره­های شاخصی است که هر کدام در حوزة کاری خودشان نقطة عطف هستند.

 

 

نمودار شمارة 8

ـ بیشترین توجه به آثار سنایی در گروه نوشتارهای تاریخی و عرفانی ­است. اقبال عرفا به آثار سنایی توجیه منطقی دارد؛ اما دلیل این­که چرا مورّخان در این سطح به سروده­های وی استناد جسته­اند، برای ما روشن نیست؛ بخصوص که در قرن دهم مورخان بر عارفان پیشی می­گیرند. ناگفته نماند نهضت استنساخ در قرن دهم آثار سنایی را در بین گروه دیگری از مخاطبان تاریخی وی برجسته کرده است. تعداد نسخه­های خطی آثار سنایی در قرن دهم با پیش از آن قابل مقایسه نیست.  

ـ توجه نویسندگان متون تفسیری به سروده­های سنایی در سدة نهم بیشتر می­شود. علّت این امر بدرستی بر ما معلوم نیست. آیا ایدئولوژی مفسّران قرن نهم به نظام فکری سنایی نزدیک­تر بوده­است؟

 با تغییر مبنا، می­توان تحلیل­های دیگری هم ارائه داد. اگر تعداد ارجاعات به شعر سنایی را اساس قرار دهیم، حاصل کار چیزی است که در جدول زیر مشاهده می­کنید

ردیف

موضوع

تاریخی

عرفانی

زندگی­نامه­ای

سیاست مدن و اخلاق اجتماعی

روایتی

تفسیری

فنون ادبی و لغت

ترسلی

تعداد

ارجاع

زمان

داستانی

1

قرن شش

117

102

ــــــ

20

99

320

____

8

666

2

قرن هفت

106

222

3

2

43

65

36

ـــــ

477

3

قرن هشت

87

41

3

6

18

14

15

ــــــ

184

4

قرن نه

39

24

31

2

32

80

3

ـــــ

211

5

قرن ده

63

ـــــــ

8

ــــــــــ

ـــــــ

ــــ

ــــ

1

72

6

جمع

412

389

45

30

192

479

54

9

1610

                                                                        جدول شماره 2

در تحلیل این جدول نکات زیر به ذهن می­رسد:

ـ در جدول پیشین دیدیم که تعداد آثار تفسیری که از شعر سنایی استفاده کرده­اند، بسیار کمتر از دیگر گروه­ها است؛ اما مطابق با جدول اخیر، بالاترین تعداد ارجاعات به شعر سنایی متعلق به همین گروه است. منتها باید در نظر داشت که از این چهارصد و هفتاد و دو مورد، سی­صد و بیست ارجاع فقط مربوط به یک اثر (کشف­الاسرار) است. این میزان ارجاع در یک اثر، توجیه­کنندة تفاوت درصد دو جدول فوق است.

ـ پس از آن، نوبت به نوشتارهای تاریخی می­رسد. عجیب است که تعداد ارجاع در آثار تاریخی حتی از آثار عرفانی هم بیشتر است. در جدول پیشین دیدیم که این گروه در ردیف دوم قرار دارد. این بدان معناست که در مجموع، مورّخان بیشترین توجه را به شعر سنایی داشته­اند.  

ـ مرتبة سوم از جهت تعداد ارجاعات، متعلّق است به گروه آثار عرفانی. تفاوت میزان ارجاعات این سه گروه از نوشتارها با دیگر گروه­ها آن­قدر زیاد هست که برای آن­ها حساب جداگانه­ای باز کنیم و بگوییم نویسندگان این سه گروه رابطة بیشتری با شعر سنایی برقرار کرده­اند.

پرسش­های دیگری هم هست که به زبان آمار می­توان برای آن­ها پاسخ روشنی ارائه داد: در این چهار قرن و نیم، کدام اثر سنایی بیشتر مورد توجه بوده­است؟ و آیا می­توان میان هر یک از آثار سنایی با گروه خاصی از نویسندگان نسبتی معنادار یافت؟ نمودار زیر به پرسش نخستین پاسخ می­دهد:

 

 

                                                                           نمودار شماره 9

ملاحظه می­کنید که در مجموع، دیوان سنایی بیشتر مورد توجه خوانندگان بوده­است تا مثنوی حدیقه. علّت این امر را باید در خشک و خشن بودن زبان حدیقه و نیز غلبة صبغة کلامی و کمتر عرفانی این اثر گران­قدر دانست. مخاطبان حدیقه در درجة اول، طبقة روشن و فرهیختگان هستند که با گفتارهای توحیدی و دیگر تعالیم عقیدتی وی ارتباط برقرار می­کنند و بعد، توده­هایی که مخاطب گزاره­های «عمل­گرای» وی هستند. بخش اخیر اشعار حدیقه بیشتر بر منابر خوانده می­شده­است و بنابراین، جزء سنت شفاهی است؛ سنتی که برای ارزیابی میزان نفوذ سنایی در آن، سنجه­ای و اطلاعات دقیقی در اختیار نداریم. دیوان، از چند جهت می­توانسته بیشتر مورد توجه مخاطبان سنایی قرار گیرد: نخست زبان نرم و آهنگین، همراه با تصاویر بکر و مؤثّر و دیگر، تنوّع موضوعی دیوان که از موضوعات عرفانی و معرفتی و توحیدی آغاز می­شود و به مدح، انتقاد، تغزّل، عرفان عاشقانه و موضوعات دیگر می­رسد. با این همه، تنوع قالب­های ادبی موجود در دیوان را نیز نباید از یاد برد؛ قالب­هایی که می­تواند مخاطبان خود را در میان طیف­های مختلف و ذوق­های متفاوت پیدا کند؛ امکاناتی که در حدیقه فراهم نیست.   

اکنون می­توانیم به پرسش دوم بپردازیم. نمودار زیر پاسخ دیداری را به ما می­دهد:

 

                                                                                  نمودار شمارة 10

در تحلیل این نمودار نکات زیر به ذهن می­رسد:

ـ در همة گروه­ها غلبه با دیوان است، غیر از گروه نوشتارهای تاریخی و سیاسی ـ اخلاقی. در بررسی­های پیشین هم دیدیم که منابع تاریخی از جمله سه گروهی هستند که بیشترین ارتباط را با آثار سنایی برقرار کرده­اند. اکنون معلوم می­شود که این ارتباط گسترده با حدیقه خیلی بیشتر بوده است. به نظر می­رسد زبان خشک، تعلیمی و صریح حدیقه با منطق خبری و خشک متون تاریخی و اخلاقی ـ سیاسی تناسب بیشتری داشته است و به این جهت حدیقه بیشتر مورد توجه این گروه از آثار قرار گرفته است.

ـ رقابت دیوان و حدیقه در دو گروه منابع زندگی­نامه­ای و روایی ـ داستانی خیلی نزدیک است. در مورد منابع روایی می­توانیم بگوییم، چون از حکایت­های حدیقه استفاده کرده­اند، طبیعتاً باید ارجاع به این اثر بیشتر از دیوان می­بود؛ اما جاذبة دیوان چندان بوده که حتی در همین گروه از نوشتارها هم چیزی از حدیقه کم نیاورده است که بماند، حتی بر آن پیشی هم گرفته­است. هم­سطح بودن نسبی میزان ارجاعات به حدیقه و دیوان در منابع زندگی­نامه­ای، نشان می­دهد که سنایی در دل تذکره­ها نه فقط به حدیقه یا دیوان؛ بلکه با هر دوی این­ها شناخته می­شده­است. 

ـ تفاوت ارجاع به حدیقه و دیوان در گروه نوشتارهای تفسیری به بالاترین سطح خود می­رسد. با این حال، نباید از نظر دور داشت که در این مورد کشف­الاسرار یک اثر برهم زنندة تعادل است. در میان نوشتارهای این گروه، این تفسیر بتنهایی سی­صد و بیست بار به آثار سنایی استشهاد کرده و از آن میان، تنها دو مورد به غیر دیوان است. این بدان معناست که یک تفسیر و ذهنیت یک نویسنده، تعادل آمار را بر هم زده است و نمی­توان آن را به همة مخاطبان تاریخی شعر سنایی تعمیم داد. بنابراین در مورد این گروه از آثار بالاتر بودن میزان ارجاعات به دیوان را می­پذیریم اما نه با این اختلاف زیادی که در نمودار مشاهده می­شود.  

 

نتیجه‌

سنایی غزنوی به عنوان نخستین شاعر عارفی که مضامین عرفانی را به شکل گسترده وارد شعر فارسی کرد، در طول تاریخ توانسته مخاطبان خود را در میان طیف متنوّع و گسترده­ای از خوانندگان پیدا کند. بررسی­های ما نشان می­دهد قلمرو معنوی او حوزة جغرافیایی گسترده­ای است، شامل فلات ایران، بخش­هایی از شبه قاره هند و آسیای صغیر. از نظر تاریخی نیز، آثار وی از همان زمان حیاتش تا چهار صد سال بعد خوانندگان خود را داشته­ و طیف متنوعی از خوانندگان، از عارفان گرفته تا مورّخان و زندگی­نامه نویسان و علاقه­مندان به مباحث اخلاقی تا مفسران قرآن و اصحاب ترسل و نویسندگان فنی ـ ادبی با آثار او ارتباط برقرار کرده­اند. هر چند از سنایی چند مثنوی و مجموعه­ای نامه بر جای مانده­ اما نام وی در دل تاریخ با دو اثر برجسته­اش یعنی حدیقه و دیوان گره خورده است. مقبولیت این دو اثر در میان طیف وسیع خوانندگان کاملاً برابر نیست؛ اما تفاوت میزان ارجاع هم چندان نیست که بتوان یکی را بر دیگری به­طور مطلق برتری داد. این قدر هست که در مجموع، مخاطبان آثار وی بیشتر با دیوان ارتباط برقرار کرده­اند تا حدیقه. با توجه به تنوع موضوعی دیوان و نیز تنوع قالب­ها و تکنیک­های مورد استفاده و نیز قدرت بالای سنایی در قصیده، این امر طبیعی به نظر می­رسد. این موضوع، در عین حال، قدرت حدیقه را نشان می­دهد که با وجود زبان و موضوع خشک و وزن سنگینی که دارد و با وجود پایین­بودن قدرت مانور سنایی در حدیقه نسبت به دیوان، مثنوی سترگ او توانسته با اثری چون دیوان رقابت کند. 

منابع
1ـ آقسرایی، محمود بن محمّد. (1362). تاریخ سلاجقه یا مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار. تصحیح عثمان توران. تهران: اساطیر. چاپ اوّل.
2ـ احرار نقشبندی، عبیدالله بن محمود.(1380). احوال و سخنان خواجه عبیدالله احرار. میرعبدالاوّل نیشابوری(گردآورنده). تصحیح عارف نوشاهی. تهران:مرکز نشر دانشگاهی.
3ـ اصفهانی، علی بن ابی حفص. (1382). تحفة الملوک. تصحیح علی اکبر احمدی دارانی. نشر میراث مکتوب.
4ـ افلاکی عارفی، شمس الدّین احمد. (1375). مناقب العارفین. تصحیح تحسین یازیجی. 2جلدی. تهران:دنیای کتاب. چاپ سوم.
5ـ باخرزی، ابوالمفاخر یحیی. (1358). اورادالاحباب و فصوص الاداب. به کوشش ایرج افشار. 2جلدی. تهران: انتشارات فرهنگ ایران زمین.
6ـ بزّاز(ابن بزّاز اردبیلی)، توکلّ بن اسماعیل. (1373). صفوة الصّفا. تصحیح غلامرضا طباطبایی مجد. ناشر:مصحّح. چاپ اوّل.
7ـ بغدادی، بهاءالدّین محمّد بن مؤید. (1385). التّوسّل الی التّرسّل. تصحیح احمد بهمنیار. تهران: اساطیر. چاپ اوّل.
8ـ بقلی شیرازی، روزبهان. (1344). شرح شطحیات. به تصحیح و مقدّمة هنری کربن. ترجمة عیسی سپهبدی. تهران: انستیتو ایران و فرانسه.
9- -------------- (1337). عبهرالعاشقین. تصحیح و مقدّمة محمّد معین. تهران: انستیتو ایران و فرانسه.
10ـ بلخی، بهاءالدّین محمّدبن جلال الدّین(سلطان ولد).(1367).المعارف. به کوشش نجیب مایل هروی. تهران: مولی.
11ـ بناکتی، فخرالدّین ابوسلیمان داود. (1348). تاریخ بناکتی. تصحیح جعفر شعار. تهران: انجمن آثار ملّی.
12ـ بیغمی، محمّد بن احمد. (1381). داراب نامه. تصحیح ذبیح الله صفا. 2جلد. تهران:شرکت انتشارات علمی و فرهنگی. چاپ دوم.
13ـ بیهقی،ابوالفضل محمّدبن حسین.(1388).تاریخ بیهقی. تصحیح محمّدجعفر یاحقّی، مهدی سیدی. ج1. تهران:علمی. چاپ اوّل.
14ـ تاریخ شاهی. (1364).. تصحیح محمّد ابراهیم باستانی پاریزی. تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
15ـ تبریزی شمس الدّین محمّد.(1369). مقالات شمس تبریزی. تصحیح محمّدعلی موحّد. تهران: خوارزمی.
16ـ تبریزی، یارعلی. (1382). ریاض الافکار در توصیف خزان و بهار. تصحیح نصرالله پورجوادی. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
17ـ ثغری، عماد بن محمّد. (1352). طوطی نامه(جواهر الاسمار). به اهتمام شمس الدّین آل احمد. انتشارات بنیاد فرهنگ ایران.
18ـ جام نامقی، احمد.(1389). بحارالحقیقه. به تصحیح حسن نصیری جامی. تهران:پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. چاپ اوّل.
19ـ جامی، نورالدّین عبدالرّحمان.(1352). اشعّه اللمعات. تصحیح حامد ربّانی. تهران:گنجینه.
20- ------------------- .(1370). نفحات الانس من حضرات القدس. تصحیح محمود عابدی. تهران:اطّلاعات. چاپ اوّل.
21ـ جوزجانی، ابوعمر منهاج الدّین عثمان بن سراج الدّین. (1363). طبقات ناصری. تصحیح عبدالحی حبیبی. 2 جلد. انتشارات دنیای کتاب.
22ـ جوینی، علاءالدّین عطاملک بن بهاءالدّین محمّد بن محمّد. (1385). تاریخ جهانگشای. تصحیح حبیب الله عبّاسی و ایرج مهرکی. ج1و2. نشر زوّار.
23- حافظ ابرو، عبدالله بن لطف الله. (1380). زبدة التّواریخ. تصحیح کمال حاج سید جوادی. 2جلدی. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
24ـ حسینی قزوینی، شرف الدّین فضل الله. (1383). المعجم فی آثار ملوک العجم. به کوشش احمد فتوحی نسب. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. چاپ اوّل.
25ـ خرقانی، احمدبن حسین. (1388). دستورالجمهور فی مناقب سلطان العارفین ابویزید طیفور. به تصحیح محمّدتقی دانش پژوه و ایرج افشار. انتشارات میراث مکتوب.
26ـ خوارزمی،کمال الدّین حسین بن حسن.(1366). جواهر الاسرارو زواهر الانوار. تصحیح محمّد جواد شریعت. 2ج. اصفهان: مشعل.
27- -------------------------.(1360). ینبوع الاسرار فی نصائح الابرار. تصحیح مهدی درخشان. تهران: انتشارات انجمن استادان زبان و ادبیات فارسی.
28ـ خواند میر، غیاث الدّین بن همام الدّین.(1353). تاریخ حبیب السّیر فی اخبار افراد بشر. تصحیح محمّد دبیر سیاقی. 4ج. تهران: خیام. چاپ دوم.
29ـ دقایقی مروزی، شمس الدّین محمّد.(1345). راحه الارواح فی سرور المفراح (بختیارنامه). تصحیح ذبیح الله صفا. تهران: دانشگاه تهران.
30- ----------------------- .(1381). مرموزات اسدی در مزمورات داودی. تصحیح محمّدرضا شفیعی کدکنی. انتشارات سخن.
31- -----------------------. (1352). عقل و عشق. تصحیح دکتر تقی تفضّلی. تهران: زوّار.
32ـ رامی تبریزی، حسین بن محمّد. (1341). حقایق الحدایق. تصحیح محمّدکاظم امام. نشر دانشگاه تهران.
33ـ راوندی، محمّد بن علی بن سلیمان. (1364). راحة الصدور و آیه السّرور در تاریخ آل سلجوق. تصحیح محمّد اقبال. تهران: امیرکبیر. چاپ دوم.
34ـ روملو،حسن.(1349). احسن التّواریخ. تصحیح عبدالحسین نوایی. بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
35ـ زمچی اسفزاری، معین الدّین محمّد.(1338). روضات الجنّات فی اوصاف مدینه هرات. تصحیح محمّد کاظم امام. تهران: دانشگاه تهران.
36ـ سمرقندی، دولتشاه بن علاء الدّوله. (1338). تذکره الشّعراء. به همّت محمّد رمضانی. تهران: خاور.
37ـ سمرقندی، کمال الدّین عبدالرّزاق.(1372). مطلع سعدین و مجمع بحرین. به اهتمام عبدالحسین نوایی. چاپ دوم. 2ج. تهران: مؤسّسة مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
38ـ سمنانی،علاءالدّوله(احمدبن محمّدبن احمد بیابانکی).(1362).العروة لاهل الخلوة و الجلوه. به تصحیح نجیب مایل هروی. انتشارات مولی. چاپ اوّل.
39- ------------------------------------ .(1369).مصنّفات فارسی. به کوشش نجیب مایل هروی. چاپ اوّل. انتشارات علمی و فرهنگی.
40ـ سنایی غزنوی، ابوالمجدمجدود بن آدم.(1368). حدیقه الحقیقه و شریعه الطّریقه. تصحیح محمّدتقی مدرّس رضوی. تهران: دانشگاه تهران.
41- --------------------------.(1341). دیوان حکیم سنایی. تصحیح محمّدتقی مدرّس رضوی. تهران: کتابخانة ابن سینا.
42- ----------------------.(1336). دیوان حکیم سنایی. تصحیح مظاهر مصفّا. تهران: امیرکبیر.
43- ----------------------.(1316). سیرالعباد الی المعاد. به اهتمام حسین کوهی کرمانی و به تصحیح سعید نفیسی. تهران: آفتاب.
44- ---------------------.(1348). مثنوی‌های حکیم سنایی. تصحیح محمّدتقی مدرّس رضوی. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
45- ---------------------.(1362). مکاتیب سنایی. به اهتمام نذیر احمد. تهران: فرزان. چاپ اوّل.
46ـ شامی، نظام الدّین. (1363). ظفرنامه. به اهتمام پناهی سمنانی. تهران: بامداد. چاپ اوّل.
47ـ شبانکاره‌ای، محمّد بن علی بن محمّد.(1363). مجمع الانساب. تصحیح میرهاشم محدّث. تهران: امیرکبیر. چاپ اوّل.
48ـ شبستری، محمود بن عبدالکریم.(1371). مجموعه آثار شیخ محمود شبستری (مرآت المحقّقین). تصحیح صمد موحّد. تهران: طهوری.
49ـ شمس قیس .(1388). المعجم فی معاییر اشعار العجم. تصحیح محمّد بن عبدالوهّاب قزوینی و مدرّس رضوی و سیروس شمیسا. تهران: علم. چاپ اوّل.
50ـ شیعی سبزواری، ابوسعید حسن بن حسین.(1375). مصابیح القلوب. به کوشش محمّد سپهری. تهران: بنیان. چاپ اوّل.
51ـ صفوی، طهماسب بن شاه اسماعیل.(1350). تذکرة شاه طهماسب صفوی. تصحیح عبدالحسین نوایی. تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
52- -------------. (1369). معیار الاشعار. تصحیح جلیل تجلیل. نشر ناهید.
53ـ ظهیری سمرقندی، محمّد بن علی.(1349). اغراض السّیاسه فی اعراض الرّیاسه. تصحیح جعفر شعار. تهران: دانشگاه تهران.
54- -----------------.(1381). سندبادنامه.تصحیح محمّد باقر کمال الدّینی. تهران: میراث مکتوب.
55ـ عبید زاکانی، عبیدالله. (1374). اخلاق الاشراف. به کوشش علی اصغر حلبی. نشر اساطیر.
56ـ علی­حوری فیض­آبادی، محبوبه، (1389)، «بررسی و تحلیل کاربرد اشعار سنایی در متون نثر تا پایان قرن دهم»، پایان­نامة کارشناسی ارشد، به راهنمایی دکتر محمد جعفر یاحقی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی، دانشگاه فردوسی مشهد
57ـ عوفی، محمّد بن محمّد. (1359). جوامع الحکایات و لوامع الرّوایات. تصحیح مظاهر مصفّا. انتشارات بنیاد فرهنگ ایران.
58- -------------------- .(1371). جوامع الحکایات و لوامع الرّوایات. تصحیح محمّد معین. تهران: دانشگاه تهران.
59ـ عین القضاه همدانی، عبدالله بن محمّد بن علی.(1377). تمهیدات. تصحیح عفیف عسیران. تهران: منوچهری.
60- -------------------------------- .(1337). رسالة لوایح. تصحیح رحیم فرمنش.
61- --------------------------------.(1362). نامه‌های عین القضات همدانی. به اهتمام علینقی منزوی و عفیف عسیران. 2ج. تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
62ـ غزالی، احمد بن محمّد.(1358). مجموعه آثار فارسی احمد غزالی. احمد مجاهد(گردآورنده). نشر دانشگاه تهران.
63- -------------- .(1359). سوانح. تصحیح هلموت ریتر و نصرالله پورجوادی. نشر بنیاد فرهنگ ایران.
64ـ غزنوی، محمّد بن موسی. (1345). مقامات ژنده پیل. تصحیح حشمت الله مؤید سنندجی. نشر بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
65ـ غفاری قزوینی، احمد بن محمّد. (1343). تاریخ جهان آرا. نشر کتابفروشی حافظ.
66- --------------------- .(1362). تاریخ نگارستان. تصحیح مرتضی مدرّس گیلانی. تهران: حافظ. چاپ اوّل.
67ـ فخر مدبر، محمّدبن منصور.(1346). آداب الحرب و الشّجاعه. به تصحیح احمد سهیلی خوانساری. نشر اقبال.
68ـ  فراهی هروی، معین الدّین. (1346). تفسیر حدائق الحقائق. تصحیح جعفر سجّادی. تهران: دانشگاه تهران.
69ـ قمی، نجم الدّین ابوالرجاء. (1363). تاریخ الوزراء. به کوشش محمّد تقی دانش پژوه. نشر مؤسّسة مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
70ـ کاتب، بهاء الدّین محمّد بن حسن بن اسفندیار. (1326). تاریخ طبرستان. تصحیح عبّاس اقبال آشتیانی و محمّد رمضانی. تهران: خاور.
71ـ کاشانی، جمال الدین ابوالقاسم عبدالله بن علی بن محمّد. (1366). زبده التّواریخ. تصحیح محمّد تقی دانش پژوه. تهران: مؤسّسة مطالعات و تحقیقات فرهنگی. چاپ دوم.
72ـ کاشانی، عزّالدّین محمود.(1385). مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه. تصحیح عفّت کرباسی و محمّد رضا برزگر خالقی. تهران: زوار. چاپ دوم.
73ـ کاشانی، میرتقی الدّین. (1384). خلاصة الاشعار و زبده الافکار. به کوشش عبدالعلی ادیب برومند و محمّد حسین نصیری کهنمویی. ج6. تهران: میراث مکتوب.
74ـ کاشفی، حسین بن علی.(1329). مواهب علّیه یا تفسیر حسینی. تصحیح محمّد رضا جلالی نائینی. 4ج. تهران: اقبال.
75ـ کاشفی، کمال الدّین حسین بن علی.(1362). انوار سهیلی. تصحیح محمّد روشن. تهران: امیرکبیر.
76ـ کرمانی، افضل  الدّین  ابوحامد  احمد بن حامد.(1356). عقد العلی للموقف الاعلی. تصحیح علی محمّد عامری نائینی. مقدّمة باستانی پاریزی. نشر روزبهان.
77ـ گازرگاهی، امیرکمال الدّین حسین. (1375). مجالس العشّاق. به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد. انتشارات زرّین. چاپ اوّل.
78ـ لازار، ژیلبر.(1361). اشعار پراکنده قدیمیترین شعرای فارسی زبان. 2جلد. تهران: انجمن ایرانشناسی فرانسه.
79ـ محقّق ترمذی،برهان الدّین.(1377). معارف. به تصحیح بدیع الزّمان فروزانفر. تهران:مرکز نشر دانشگاهی. چاپ دوم.
80ـ محمود بن عثمان. (1358). فردوس المرشدیه فی اسرار الصّمدیه. تصحیح ایرج افشار. نشر انجمن آثار ملّی.
81ـ مستوفی،حمدالله بن ابی بکر بن احمد بن نصر.(1339). تاریخ گزیده. به کوشش عبدالحسین نوایی. تهران: امیرکبیر.
82ـ معلّم یزدی، معین الدّین بن جلال الدّین محمّد. (1326). مواهب الهی. تصحیح سعید نفیسی. 2ج. تهران: اقبال.
83ـ ملطیوی، محمّد بن غازی. (1383). روضه العقول. تصحیح محمّد روشن و ابوالقاسم جلیل پور. نشر فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
84ـ منشی، ابوالمعالی نصرالله. (1381). کلیله و دمنه. تصحیح مجتبی مینوی. چاپ بیست و دوم. تهران: امیرکبیر.
85ـ منشی، محمّد بن هندوشاه.(1341). صحاح الفرس (فرهنگ لغات فارسی از قرن هشتم هجری). تصحیح عبدالعلی طاعتی. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
86ـ منشی قمی،احمدبن حسین. (1363). خلاصه التّواریخ. تصحیح احسان اشراقی. نشر دانشگاه تهران.
87ـ منشی کرمانی، ناصرالدّین.(1362). سِمط العُلی للحضره العُلیا. تصحیح عبّاس اقبال آشتیانی. تهران: اساطیر. چاپ دوم.
88ـ مولوی، جلال الدّین محمّدبن محمّد.(1375). مجالس سبعة مولانا. به اهتمام فریدون نافذ. انتشارات جامی.
89- ------------------------- .(1335). مکتوبات. به کوشش یوسف جمشیدی پور، غلامحسین امین. تهران: بنگاه مطبوعاتی پاینده.
90- ------------------------- .(1378). فیه ما فیه. تصحیح بدیع الزّمان فروزانفر. به کوشش زینب یزدانی. نشر فردوس.
91ـ میبدی، ابوالفضل رشید الدّین. (1361). کشف الاسرار و عدّه الابرار. به اهتمام علی اصغر حکمت. تهران: امیرکبیر. چاپ چهارم.
92ـ میبدی، حسین بن معین الدّین. (1376). منشآت میبدی. تصحیح نصرت الله فروهر. تهران: میراث مکتوب. چاپ اوّل.
93ـ میرحسینی غوری هروی، میرحسین بن عالم. نزهة الارواح. به تصحیح نجیب مایل هروی. تهران: زوّار.
94ـ میر خواند، محمّد بن خاوند شاه.(1380). تاریخ روضة الصّفا فی سیره الانبیاء و الملوک و الخلفا. تصحیح جمشید کیان فر. 10ج. تهران: اساطیر. چاپ اوّل.
95ـ میهنی، محمّدبن منوّر بن ابی سعدبن ابی طاهربن ابی سعید. (1367). اسرارالتّوحید فی مقامات شیخ ابی سعید. تصحیح و مقدّمة محمّدرضا شفیعی کدکنی.2ج. نشر آگاه.
96ـ نجم رازی .(1386). مرصاد العباد الی المعاد. به اهتمام محمّد امین ریاحی. نشر شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
97ـ نخجوانی،هندوشاه بن سنجر بن عبدالله.(1313). تجارب السّلف در تواریخ خلفا و وزرای ایشان. تصحیح عبّاس اقبال آشتیانی. تهران: طهوری.
98ـ نسفی، عبدالعزیز بن محمّد. (1344). کشف الحقایق. تصحیح احمد مهدوی دامغانی. نشر بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
99ـ نسوی، شهاب الدّین محمّد.(1381). نفثه المصدور. تصحیح امیرحسن یزدگردی. تهران: توس. چاپ اوّل.
100ـ نصیرالدّین طوسی .(1362). اخلاق ناصری. نشر خوارزمی.
101ـ نطنزی، معین الدّین. (1383). منتخب التّواریخ معینی. به اهتمام پروین استخری. تهران: اساطیر.
102ـ نظامی، حسن. تاج المآثر. مشهد: کتابخانة آستان قدس رضوی. شمارة 4176. [نسخه خطّی ]. تألیف602ق. تاریخ کتابت 1019ق.
103ـ واعظ بلخی،ابوبکر عبدالله بن عمر بن محمّد بن داود. (1350). فضائل بلخ. به ترجمة فارسی عبدالله محمّد بن محمّد بن حسین حسینی بلخی. به تصحیح عبدالحی حبیبی. انتشارات بنیاد فرهنگ ایران.
104ـ واعظ کاشفی سبزواری، کمال الدّین حسین.(1369). بدایع الافکار فی صنایع الاشعار. تصحیح میرجلال الدّین کزّازی. تهران: نشر مرکز. چاپ اوّل.
105- ---------------------------.(1379). جواهر التّفسیر. تصحیح جواد عبّاسی. تهران: مرکز نشر میراث مکتوب.
106ـ وراوینی، سعدالدّین.(1367). مرزبان نامه. تصحیح محمّد روشن. نشر نو.
107ـ وطواط، رشید الدّین محمّد بن محمّد. (1338). نامه‌های رشید الدّین وطواط. تصحیح قاسم تویسرکانی. 4ج. تهران: دانشگاه تهران.
108ـ ولی، نعمت الله بن عبدالله.(1357). رسائل حضرت سید نور الدّین شاه نعمت الله ولی کرمانی. به کوشش جواد نوربخش. تهران: دانشگاه تهران.
109ـ هدایت، رضاقلی خان. تذکرة ریاض العارفین. به کوشش مهرعلی گرکانی. انتشارات کتاب فروشی محمودی.
110- ----------------. (1382). مجمع الفصحاء. به کوشش مظاهر مصفّا.. چاپ دوم. ج1. تهران: امیر کبیر.
111ـ هروی، سیف بن محمّد بن یعقوب.(1385). تاریخ نامة هرات. تصحیح غلامرضا طباطبایی مجد. تهران: اساطیر. چاپ دوم.
112ـ همدانی،رشیدالدّین فضل الله.(1357). لطایف الحقایق. به کوشش غلامرضا طاهر. 2جلد. ناشر:کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد.
113- ------------------.(1362).جامع التّواریخ. اهتمام احمدآتش. تهران:دنیای کتاب. چاپ اوّل.
114- -------------------. (1371). اسئله و اجوبه رشیدی. به کوشش رضا شعبانی.جلد 2. ناشر:مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان.
115- ------------------.(1386). بیان الحقایق.  تصحیح هاشم رجب زاده. تهران:میراث مکتوب.
116ـ همدانی، علی بن شهاب الدّین. (1358). ذخیرة الملوک. تصحیح سید محمود انواری همدانی. تبریز: دانشگاه تبریز.