نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات، دانشگاه الزهرا(س)، تهران، ایران
2 دانشیار زبان و ادبیات فارسی، گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات، دانشگاه الزهرا(س)، تهران، ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Manuscripts represent invaluable treasures of cultural and intellectual heritage, and their editing and publication are of great scholarly importance. Ashʿat al-Lavāyeḥ, authored by ʿAbd al-Malik Pānīpatī, known as Amānallāh—a follower of the school of wahdat al-wujūd (Unity of Being) led by Ibn ʿArabī—was written in the 10th century Hijri but has not yet been published. This text is a mystical commentary on Lavāyeḥ by Nūr al-Dīn ʿAbd al-Raḥmān Jāmī, a prominent 9th-century Sufi. Given the intellectual significance of Jāmī’s works, Ashʿat al-Lavāyeḥ merits scholarly attention for its interpretative approach to Lavāyeḥ. The author’s personal connection with Jāmī and his deep immersion in Sufi literature further enhance the value of this commentary. In the introduction, Amānallāh explains several key mystical terms and demonstrates a broad knowledge of classical Sufi thought. This research introduces the manuscript using a descriptive-analytical methodology, selecting a base version from among eight extant manuscripts. The study underscores the significance of Ashʿat al-Lavāyeḥ in deepening the understanding of mystical doctrines, terminology, and the intellectual heritage of the wahdat al-wujūd school.
کلیدواژهها [English]
1- مقدمه
نسخة خطی کتاب اشعةاللوایح اثر عبدالملک بن عبدالغفور انصاری (امانالله پانیپتی)، ازجمله منابع غنی عرفانی و دینی محسوب میشود.
اندیشههای ابنعربی در سراسر دنیای اسلام، بهویژه در ایران، پیروان زیادی داشته است. از نخستین شارحان و تابعان عرفان ابنعربی میتوان به فخرالدین عراقی، عبدالرزاق کاشانی، شاه نعمتالله ولی کرمانی، صاینالدین علی ترکه شیرازی، شبستری و نورالدین عبدالرحمن جامی اشاره کرد (مهدوی و همکاران، ۱۳۹۵، ص. ۲۸۴). از میان این بزرگان، عبدالرحمن جامی در مقام نمایندهای برجسته از پیروان نظریة وحدت وجودی برگزیده شد تا شرحی بر لوایح، اثر عرفانی وی، به نام اشعةاللوایح معرفی شود. هدف از این پژوهش معرفی نسخة خطی اشعةاللوایح، تألیف عبدالملک بن عبدالغفور انصاری، مشهور به امانالله پانیپتی است. این کتاب افزونبر شرح برخی از اصطلاحات و مضامین عرفانی مکتب وحدت وجود، به شرح رساله لوایح عبدالرحمن جامی نیز پرداخته است.
2- بیان مسئله
نسخة خطی اشعةاللوایح، اثر امانالله از پیروان مکتب وحدت وجود، با سرسلسلگی محیالدین ابنعربی، تاکنون به چاپ نرسیده است. ارزش تصحیح و انتشار این اثر انکارناپذیر است. باتوجهبه اهمیّت مکتب وحدت وجود و شروح نگاشتهشده بر آثار عرفای بزرگ این مکتب در قرون نهم و دهم هجری و همچنین ارزشمندی آثار جامی، جامعة تصوف به شرح و تصحیح این اثر بسیار نیازمند است. اشعةاللوایح شرحی بسیط بر لوایح جامی است. پانیپتی با دو واسطه، شاگرد جامی به شمار میآید و همین ارتباط نزدیک او با جامی، ضرورت تصحیح و معرفی اشعةاللوایح را دوچندان میکند. از سوی دیگر، ارتباط پانیپتی با سلسلههای عرفانی و مطالعات گستردهاش بر آثار گوناگون عرفان و تصوف، نشاندهندة تبحر و دانش عمیق او برای تألیف شرحی بر لوایح جامی است. موضوعات و درونمایههای اشعةاللوایح، اندیشههای دینی و عرفانی و سبک ادبی و نوشتاری چندین شخصیت برجستة ادبی همچون ابنعربی، جامی و پانیپتی را بازتاب میدهد. جهانبینی خوانندة اشعةاللوایح با اندیشه در عرصة معارف و عرفان تغییر میکند.
شیخ امانالله در مقدمة اشعةاللوایح به شرح مفصل اصطلاحات و مضامین عرفانی مکتب وحدت وجود پرداخته و در این زمینه به آثار عبدالرزاق کاشانی، صدرالدین قونیوی و سایر بزرگان عرفان استناد کرده است.
در این پژوهش به مطالبی همچون معرفی عبدالملک بن عبدالغفور انصاری، جامی، کتاب لوایح و نسخۀ خطی اشعةاللوایح پرداخته شده است. مسئله و هدف اصلی این پژوهش، بررسی و معرفی نسخة خطی اشعةاللوایح است.
2-1 اهمیت و ضرورت پژوهش
نسخة خطی اشعةاللوایح که مربوط به سدة دهم هجری است تاکنون تصحیح نشده و هیچ پژوهشی نیز بر روی آن صورت نگرفته است. هدف اصلی پژوهش حاضر، معرفی این اثر عرفانی است.
نویسندة اثر، امانالله پانیپتی، از پیران و استادان و پیروان مکتب وحدت وجود، یکی از مهمترین مکاتب عرفانی به شمار میرود که شاگردان بسیاری را تربیت کرده است. اشعةاللوایح بهدلیل اینکه شرحی بر لوایح نورالدین عبدالرحمن جامی است، از این نظر هم حائز اهمیت است. مؤلف این اثر که با دو واسطه شاگرد جامی بوده، به بیشتر سلاسل تصوف اعتقاد و تعلق داشته است. نسب او در مشرب قلندریه با دو واسطه به شاه نعمتالله ولی میرسد؛ هرچند که اعتقاد و تعلق او به سلسلة قادریه غالبتر بوده است.
این نسخه، مرجع ارزشمندی برای شناخت شخصیت، جایگاه و اندیشههای شیخ امانالله محسوب میشود. همچنین، میتواند اطلاعات ارزشمندی دربارة تصوف، دیدگاهها و نظریههای مکتب وحدت وجود در اختیار پژوهشگران حوزة تصوف و عرفان قرار دهد و برای آنان مفید واقع شود.
2-2 روش پژوهش
این پژوهش از نوع نظری است و با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی انجام شده که ابزار اصلی آن مطالعات کتابخانهای بوده است. باتوجهبه ماهیت روش و موضوع تحقیق، مطالب و دادههای پژوهش با استفاده از برگهنویسی از کتابها، نرمافزارهای رایانهای، مقالهها و نسخ خطی جمعآوری شد. در این پژوهش، نگارندگان با مقابلة هفت نسخه از نسخههای خطی اشعةاللوایح و براساس کلیات پژوهش، جمعبندی، تحلیل و بررسی نهایی را انجام دادند.
2-3 پیشینه پژوهش
پژوهش و جستوجوهای انجامشده نشان میدهد که هیچگونه پژوهش مستقلی بر روی نسخة خطی اشعةاللوایح صورت نگرفته و این اثر تاکنون به تصحیح و چاپ نرسیده است. در مقابل، کتاب لوایح جامی نقش بیبدیل و حائز اهمیتی در تبیین و توسعة آموزههای عرفانی ایفا کرده است. این کتاب بهدلیل ارائة آموزههای عمیق عرفانی و سلوک در طریق الهی، بارها در کشورهای متعدد چاپ و به زبانهای مختلف ترجمه و منتشر شده است. همچنین، تعلیقهها، حاشیهها و شروح متعددی بر آن نگاشته شده و پژوهشهای بسیاری نیز روی آن انجام گرفته است.
هرکدام از شروحی که بر کتاب لوایح جامی نوشته شده است از دیدگاه و زاویهای خاص به تبیین و شرح این اثر پرداختهاند. «مکاشفالاسرار»، «الروائح فی حل کلمات اللوایح»، «لوایحالاسرار»، «مجمعالاسرار فی شرح لوایحالانوار»، «فواتح الانوار شرح لوائح الاسرار»، «مفتاح سلوک» و «کلمات فی بیان بعضی معانی اللوایح» ازآنجمله هستند.
«ترجمة اللوایح» ترجمة عربی لوایح است که سیفالدین کشمیری آن را ترجمه کرده و شرحی بر آن افزوده است. این کتاب در سال 1321ق. در هند به چاپ رسیده است.
لوایح تحت عنوان «لوایح جامی، تجلیات دل» در سال 1331ش، بهصورت منظوم، به زبان اردو ترجمه و در نشر قاسم پریس در حیدرآباد دکن بهصورت چاپ سنگی نشر یافته است و این نیز در شمار شروح لوایح قرار میگیرد. در دوران معاصر نیز در سال 1377، شمسی قانع و جلالالدین آشتیانی آن را در دانشگاه مشهد شرح دادند.
افزونبر شروح ذکرشده، چندین نسخة خطی دیگر نیز در کتابخانههای کشورهای مختلف ازجمله پاکستان، هند، ازبکستان، فرانسه، روسیه و ایران با عنوانهای تعلیقه، شرح و حاشیة لوایح جامی موجود است که گاه نام مؤلف یا تاریخ تألیف آنها مشخص نیست.
3- بحث
مبانی نظری پژوهش حاضر، با مکتب وحدت وجود و دیدگاههای جامی در کتاب لوایح و نظریات امانالله پانیپتی درهم تنیده شده است. از آن نظر که این پژوهش بر روی نسخهای از شروح لوایح جامی است، در این قسمت به معرفی اجمالی جامی و کتاب لوایح او پرداخته میشود.
1-3 جامی
در میان کتابهای تذکره و تاریخ ادبیات، ذبیحالله صفا در کتاب تاریخ ادبیات ایران، کاملترین توضیح را دربارة جامی بیان کرده است. وی چنین نگاشته است:
«عبدالرحمن نظامالدین احمد بن محمد جامی شاعر، نویسنده و دانشمند و عارف نامآور قرن نهم است. مرید و شاگرد او، عبدالغفور لاری، لقب اصلیش را عمادالدین و لقب مشهور او را نورالدین دانسته است. عبدالرحمن در خرجرد به سال ۸۱۷ هجری ولادت یافت. جامی در دو مرکز علمی هرات و سمرقند، بهسرعت علوم متداولة عصر خود یعنی علوم لسانی، بلاغی، منطق، حکمت، کلام، فقه، اصول، حدیث، قرائت، تفسیر قرآن، ریاضیات و هیئت را آموخت، سپس در هرات به خدمت سعدالدین کاشغری از مشایخ نقشبندیه درآمد. بعد از آن، رشتة ارادت خواجه ناصرالدین عبیدالله احرار را بر گردن نهاد و صوفی مشهور نقشبندی خواجه محمد پارسا را نیز زیارت کرد. اختصاص او از میان طریقتهای صوفیه به طریقة نقشبندیه بود. جامی از باب قدرتی که در شرح معضلات تصوف و عرفان به نظم دلپذیر و به نثر فصیح عالمانه داشت، عرفان ایرانی را که در عهد وی به ابتذال میگرایید، در پایه و اساسی عالمانه نگاه داشت و از این راه توانست در صف بزرگترین مؤلفان و شاعران عارف و صوفی مشرب پارسیگوی جای گیرد، جامی در سال ۸۹۸ در ۸۱ سالگی در هرات بدرود حیات گفت و در تخت مزار به خاک سپرده شد» (تلخیص از صفا، 1364، ج. 4/347-356).
جامی خود را شاگرد مکتب ابنعربی دانسته و تصریح کرده است که مبانی اندیشههای ابنعربی را ازطریق شاگرد و خلیفة وی صدرالدین قونوی آموخته و از این طریق در اندیشهها و حوزههای عرفانی ایشان وارد شده است و از سویی دیگر نیز با مطالعه در آثار استاد خویش شیخ محمد پارسا و مجالس وعظ و تذکیر خواجه محمد کوسویی با آرای ابنعربی آشنا شده است (مایل هروی، 1377، ص. 263-264).
جامی در موضوعات مختلف، کتابها و رسائل بسیاری دارد ــ برای کسب اطلاعات بیشتر به کتاب تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی تا پایان قرن دهم هجری، تألیف سعید نفیسی رجوع شود ــ برخى از مثنویات او ازجمله سلامان و ابسال، یوسف و زلیخا، تحفةالاحرار، لوایح و رباعیات او به زبانهاى اروپایى، بهویژه فرانسه و انگلیسى، ترجمه شدهاند (نفیسی، 1363، ص. 287-289).
تألیف کتاب نقدالنصوص فی شرح نقشالفصوص و لوایح که با سلاست و زیبایی در شرح برخی از مضامین عرفانی وحدت وجود و عرفان نظری نوشته شده است، بیانگر نفوذ نظریات و اندیشههای ابنعربی در جامی است. بدینترتیب، جامی جایگاه ارزشمندی را در مقام شارح و مروج تصوف نظری، مکتب و مسلک ابنعربی به خود اختصاص داده است.
2-3 لوایح
«لوایح در ذکر اصطلاحات عرفانی است که آن را به نثر موزون و مسجع و به تقلید از سوانح احمد غزالی نوشته است» (شمیسا، 1387، ص. 204). جامی رسالة لوایح را چنین تعریف کرده است: «این رسالهای است مسمی به لوایح در بیان معارف و معانی که بر الواح اسرار و ارواح ارباب عرفان و اصحاب ذوق و وجدان لایح گشته به عبارات لایقه و اشارات رایقه» (جامی، 1360، ص. 5).
کتاب لوایح، یکی از آثار مستقل، مهم و مبتکرانة جامی است. این اثر به نثر فصیح و روان فارسی نگاشته شده و آمیخته با نظم است و طیف گسترده و عمیقی از مفاهیم عرفانی را در بر دارد. کتاب لوایح «آموزههای عرفانی و نکتههای مهم عرفان و تصوف را باتوجهبه مکتب وحدت وجود محیالدین ابنعربی شرح داده است. حتی برخی از آداب عملی تصوف را نیز شامل میشود. هر لایحة آن نشانهای برای سلوک مبتدیان و وصول کمالیافتگان به پیشگاه خداوند است» (محمدی و محسنی، 1399، ص. 1).
حسن امین، کتاب لوایح را چنین معرفی کرده است:
«کتاب لوایح در قالب 35 لایحه، یک خاتمه و 95 رباعی است که به بیان معارف و آموزههای عرفانی بر پایة مکتب وحدت وجود ابنعربی میپردازد. این کتاب از مهمترین منابع شناخت دیدگاه و اندیشههای جامی درزمینة عرفان است. هریک از لایحهها به موضوع خاص عرفانی میپردازد و 95 رباعی را در شرح و بسط مباحث ذکرشده در لایحهها بهکمک میآورد و جمعبندی مطالب عنوانشده را در خاتمه انجام میدهد» (امین، 1398، ص. 15).
جامی در این نوشتار، وحدت وجود را به معنای یگانگی ذات حق و عالم دانسته و همة موجودات را مظاهر وجود حق میداند. او تنها هستی مطلق را خداوند میداند و تمام آنچه ماسوای او وجود دارد را در ذات و صفات خود، عین حق برمیشمارد. بر اهمیّت معرفت نفس تأکید مینماید و برای رسیدن به شناخت حق، سالک را ملزم به شناخت خود دانسته است» (امین، 1398، ص. 15). او مباحث را با معنای تفرقه آغاز کرده و سپس از حضور، جمعیت و نظارت همیشگی خداوند سخن گفته است و بدین طریق، وارد مباحث بنیادین و نظری عرفان شده و توحید، یگانگی ذات حق، حقیقت، هستی، وجود، وحدت وجود، صفات، تعین اول، واحدیت، احدیت، عالم، علم، تجلی، حجاب، ظاهر، مظاهر، شر، خیر، فعل، معرفت نفس، مراحل سلوک و مقامات عرفانی را بیان کرده است.
3-3 معرفی اجمالی مؤلف اشعةاللوایح
عبدالملک بن عبدالغفور انصارى (ولادت876 ق.)، از علمای صوفیه، عارفان و شاعران شبهقارة هند در قرن دهم هجری، مشهور به پانیپتی، شرح بسیطی بر کتاب لوایح جامی نوشته است. از «امانالله» و «اعظم» بهعنوان القاب وی یاد شده است. عبدالملک در دیباچة اشعةاللوایح از خود با نام «امان» اسم برده است.
3-3-1 اساتید
براساس آنچه در مقدمة کتاب اشعةاللوایح و کتاب نزهة الخواطر و بهجة المسامع و النواظر ثبت شده است، عبدالملک مقدمات علوم را نزد پدرش، عبدالغفور انصارى پانیپتی آموخت (حسنی، 1382، ج. 2/190). پس از آن، در محضر ابوحامد محمدبن حسن طاهر (متوفى ٩٣١ ق.) شاگردی کرد و طریقت را از او آموخت. آنگاه مریدی و شاگردی محمد مودودلارى (متوفى ٩٣٧ ق.) را درک کرد. امانالله نزد استادان خود، شرح فصوصالحکم داوود بن محمود قیصرى، شرح فصوصالحکم و اصطلاحات الصوفیة عبدالرزاق کاشانى، و نقدالنصوص فى شرحالفصوص جامى را خواند (پانى پتى، ش. 318، ص.3-4).
استاد او، مودودلارى، شاگرد عبدالغفور لاری بود که وی نیز از شاگردان عبدالرحمان جامى بوده است (معصوم علیشاه، بیتا، ج. 3/١١٣-١١4). بنابراین، او را باید با دو واسطه شاگرد عبدالرحمان جامى دانست.
3-3-2 شاگردان
امانالله بهدلیل اطلاعات زیاد از فرقههای مختلف و دانش فراوانش، شاگردان و پیروان بسیاری داشت. او مجالس درس برپا میکرد و کسانی همچون تاجالدین زکریاى اجودهنى، رکنالدین اجودهنى و سیفالدین دهلوی (پدر شیخ عبدالحق دهلوی) از شاگردان و مریدان او بودند (لاهوری، 1332، ج. 1/425).
3-3-3 آثار
شیخ امانالله کتابها و رسالههای بسیاری نوشته است که ازجملة آنها اثباتالأحدیة، مرآةالحقیقة و اشعةاللوایح است. (لاهوری، 1332، ج. 1/424).
اثبات الاحدیة در بیان اطلاق حق و احاطة او به حقایق کونیه است. مخالفان این کتاب را ورائیه نام نهادهاند (دهلوی، 1383، ص. 475). مرآةالحقیقة نیز نام اثر دیگری از پانیپتی است (حسنی، 1382، ج. 4/190). اثر دیگر وی اشعةاللوایح، شرح بسیطی بر لوایح جامى است و پژوهش حاضر نیز بر روی همین اثر انجام شده است.
شیخ امانالله آثار دیگری نیز دارد (حسنی، 1382، ج. 4/190)، ازآنجمله، رسالهای بدون عنوان است که در کتابخانة ابوالکلام آزاد تونک راجستان به نام شیخ امانالله نگهداری میشود.
3-3-4 وفات
«شیخ امانالله در آخرین سفر خود به دهلی، در دوازدهم ربیعالآخر سال 957 ق. با جهان فانی وداع کرد» (لاهوری، 1332، ج. 1/426؛ دهلوی، 1383، ص. 487). عبارت «جهان خوارق» تاریخ وفات اوست (اشرف، 1392، ج. 2/121). دهلوی در ذیل تراجم شیخ محمد مودودلاری، آرامگاه امانالله و مودودلاری را در پانیپت[1] وکنار هم دانسته است. (دهلوی، 1383، ص. 469).
3-3-5 اندیشه و مشرب عرفانی
لاهوری و دهلوی، تعلق وی را به چشتیه و مشرب او را در تصوف، ملامتیه دانستهاند. او در طریقت با بیشتر سلسلههای صوفیه ارتباط داشته و از این بین به سلسلة قادریه تعلق بیشترى نشان داده است. در مشرب قلندریه نیز با دو واسطه به شاه نعمتالله ولی میرسد (دهلوی، 1383، ص. 486؛ لاهوری، 1332، ج. 1/424). عبدالحی حسنی، مذهب پانىپتى را حنفی دانسته است. برجستهترین دیدگاه عرفانی جامی، اعتقاد به وحدت وجود بوده است و پانیپتی نیز با شاگردی وی، پیرو این اندیشه است. او در مباحث عرفانى، بهویژه در توحید، از محیالدین ابنعربى متابعت کرده است (دهلوی، 1383، ص. 484؛ حسنی، 1382، ج. 4/190).
متن اشعةاللوایح، مشرب عرفانی نویسنده را در قالب مفاهیم اصلی عرفان اسلامی و فلسفة ابنعربی آشکار میکند. امانالله بهطور مکرر از مفاهیمی مانند وحدت وجود، تجلیات الهی و مراتب وجود استفاده میکند. محور اصلی نگرش او بر این اصل استوار است که «وجود حقیقی» تنها از آنِ خداست و همة مخلوقات و هستی را تجلی بیوقفة ذات الهی میداند که در قالب اسماء و صفات بیپایان خداوند، در مظاهر گوناگون عالم متجلی میشود و هیچچیزی از عدم به وجود نیامده است و هر لحظه از تعیّنی به تعیّن دیگر در تجدد و تبدل هستند. همچنین، او بر نقش شهود، کشف و عشق به ذات الهی برای دستیابی به حقیقت تأکید میکند و عقل را در درک حقیقت ناتوان میداند.
امانالله بر این باور است که انسان با رهایی از تعلقات دنیوی و گذر از حجابهای نفسانی، میتواند به «فنای فیالله» دست یابد؛ حالتی که در آن، خودِ محدود انسانی در دریای بیکران وجود مطلق محو میشود. این سیر معنوی، نه با تکیه بر اعمال ظاهری، بلکه با عنایت و رحمت الهی ممکن میشود.
3-4 معرفی اشعةاللوایح
اشعةاللوایح نام کتابی است که عبدالملک بن عبدالغفور انصاری مشهور به امانالله در شرح لوایح جامی نوشته است. تاریخ دقیق نگارش اشعةاللوایح مشخص نیست؛ اما باتوجهبه دورة زندگی امانالله، بهطور مسلّم متعلق به سدة دهم هجری قمری است. متن آن به زبان فارسی و عربی نگاشته شده و آمیخته به نظم فارسی و در مواردی نظم عربی است. این اثر نمونهای برجسته از ادبیات عرفانی اسلامی است که در چهارچوب عرفان نظری ـ عملی قرار میگیرد. این اثر با ترکیب بحثهای کلامی، تفسیر سرودههای عرفانی و تحلیل مفاهیم تصوف کلاسیک، خواننده را با مفاهیم پایهای عرفان اسلامی آشنا میکند. امانالله در دیباچة کتاب توانایی خود را در نوشتن نثر مصنوع به رخ کشیده است؛ او با بهکارگیری انواع صنایع ادبی، متن را از نثر ساده خارج و به نثر مصنوع و حتی نزدیک به نثر فنی تبدیل کرده است و در آن از بیشتر شاخههای موسیقی از قبیل موسیقی کناری، میانی و معنوی بهره برده است. برخلاف دیباچه، در مقدمه و شرح لوایح با نثری ساده و روان، مفاهیم و مضامین عرفانی و انتزاعی را بهطور ملموس و حسی شرح داده است. پانیپتی با نوآوری در مفاهیم عرفانی و با استفاده از لغات و عبارات عربی، آیات و احادیث، تماثیل، اشعار، ترکیبات خاص و صنایع ادبی مانند تلمیح، جناس، تشبیهات، استعارات و... زیبایی و عمق مفاهیم عرفانی را دوچندان کرده است. همچنین، با استفاده از منابع ادبی و عرفانی تراث، به شرح خود غنا و اعتبار بیشتری بخشیده است.
امان الله بهطور مستمر به آثاری مانند فصوص الحکم ابنعربی، منطقالطیر عطار، مثنوی مولوی و سایر کتب و منابع عرفانی اشاره میکند. بهطورکلی تفکرات او و محتوای کتاب اشعةاللوایح، ترکیبی از اعتقادات فرقههای مختلف عرفانی ازجمله چشتیه، نعمتاللهیه، قادریه و قلندریه را در بر میگیرد. او بر این باور است که باید کلمات و عبارات لوایح و تقابل حق و خلق در عرفان وحدت وجود ابنعربی را، که از یک منظر حق و از منظری دیگر خلق نامیده میشود، ازطریق عقلی و فلسفی برای سالکان تبیین کند. امانالله در تلاش است که انسان را به یک نوع معرفتشناسی و هستیشناسی رهنمون سازد و به سرنوشت انسان، اخلاق و زندگی اجتماعی کمتر میپردازد. بهطورکلی، این اثر تلاشی نظاممند برای تبیینِ پیچیدگیهای عرفان نظری باتکیهبر میراث ابنعربی است.
شیخ امانالله در دیباچة اشعةاللوایح، با شرح مختصری از احوال خود، توضیح میدهد که پس از درگذشت دو استادش، ابوحامد محمد بن حسن(قدسالله) و شیخ محمد مودودلاری، از فقدان استادان آگاه در فن عرفان متأثر شده است. او که در جستوجوی پیر و استادی دیگر از این طایفه بوده، بدین نتیجه میرسد که فیض حق سبحانه و تعالی منقطع نمیشود و اگر توفیق الهی رفیق راه شود، اظهار اسرار و ابراز معارف بیشمار میسر خواهد شد. ازآنجاکه گذشتگان تنها آنچه را واجب میدانستهاند، نوشتهاند و سخنان بزرگان را یا بهعینه آورده یا تنها آنها را از عربی به پارسی برگرداندهاند و هیچ شرحی بر آنها نیفزودهاند؛ به ناگاه در خاطر وی میگذرد که شرح نکات و رموزات لوایح تألیف عبدالرحمن جامی را به تحریر آورد. با همة دشواری این کار، توفیق بر او یار میشود و اظهار اسرار برایش میسر میشود و معانی مکنونه در دل و جانش، بهوسیلة زبان به صور حروف و کلمات مصور میشود. او با بهرهگیری از آموزههای ابنعربی و شاگردش، محمد بن اسحاق قونوی در کتبی همچون فصوصالحکم و فتوحات مکیه و برخی دیگر از منابع و کتب عرفانی مکتب وحدت وجود و با فهم و ادراکی که از آنها برایش حاصل شده، یافتههای خود را جمع و تألیف میکند.
در دیباچه، بخشی را به مدح و منقبت پیامبر(ص) و مناجات اختصاص داده است. در این بخش، او با تضرع به درگاه خداوند، عجز خود را در برابر عظمت الهی بیان میکند و برای رهایی از ظلمت، اتصال به جمال الهی و دستیابی به نور، یقین و توفیق از خداوند یاری میطلبد.
نامگذاری کتاب از سویی بهدلیل آنکه با مطالعه و تفکر در کلمات روشناییبخش، بعضی از معانی، در دلش پرتو انداخته است و از سویی دیگر، به نظر میرسد که این نامگذاری، تبعیت از اثر اشعةاللمعات استادش است که خود شرحی بر لمعات عراقی است وآن را اشعةاللوایح نام نهاده است.
پیش از آغاز شرح لوایح، امانالله در مقدمهای بسیط، با قوت کشف و عیان و استدلال و برهان خویش، به شرح اصطلاحات و مضامینی چند از عرفان نظری و مکتب وحدت وجود پرداخته است و آن را به روش استادش، عبدالرحمن جامی در نقدالنصوص فی شرح نقشالفصوص، به 25 وصل طبقهبندی کرده است. وی پس از مقدمه، «بسم الله الرحمن الرحیم» را بهطور دقیق شرح داده است و معانی لغوی و اصطلاحی آن را از منظرهای فلسفی، عرفانی و زبانی تفسیر میکند. در واقع، او به شیوة ابنعربی از لفظ بهسمت معنا حرکت میکند؛ بدینصورت که ضمن اشاره به معنای ظاهری کلمات و عبارات، با استفاده از استدلالهای فلسفی و عرفانی، به لایههای عمیقتر معنایی آنها میپردازد.
3-4-1 مشخصات نسخهها
پژوهش انجامشده نشان میدهد که تعداد زیادی نسخه، میکروفیلم و عکس از این اثر در کتابخانههای مختلفی در ایران، آلمان و هند موجود است. از میان اینها، هشت نسخه در دسترس این پژوهش قرار گرفت که جزئیات آنها در جدول شمارة یک ذکر شده است. نسخههای اول، دوم و سوم کاملترین نسخهها محسوب میشوند. تاریخ نگارش نسخة اول، هفتم ذیالحجه سنه 1017 ق. است و نام کاتب آن ملاجمال غلام میرزا آقا شاه ساکن قنوج قید شده است. این نسخه به خط نستعلیق و جدولکشی شده است. فاصلة زمانی آن با دورة زندگی مؤلف حدود 60 سال است. تاریخ نگارش نسخه دوم، دوم شوال 1089 ق. است و نام کاتب ملکالوهاب، در بندر ذکر شده است. این نسخه به خط نسخ کتابت شده است. نسخه سوم به خط نستعلیق است؛ اما دچار آسیب شده و در تاریخهای مؤخرتر از دو نسخة اول و دوم، مرمت شده و تعداد زیادی از صفحات بازنویسی شدهاند.
در بررسیهای انجامشده مشخص شد که نسخههای چهارم و پنجم ازنظر شکل و شیوه به یک خط کتابت شدهاند. این امر نشان میدهد که نسخة چهارم، جلد اول و نسخة پنجم، جلد دوم اشعةاللوایح است و در واقع این دو با هم یک نسخة کامل را تشکیل میدهند. البته، این نسخه در انجام دارای افتادگی است. سایر نسخههای موجود کامل نیستند؛ به این معنا که از آغاز یا از انجام افتادگی دارند و فاقد نام کاتب و تاریخ کتابت هستند. اختلاف برگههای موجود در نسخهها بهعلت افتادگیها در آغاز و انجام، نوع خط نسخهها، تعداد سطور در هر صفحه و اندازة برگهها است.
باتوجهبه ویژگیهای ذکرشده؛ این پژوهش و تصحیح کتاب بر پایة مقابلة نسخههای در دسترس انجام شده است. به این دلیل که نسخة خطی کتابخانة دانشگاه تهران به شمارة (318 حکمت، ف – 6097)، نزدیکترین نسخه ازنظر زمانی به عصر زندگی مؤلف، کاملترین و خواناترین نسخة در دسترس است، بهعنوان نسخة اساس تعیین شده و مبنای کار قرار گرفته است.
جدول شماره 1. فهرست نسخ استنادشده در این پژوهش
|
وضعیت نسخه |
نوع خط |
تعداد برگ |
تعداد سطور |
وضعیت استنساخ |
محل نگهداری اصل نسخه |
شمارة نسخه |
ردیف |
|
کامل است. |
نستعلیق |
291 برگ |
21 سطر |
7 ذیقعده 1017، کاتب: ملاجمال غلام میرزا آقا شاه |
دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات |
318 حکمت، ف - 6097 |
1 |
|
کامل است. |
نسخ |
۳۱۲ برگ |
۲۱ سطر؛ ۱۵*۲۷ سم |
2 شوال 1089، کاتب: ملک الوهاب |
برلین، کتابخانه ایالتی |
812 اسپرنگر |
2 |
|
کامل است. |
نستعلیق |
370 برگ |
19 سطر |
شیخ امان |
رامپور (کتابخانه رضا رامپور) |
901 ردیف 4173 |
3 |
|
افتادگی از انجام دارد. |
نسخ |
494 برگ |
12 سطر؛ 23*13 سم |
|
احمدآباد، کتابخانة درگاه پیرمحمد شاه |
1247 |
4 |
|
افتادگی از آغاز و انجام دارد. |
نسخ |
517 برگ |
12 سطر؛ 12*11 سم |
|
احمدآباد، کتابخانة درگاه پیرمحمد شاه |
1250 |
5 |
|
افتادگی از انجام دارد و مقدمه ای از اخبار الاخیار افزون دارد. |
نسخ |
|
16 سطر؛ 23*12 سم |
|
احمدآباد، کتابخانة درگاه پیرمحمد شاه |
1248 |
6 |
|
افتادگی از انجام دارد. |
نسخ |
378 برگ |
21 سطر |
|
دهلی نو، درگاه پیرمحمد شاه، احمدآباد، گجرات |
1249 |
7 |
|
افتادگی از انجام دارد. |
نستعلیق و نسخ |
94 برگ |
21 سطر؛ 24*32 سم |
|
کتابخانة جامعه همدرد دهلی نو |
3164 |
8 |
3-4-2 رسمالخط و ویژگیهای خطی نسخ اشعةالوایح
نظر به اینکه بیشتر نسخههای در دسترس متعلق به یک دورة زمانی هستند؛ ویژگیهای رسمالخطی مشابهی دارند که در ادامه به برخی از این ویژگیها اشاره میشود:
«و شرف او بدوست ... بدو ادراک میکند ... » (پانیپتی، ش. 318، ص. 491).
3-4-3 منابع استفادهشده در این اثر
شیخ امانالله در تألیف اشعةاللوایح از کتب و منابع عرفانی متعددی بهره برده است. براساس پژوهشهای انجامشده، مهمترین منابع نگارش این نسخه به شرح زیر است:
گاهی از نظرات مشایخ قادریه نیز استفاده کرده است، ازجمله:
در برخی قسمتها، او از اقوال و آثار بزرگان مشایخ و طریقت بهره برده اما به نام گوینده و مأخذ آن اشاره نکرده است.
3-4-4 آغاز و انجام اشعةاللوایح
آغاز: «محامد بیقیاس حضرت پادشاهی را که منزّه از تعیّنات ظلمانیست و نورانی، هم به صور ارواح ظاهر است و هم به مظاهر جسمانی. و اثنیه محکم اساس حضرت الهی را که ذاتش در ذوات موجودات ساریست و صفتش در صفاتشان متواری، و فعلش همه مراتب را جامع، و اثرش بر جبین هر ذرّه از ذرّات تعیّنات لامع، و آفتاب احدیتش از افق سموات قلوب ساطع...».
انجام: «و هذا القول الحق الذی لا سبیل الیه الا لمن خلص من التقید بالاعتقادات الجزییة الفکریة او التقیدیّة و الله لقول الحق بلسان العبد و هو یهدی السبیل الیه و ینصب الدلیل علیه و لکن هذا آخر ما اردنا ایراده و الله تعالی هو البالغ امره و مراده ... و لا تکلنا الی انفسنا طرفة عین فنبلغ کل مرام به رحمتک یا ارحم الراحمین و صلی الله علی نبیه محمدٍ و آله الطیبین الطاهرین و الحمدالله رب العالمین».
تفاوتهای ظریفی میان لوایح و اشعةاللوایح قابلشناسایی است. این تفاوتها عمدتاً در روش تحلیل، استفاده از منابع بیشتر، تأکید بر منابع فلسفی و تعامل با انتقادات نمود پیدا میکند. لوایح ترکیبی از عرفان و شعر است و معمولاً از پاسخ مستقیم به انتقادات کلامی اجتناب میکند؛ اما پانیپتی مباحث را بیشتر بسط داده و با زبانی سادهتر و روانتر، به دور از واژگان کهن، مفاهیم پیچیدة عرفانی را برای مخاطبان فهمپذیر کرده است. اشعةاللوایح به دفاع از نظریة وحدت وجود میپردازد و از استدلالهای کلامی و فلسفی برای نقد ایرادات استفاده میکند. این تفاوتها نشان میدهد که امانالله ضمن وفاداری به روح عرفان جامی، سعی در نظامدهی فلسفی و پاسخ به چالشهای فکری دورة خود دارد. در ادامه، نمونههایی از متن لوایح و اشعةاللوایح آورده میشود:
جمله مذکور، پاسخ به انتقادهایی است که وحدت وجود را با تعدد محسوسات در تضاد میدانند. امانالله باتکیهبر نظریة «اعراض مجتمع»، تعدد را ظاهری و وحدت را حقیقت میشمارد.
4- سبکشناسی اشعةاللوایح
عرفانیبودن محتوای اشعةاللوایح آشکار است. امانالله این اثر را با ترکیب روشهای تحلیلی، تفسیری، تطبیقی، استدلال منطقی و فلسفی تألیف کرده است. نثر اشعةاللوایح در دیباچه بهصورت مصنوع و متکلفانه است؛ اما در ادامه، متن تمایل بیشتری به سادگی و آراستگی نشان میدهد و کمتر از صنایع ادبی بهره میبرد.
در تحلیل سبکشناسی، ویژگیهای ساختاری و محتوایی هر اثری واکاوی میشود. ساختار کلمات، چیدمان و نکات دستوری جملات متن، ویژگیهای ادبی و صنایع لفظی و معنوی، موضوعات و درونمایههای برجستة متن در تحلیل سبکی مد نظر قرار میگیرد. سبک نویسنده در این اثر، ترکیبی از عرفان عمیق، شعر نمادین و بلاغت پیچیده است که در چهارچوب ساختارهای کلامی و فلسفی جای گرفته است.
در ادامه، از سه جنبة زبانی، ادبی و محتوایی، وجوه سبکی کتاب اشعةاللوایح، تحلیل سبکشناسانه شده و به برخی از ویژگیهای برجستة آن اشاره میشود.
4-1 سطح زبانی
در این بخش، متن اشعةاللوایح در سطح زبانی از سه جنبة آوایی، لغوی و نحوی بررسی میشود.
4-1-1 سطح آوایی
سطح آوایی شامل موسیقی بیرونی ازنظر وزن، قافیه و ردیف؛ و موسیقی درونی ازنظر کاربرد صنایع بدیع لفظی از قبیل انواع سجع، جناس، تکرار، الف اطلاق، ابدال، اماله، واو معدوله، اسم صوت، تخفیف لغات، مشددکردن مخفف و برعکس، تلفظهای کهن، انواع هجاها و نوع اتصال آنها و چند هجاییبودن است. در ادامه، چند نمونه از متن اشعةاللوایح آورده میشود:
4-1-1-1 سجع
بخشی از دیباچة کتاب بهصورت متن مسجع دورکنی است و در آن، انواع سجع به کار رفته است:
«ای بیهمه از غایت بینیازی و ای با همه از نهایت بنده نوازی» (پانیپتی، ش. 318، ص. 2).
4-1-1-2 جناس
انواع جناس در دیباچه به فراوانی به کار رفته است:
غایت / نهایت ازلی / یزلی لامع / جامع غریب / نصیب باقی / بقا عجایب / غرایب
«وی اسم ذاتست به اعتبار احدیة جمع جمیع اسماء» (پانیپتی، ش. 318، ص. 75).
4-1-1-3 تکرار و واجآرایی
جملات با همصدایی و تکرار واج و واک آهنگین شدهاند:
تکرار «ای» و حرف «ز» و «گ» و صدای «آ»: «ای صانع پاک و ای بخشندة جان دراک، ای بینیاز یگانهگداز و ای مهربان بیگانهنواز» (پانیپتی، ش. 318، ص. 3).
تکرار حرف «ج»: «چنانکه جمال در جلال مندرجست جلال در جمال نیز مندرجست» (پانیپتی، ش. 318، ص. 66).
تکرار «دل و جان»: «ای در میان دل و جان و از دل و جان پنهان» (پانیپتی، ش. 318، ص. 3).
4-1-1-4 تلفظ
در برخی از نسخهها تعداد اندکی از کلمات حرکتگذاری شدهاند و گاه معنای آنها نیز در کنارشان ضبط شده است:
مخدُرات (پانیپتی، ش. 318، ص. 4) کُنده (پانیپتی، ش. 318، ص. 4) دِلال (پانیپتی، ش. 318، ص. 92)
غَنج (پانیپتی، 318، ش. ص. 92) بَوَکر: آشیانه (پانیپتی، 318، ش. ص. 4) زخار: مواج (پانیپتی، ش. 318، ص. 6)
4-1-2 سطح لغوی
در سطح لغوی درصد لغات فارسی و عربی، لغات بیگانه، کهنگرایی، از قبیل استعمال لغات کهن نزدیک به پهلوی یا لغات قدیمی مهجور پارسی، سرهنویسی، اسامی بسیط یا مرکب، اسم معنی یا ذات، حروف اضافه بسیط یا مرکب، بسامد استفاده برخی از لغات و... بررسی میشود.
4-1-2-1 درصد لغات فارسی و عربی
متون عرفانی بهدلیل رسم نوشتاری حاکم بر زمان خود یا به زبان عربی نوشته میشدهاند یا لغات و جملات عربی بسیاری داشتند. اشعةاللوایح نیز از این قاعده پیروی میکند. بسامد کاربرد واژهها و عبارات عربی در این اثر بسیار بالا است؛ بهگونهای که کنایات و امثال فارسی کنار گذاشته شده و اصطلاحات و ترکیبات لطیف فارسی جای خود را به لغات و ترکیبات عربی دادهاند. در واقع، بخش زیادی از متن به عربی نوشته شده است.
«لیکن چون این فقیر حقیر قلیل البضاعة، بل عدیم الاستطاعة، به عنایت الهی و فضل نامتناهی» (پانیپتی، ش. 318، ص. 6).
«پس اگر وجود از موجودات ذهینه باشد، هر آینه تأثیری از او صورت نبندد و اثری متحقق نگردد، و حال آن است که تأثیر سایر اشیا به انضمام و اقتران وی منوط است. فلابد و ان یکون مؤثرا فلابد و ان لا یکون موجوداً ذهنیاً پس ناچار موجود خارجی بود» (پانیپتی، ش. 318، ص. 21).
4-1-2-2 لغات و اصطلاحات عرفانی
بسامد اصطلاحات عرفانی و فلسفی، بهویژه اصطلاحات عرفانی مکتب وحدت وجود، در اشعةاللوایح بسیار زیاد است، مانند: وجود، وجود مطلق، واجبالوجود، واحدیت، احدیت و... .
4-1-2-3 لغات کهن
بسامد استفاده از لغات کهن در اشعةاللوایح اندک است. در ادامه به چند نمونه اشاره میشود:
ادلال: نازکردن (دهخدا، 1373، ج. 1/1333).
«عین کرشمه و ادلال و گلهای این چمن کنایت از خوبان جهان است» (پانیپتی، ش. 318، ص. 203).
زنگل: زنگ و درا و جلاجل و زنگوله و... (دهخدا، 1373، ج. 8/11436).
«و زنگلها به بهترین ساز بربستهاند» (پانیپتی، ش. 318، ص. 101).
4-1-2-4 کوتهنویسی لغات
بیشتر در واژههایی مانند «بدانکه» بهصورت «بدانک»، «بلکه» بهصورت «بلک» و «بل»، «چنانکه» بهصورت «چنانک» دیده میشود.
«بل به مصقله تزکیه و تصفیه مرآت باطن خود را چنان صاف و شفاف ساخته» (پانیپتی، ش. 318، ص. 449).
«دل را توجه به آن هیچ حرارتی نماند، بلک جاء توجه نیز...» (پانیپتی، ش. 318، ص. 191).
«بدانک بقا عبارت از استمرار وجودست» (پانیپتی، ش. 318، ص. 191).
4-1-2-5 جمعهای مکسر
جمعهای مکسر با بسامد بالایی در این اثر دیده میشود: کواشف، نیرات، اذواق، اغلال، حظوظ و... .
4-1-2-6-جمع لغات با استفاده از علامت«ات»
لغات عربی با «ات» و لغات فارسی در بیشتر موارد با علامت «ان» و «ها» جمع بسته شدهاند، مانند: مخلوقات، مستورات، تحقیقات، تنبیهات، مصطلحات، کلمات، اشارات، احکامات، مخالفات، امتدادات، سکنات و... .
4-1-2-7 کثرت مترادفات
«ظهور و کمال شریعت نبوی و بروز استقامت مصطفوی» (پانیپتی، ش. 318، ص. 103).
«تجرید و اطلاق اوست بهمحض موهبت» (پانیپتی، ش. 318، ص. 114).
4-1-3 سطح نحوی
در سطح نحوی، جمله از نظر محور همنشینی، ساختهای غیرمتعارف،کوتاه یا بلندبودن جملات، کاربردهای کهن دستوری از قبیل انواع «یا»، آوردن دو حرف اضافه در پس و پیش متمم، مفعول و علامت آن، صرفهجویی در آوردن «را»، فعل ماضی با «ب آغازی»، فعل مضارع بدون «می» و «ب»، فعل امر بدون «ب»، وجوه کهن ماضی استمراری، افعال پیشوندی، افعال مرکب،کاربردهای خاص ضمایر و صرف افعال کهن بررسی میشود.
4-1-3-1 زبان و ساختار جملهها
جملات در اشعةاللوایح دارای ساختارهای پیچیدة نحوی هستند که نشاندهندة سبک نگارشی متون فلسفی و عرفانی است. اطناب در آن کاملاً مشهود و بهشکل واژههای مترادف و مضاف بر یکدیگر، عبارت سازی و جملات تودرتو است.
«و اگر مقید به قید وجودی بود، خالی از آن نیست که نسبت وی به آن حقیقت واجب، یا همچو نسبت فضل مقوم به حقیقت بود و یا همچو نسبت عرض خارج از حقیقت و شک نیست که اول خود درست نیست» (پانیپتی، ش. 318، ص. 16).
گاهی جملهبندی در آن به شیوة زبان عربی است و فعل در ابتدا آمده است:
«محاذی نیست ایشان را، امری در خارج» (پانیپتی، ش. 318، ص. 15).
4-1-3-2 استفاده از «واو» عطف در آغاز کلام
در اشعةاللوایح، استفاده از حرف «واو» عطف در آغاز کلام، بسامد بالایی دارد.
«و مخفی نیست ... و اکمل مطالب ... طلب نموده و چون ... است و او را ... است و یکی...» (پانیپتی، ش. 318، ص. 120).
4-1-3-3 کاربرد حرف اضافة مفعولی «مر»
حرف اضافة مفعولی «مر» برای تأکید قبل از اسم به کار رفته است:
«ثبوت شئ مر شئ را فرع وجود مشیت له است» (پانیپتی، ش. 318، ص. 22).
4-1-3-4کاربرد حرف اضافة «اندر»
حرف اضافة «اندر» به معنای «در» بهشکل محدود در متن دیده میشود:
«ذکرش اندر سدرةالمنتهی است» (پانیپتی، ش. 318، ص. 246).
4-1-3-5 کاربرد حرف اضافة «بر»
بسامد استفاده از حرف اضافة «بر» بهجای «به» بالا است:
«اطلاق این اسم بر حضرت واجب سزاوار نبود؛ زیرا که وجود بر وی واقع نیست» (پانیپتی، ش. 318، ص. 7).
4-1-3-6 استفاده از «با» بهجای «به»
استعمال حرف اضافة «با» بهجای «به» اندک است:
«با هرکه خطاب میکنند، خطاب نمیکنند» (پانیپتی، ش. 318، ص. 119).
4-1-3-7 کاربرد انواع «را»
«را» بهعنوان «فک اضافه» و در معنای «از»، «برای» و «به» به کار رفته است.
«اندک حجاب را به جا بسیار شمارد» (پانیپتی، ش. 318، ص. 228).
«روزی شیطان را پرسید» (پانیپتی، ش. 318، ص. 223).
«و هر یکی را اجمالی و تفصیلیست» (پانیپتی، ش. 318، ص. 48).
«لیکن ایشان را استعدادی دادهاند» (پانیپتی، ش. 318، ص. 8).
4-1-3-8 کاربرد حرف اضافة مرکب
بهسبب: «چنانکه وی را بهسبب تعلق وی ... به ظهور نپیوست» (پانیپتی، ش. 318، ص. 7).
بهواسطه: «بهواسطة اقران او به زجاجات چنین مینماید» (پانیپتی، ش. 318، ص. 65).
4-1-3-9 کاربرد حروف ربط و اضافه در غیر معنای امروزی
«تا» به معنای «به شرطی که» یا «مادامی که» :
«که اگرچه فیض حق سبحانه و تعالی منقطع نیست تا اگر توفیق رفیق شود» (پانیپتی، ش. 318، ص. 5).
«چون» به معنای «زمانیکه»:
«لیکن چون جمال توفیق، پرده از رو بگشود» (پانیپتی، ش. 318، ص. 5).
4-1-3-10 استفاده از ضمیر «وی» برای غیرجاندار
«وی را اشعةاللوایح نام نهند»(پانیپتی، ش. 318، ص. 4).
4-1-3-11 استفاده از «این» و «آن» بهمثابه حرف تعریف
«و این حقیر را حالتی غریب پیش آمد» (پانیپتی، ش. 318، ص. 4).
4-1-3-12 قید
استعمال قیود «به نهایت» و «به غایت» به معنای فراوان و بسیار در این اثر دیده میشود.
«فهم مقاصد قوم از تحت عبارت ایشان به غایت مشکل بود» (پانیپتی، ش. 318، ص. 502).
4-1-3-13 افعال کهن
بسامد کاربرد افعال کهن بسیار اندک است، موارد زیر ازآنجملهاند:
«به سمع یقین و اعتقاد متین شنوده میآمد» (پانیپتی، ش. 318، ص. 3).
«بر دل که منظر جمال بلا مثالست پرده فرو هشته» (پانیپتی، ش. 318، ص. 183).
4-1-3-14 ساخت فعل مضارع التزامی با بن فعل «آر» و «آی» همراه پیشوند «در»
«که در حیّز تقریر درآیند» (پانیپتی، ش. 318، ص. 4).
4-1-3-15 استعمال فعل با بن فعل «آر»
«پس به هیچ شیء رو نمییارم» (پانیپتی، ش. 318، ص. 191).
4-1-3-16 انواع «ی»
«ی» پسوند فعلی نشان شرط و «ی» پسوند نشاندهندة استمرار فعل در اشعةاللوایح دیده می شود. بسامد استفاده از «ی» استمرار اندک است و فعل استمراری بهطور تقریبی نمود قدیمی خود را از دست داده و بیشتر با پیشوند «می» به کار رفته است.
«که اگر نه آئینه محبّی من و مرآت طالبی من بودی هر آینه ظاهر نشدی و رو ننمودی...» (پانیپتی، ش. 318، ص. 406).
4-1-3-17 وجوه کهن ماضی استمراری
نمود فعل ماضی استمراری کهن در این اثر اندک است: «لوازم آن از قدرت و غنا در ما نیز بودی» (پانیپتی، ش. 318، ص. 9).
4-1-3-18 استعمال «ب، می، همی» بر سر افعال
استعمال «ب» و «همی» پیشوندی در ابتدای فعل به کاستی گراییده است: «و به انوار کمالات روحانیه در عین ظلمات تعلقات جسمانیه می بنمایند» (پانیپتی، ش. 318، ص. 7).
4-1-3-19 «ب» پیشوندی در افعال ماضی و التزامی
فعل ماضی با پیشوند «ب» و بدون آن در متن دیده شد؛ اما بسامد استفاده از فعل ماضی با پیشوند «ب» بسیار اندک است و تا حدودی نمود فعل ماضی با «ب» پیشوندی از بین رفته است. افعال التزامی نیز از این امر مستثنی نیستند.
«پس آن وقت بگذشت و از میان بیرون رفت» (پانیپتی، ش. 318، ص. 191).
«هرچند خواستم از این زندان بیرون روم» (پانیپتی، 318، ص. 4).
4-1-3-20 فعل امر و نهی
استفاده از افعال امر به هر دو حالت بدون پیشوند «ب» و با پیشوند «ب» و «م» نهی در متن دیده میشود:
«دلی ده که جز تو را نگزیند، نوری ده...» (پانیپتی، ش. 318، ص. 2).
«سررشتة انصاف از دست مده و قول حق بر جان خود بنه» (پانیپتی، ش. 318، ص. 13).
4-1-3-21 افعال پیشوندی
استعمال پیشاوندهایی از قبیل «بر، اندر، در، فرا، فرو، باز، وا، همی، یکدست»، با بسامد بسیار پایینی در متن دیده میشود:
«و مملکت وجود او را فرو گیرد» (پانیپتی، ش. 318، ص. 177).
«ظلمت هستی به باد بر دهد» (پانیپتی، ش. 318، ص. 1).
«همگی خود را به وی درباختی و... در تافتی» (پانیپتی، ش. 318، ص. 12).
4-1-3-22 کاربرد فعل ربطی «اند»
فعل «اند» بهصورت متصل و منفصل در این اثر وجود دارد:
«اولیایی که ... به عالم صحو آوردهاند دو قسماند قسمی آنانند» (پانیپتی، ش. 318، ص. 3).
4-1-3-23بود به معنای باش
«چنانکه او را ... مطلبی و مقصدی نباشد و در همه اوقات در شهود ... مستغرق بود» (پانیپتی، ش. 318، ص. 121).
4-1-3-24 استفاده از باید به شکل فعل و فعل کمکی
«وی را به وی تعلقی باید» (پانیپتی، ش. 318، ص. 7).
«هر آینه به سیروسلوک مشغول میباید بود» (پانیپتی، ش. 318، ص. 118).
4-1-3-25 فعل سوم شخص بهجای فعل اول شخص
برای اول شخص (خود مؤلف) از فعل سوم شخص استفاده شده است:
«اما بعد میگوید؛ تراب اقدام درویشان و ریزهچین خرمن ایشان» (پانیپتی، ش. 318، ص. 3).
4-1-3-26 استفادة پیدرپی جملات وصفی با حذف فعل معین
«آنچه وراء صورت بوده در وی پرتو انداخته و به حسنی نموده که مستی افزوده، بل شراب ناب خورده و صورت را به معنی برده و نوری از وحدت لامع گشته، چنانک ظاهر با باطن و باطن با ظاهر پیوسته و هریک را به چشم آن دیگری دیده و به سر حقیقت رسیده» (پانیپتی، ش. 318، ص. 406).
4-1-3-27 فاصله و جدایی قید منفیساز «نه» از فعل
قید «نه» منفیساز فعل، گاه بهصورت منفصل و گاه با فاصله از فعل، در این اثر به کار رفته است:
«و ماسوی او را هیچ تحقیقی و وجودی نه نهد» (پانیپتی، ش. 318، ص. 137).
«که اگر نه آدمی را نسبت با حضرت حق سبحانه جهتی قویتر بودی» (پانیپتی، ش. 318، ص. 12).
4-1-3-28 کاربرد فعل «نمود» و «گشت»
در این اثر فعل «نمود و گشت» معنای اصلی خود را از دست داده و در معنای مجازی و بیشتر در جایگاه فعل معین استفاده شده است و بسامد استعمال آنها در معنای اصلی، بسیار کم است.
«تا بهواسطة آن نسبت قابل فیض نورانی تواند گشت» (پانیپتی، ش. 318، ص. 24).
«و خود را در نظر خود خوار نموده و در نظر دیگران بیاعتبار» (پانیپتی، ش. 318، ص. 422).
4-1-3-29 استفاده از فعل ربطی منفی «نیست» بهشکل «نی»
«بل، اثبات او جز به ظهور نور او متصور نی» (پانیپتی، ش. 318، ص. 10).
4-1-3-30 فعل معین «آمدن»
فعل «آمدن» بهعنوان فعل معین به کار رفته است و از آن در ساخت فعل مجهول استفاده شده است:
«به سمع یقین و اعتماد متین شنوده میآمد و به قدر قابلیت به قرائت» (پانیپتی، ش. 318، ص. 3).
4-1-3-31 کاربرد فعل ماضی سادة معلوم بهجای فعل مجهول
«ناگاه در خاطر گذرانیدند» (پانیپتی، ش. 318، ص. 5).
4-1-3-32 استفاده از افعال مرکب
«اشتغال نموده میشد» (پانیپتی، ش. 318، ص. 4)، «میسر گشت» (پانیپتی، ش. 318، ص. 5).
4-1-3-33 آوردن وجه مصدری بعد از فعل ماضی نقلی
«آنچه که واجب بود به ظهور آورده و به عینه سخن بزرگان آوردن و یا عربی را به پارسی نمودن» (پانیپتی، ش. 318، ص. 5).
4-1-3-34 مطابقت صفت و موصوف
در اشعة اللوایح، تطابق صفت و موصوف به تبعیت از زبان عربی است: معارف غیبیه،کواشف سرّیه، صفات زایده
4-1-3-35 تتابع اضافات
در مقام تعارف و تمجید از بزرگان و القاب احترامآمیز: «جامع جمیع فضایل و کمالات، مطلع انوار، مخزن اسرار، عامل طریقت مشاهده جمال حقیقت، دایم الاستغراق فی مشاهدة الاطلاق، متموج به کشف اسرار وجود، غواص بحر شهود، باقی به بقاء ذوالمنن و...» (پانیپتی، ش. 318، ص. 3).
تتابع اضافات بهسبب قرینهپردازی و موازنه: «مخدرات معارف غیبیّه و مستورات کواشف سرّیه، پر انوار خزاین اسرار این پریشان روزگار» (پانیپتی، ش. 318، ص. 4).
4-2 سطح ادبی
متن اشعة اللوایح با بهرهگیری از آرایههای ادبی متعدد، مفاهیم پیچیدة عرفانی را به شیوهای هنرمندانه بیان میکند. این آرایهها نهتنها زیباییشناسی متن را افزایش میدهند، بلکه به تفسیر و تأویل مفاهیم غریب عرفانی نیز کمک میکنند. بهویژه استفاده از استعاره و تشبیه، پلی میان عقل و شهود و میان زبان عامیانه و مفاهیم انتزاعی برقرار میکند. استعمال آرایههای ادبی در دیباچه بیشتر از متن شرح لوایح است.
4-2-1 تشبیه
استفاده از انواع تشبیه، ویژگی ادبی برجسته در این اثر است:
«عین از تخم محبت به وی در دل نباشی اگر موافقت دوست میخواهی» (پانیپتی، ش. 318، ص. 259).
«فالشمس بمنزلة الاب و البیت بمنزلة الام و تلک النسبة بمنزلة النکاح و الاجتماع و التنویر بمنزلة الفعل و التنور بمنزلة الانفعال و النورانیة المرتبة بمنزلة النتیجة عنهما» (پانیپتی، ش. 318، ص. 25).
4-2-2 استعاره
استفاده از شعر و انواع استعاره درجایگاه شگرد ادبی علم بیان، برای بیان مفاهیم عرفانی، روشی کلیدی و مشهود در این اثر است:
«اگر نرگس است چشم فتان ایشانست» (پانیپتی، ش. 318، ص. 202).
«و آن سرّ لطیف از این لباس شریف منخلع گشت...» (پانیپتی، ش. 318، ص. 5).
4-2-3 تضمین
بیشتر تضمینهای این اثر از آیات قرآنی و احادیث است:
«قُلْ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ: ای کل الموجودات من حیث الشیه و الوجود من الله سبحانه لیکن حسناه (نسا/78) را دو نوع اضافه واقع است» (پانیپتی، ش. 318، ص. 88).
4-2-4 تضاد
نویسنده به دفعات از تضادهای معنوی (مانند فنا و بقا، وجود و عدم، ظاهر و باطن، ظلمت و نور) برای نشاندادن پیچیدگیهای عرفانی استفاده میکند و تضادهای لغوی و معنایی در کلمات بسیار چشمگیر است:
«هیچ فعلی از افعال مرضیه و نامرضیه به وجه استقلال به هیچ احدی و فردی منسوب و مضاف نیست» (پانیپتی، ش. 318، ص. 232).
«کجاها عفو و سهولت میباید کرد و کجاها تأدیب و سیاست و کجاها نرمی و لینه میباید نمود و کجاها سختی و شدت باز لطف و غضب را انواع بسیارست...» (پانیپتی، ش. 318، ص. 364).
4-2-5 توصیف و تصویرسازی
با استفاده از شگردهای ادبی، تشبیهها و کنایات محسوس، مسائل و افکار انتزاعی و شرح وضعیت، بهطور ملموس و قابل درک بیان شده است. برای مثال شاعر وضعیت قید و بند روحی و انتزاعی خود را با عباراتی همچون کنده برپاداشتن، در زندانبودن و سفر بیان کرده است:
«هرچند خواستم، [که از این زندان بیرون روم و سفر از بدن کنم] امّا چون کُنده برپا داشتم، لاجرم در این زندان فرقت و تنگنای غربت بازماندم و ترک وطن و سفر از بدن میسر نشد» (پانیپتی، ش. 318، ص. ۱).
در جایی دیگر برای درک عنصر لطیف و شناخت آن از تمثیل قطعکردن اعضای بدن استفاده میکند (پانیپتی، ش. 318، ص. 9).
4-2-6 کنایه
در عبارت زیر، بیادبی کنایه از دوری از اخلاق و رفتارهای نادرست است که منجر به شقاوت میشود و ادب تسلیم، رضا و توجه به واجبالوجود است.
«هرکه به شقاوت و هلاکت رسیده از راه بیادبی رسیده» (پانیپتی، ش. 318، ص. 174).
4-2-7 مجاز
«ظواهر» و «بواطن» بهمثابه مجاز برای «ظاهر و باطن انسان» به کار رفتهاند که بهترتیب به اعمال بدنی و حالات روحی اشاره دارند:
«جعلنا ظواهرهم و بواطنهم محمولین فی کنف عنایتی و حجر حمایتی» (پانیپتی، ش. 318، ص. 398).
4-2-8 تشخیص
در عبارت زیر عقل به موجودی تشبیه شده است که در راه خدا سخن میگوید:
«ای برتر از آنکه عقل درّاک در راه تو دم زند» (پانیپتی، ش. 318، ص. 1).
4-2-9 تلمیح
در عبارات زیر انتفا و منتفی معرفت با تلمیح به داستان هدهد و ملکه سبا و با تضمین از آیات بیان شده است:
«معرفت متحقق است با وجود انتفاء عقل؟ او، منتفی است با وجود تحقق او، امّا اول، از جهت حاصل بودن اوست مر طایر را، بدلیل قوله تعالی: «حکایتَ عن الهدهد: ﴿وجَدتَها و قومها یَسجدوُنَ للشَمسِ من دون الله﴾» بل لِحُصولَها لکل شیًء بدلیل تسبیحه، کما قال الله تعالی و تفرد: ﴿ان من شیًء الا یسبّح بحمده﴾» (پانیپتی، ش. 318، ص. 10).
4-2-10 استفاده از آیات و احادیث
در اشعةاللوایح، از آیات و احادیث بهمنزلة شاهد و سند برای تأیید مطالب استفاده شده است؛ اما در هیچکدام از موارد به سلسلة اسنادی احادیث یا عنوان سوره و شماره آیات اشاره نشده است:
آیه قرآن: «خیر کثیر در قرآن مجید عبارت از آن است. قال تعالی ﴿و من یوتی الالحکمة فقد اوتی خیراً کثیراً﴾ بل رفع عبودیة و نسبة ربوبیة نیز و هر دو فریق در حجاباند» (پانیپتی، ش. 318، ص. 48).
حدیث: «قوله علیه السلام حُفَّتِ الجَنَّةُ بِالمَکَارِهِ وَ حُفَّتِ النَّارُ بِالشَّهَوَاتِ» (پانیپتی، ش. 318، ص. 75).
4-2-11 استفاده از شعر و تراث ادبی
اشعةاللوایح متنی ترکیبی از نثر بلاغی و شعر موزون است. امانالله پیوندی هنرمندانه میان شعر و نثر ایجاد کرده و از انواع قالبهای شعری برای تکمیل معنی، توصیف، تأیید، تأکید، استشهاد، نظیرهسازی و تلطیف متن استفاده کرده است.
وی از اشعار شاعران بزرگ و نامی همچون مولانا جلالالدین محمد بلخی، خواجه شمسالدین حافظ شیرازی، فریدالدین عطار نیشابوری، شیخ ابوسعید ابوالخیر، نورالدین عبدالرحمن جامی، ملا محمد شیرین مغربی تبریزی، شیخ محمود شبستری، امیر حسینی هروی و... بهره برده است.
در اشعةاللوایح 990 بیت آورده شده که از این تعداد، 15 بیت تکراری، 17 بیت به نظم عربی و باقی ابیات به نظم فارسی هستند.
4-3 سطح فکری و محتوایی
امانالله در این اثر به شرح مفاهیم درونی، ذهنی و انتزاعی پرداخته است و از این طریق مخاطب را به عمق مفاهیم عرفانی رهنمون ساخته است. او جز در مواردی که برای ملموسسازی از تمثیل مفاهیم بهره گرفته، به مسائل بیرونی و سطحی پدیدهها نپرداخته است.
وجه غالب بیان امانالله بهصورت استعاری است. برخی از استعارههای مرکزی اشعةاللوایح شامل اسما، صفات، اعیان ثابته و... است و برخی از استعارههای محوری آن برساخته از مصادر جعلی یا اسممصدرهای «ئیّت» مانند احدیّت، ربوبیّت، خلقیّت، عبودیّت، فردانیّت، احدیّت و... است. او متن خود را از صورت تمثیلی هم بیبهره نگذاشته است.
شیوة شرحنویسی او به این صورت است که با طرح سؤال و جوابهایی شرح خود را بسط میدهد و از واژههایی مانند مخفی نیست، پوشیده نیست، پنهان نیست، سرّ در این است، بدانکه، بدان، رمز، دقیقه، لطیفه، و اشارت، درکلام خود استفاده میکند. او به این طریق، جلبتوجه و دقتنظر مخاطب را هدف قرار داده است و از سویی، برای خود، دانش و آگاهی بیشتری نسبت به مخاطب قائل شده است. همچنین، در میان جملات خود سعی کرده رموز و اشارات عرفانی را بیان کند. در ادامه به برخی از مضامین بهکارفته در اشعةاللوایح اشاره میشود.
4-3-1مباحث خداشناسی، تصوف و عرفان
بیشترین مضمون اشعةاللوایح را خداشناسی، توصیف خداوند و مباحث وحدت وجود به خود اختصاص داده است. نویسنده به بررسی و کاوشی ژرف در مفاهیمی مانند «وجود مطلق»، «تجلیات الهی»، «وحدت وجود»، «مراتب وجود»، «اسماء»، «ذات»، «صفات»، «افعال الهی»، «رابطة ذات الهی با مخلوقات» و «فنا و بقا» پرداخته است. همچنین، مفاهیمی مانند «غنای مطلق»، «حمد و ثنا»، «مراتب اولیا و انبیا»، «سلوک و مجاهده»، «جهل و دانش»، «جمعیت و تفرقه»، «فقر» و «رضا» را شرح داده است.
4-3-2 مضامین غنایی
امانالله همچون استادش جامی، در لابهلای اثرش به مضامین و افسانههای عاشقانه اشاره کرده است:
«چنانک مشهورست از قصة مجنون علیهالرحمة هنگامی که لیلی بر سر وقت او میرسد و میگوید: سر بردار که منم لیلی جوابش داد الیک عنّی الیک هنّی انا لیلی و لیلی انا دور شو از بر من که من لیلیام و لیلی من و به هرچه از روح و روحانیت توجه کند...» (پانیپتی، ش. 318، ص. 208).
4-3-3 اعمال و مناسک عرفانی
در میان مطالب، به اعمال و مناسک عرفانی نیز پرداخته شده است؛ چنانکه «ذکر» را راهی برای رهایی از غفلت و نسیان میداند:
«ذکر خفی عمل قلبست و عمل قلب افضل و عمل جوارح است» (پانیپتی، ش. 318، ص. 168).
4-3-4 نقد رویکردهای ظاهری
نویسنده با استفاده از سخنگویی هنرمندانه، بهطور مکرر به نقد تفسیرهای ظاهری و کلامی میپردازد و آنها را ناتوان در درک حقیقت میداند و بر ضرورت کشف و فهم باطنی تأکید میکنند.
«اطلاع بر امور از دو وجه بیرون نیست: یا از راه نقل... و ثانی از راه عقل که نوری در باطن اهل سعادت پرتو میافکند...» (پانیپتی، ش. 318، ص. 445).
این جمله با مقایسة «نقل» (دانش ظاهری و دریافتشده از بیرون) و «عقل» (شهود باطنی) نشان میدهد که شناخت حقیقت تنها ازطریق تجربة عرفانی و درونی ممکن است.
4-3-5 تأثیرپذیری از ادبیات صوفیانه
سبک نویسنده تحت تأثیر ادبیات صوفیانه کلاسیک قرار دارد. استفاده از استعارههای طبیعت (مانند آفتاب، دریا، شمع) و شخصیتهای اسطورهای (مانند مجنون و لیلی) نمونههایی از این تأثیرپذیری است.
4-3-6 استفاده از ارجاعات فلسفی و کلامی
نویسنده به دفعات به منابع فلسفی و کلامی ارجاع میدهد. این ارجاعات افزونبر غنیسازی محتوای متن، به اعتباربخشی اندیشههایش نیزکمک میکنند.
4-3-7 نگرش به مرگ
پانیپتی مرگ را غم انگیز و پایان تلخ زندگی نمیداند، بلکه آن را تولد و حیاتی دوباره و برتر، رستگاری و رهایی از غربت دنیا و محدودیتهای آن و لقای معشوق ازلی بیان میکند.
«صفیرمژدة رستگاری از تنگنای غربت به گوش جان رسید و ساقی حقیقی، شراب ذوقی به جام اطلاقی به کف عنایت گرفته، نغمة جان ربا و ترانة غمزدای ﴿یا ایتها النفس المطمئنة ارجعی اِلَی ربک راضیةً مرضیة﴾ برداشت. در حال، شاهباز بلند پرواز روحشان که مشتاق جمال بوده و منتظر وصال، بوکر انسی و آشیانة قدسی چنان پرواز گرفت که رشتة تعلق جسدی گسسته گشت» (پانیپتی، ش. 318، ص. 4).
با استناد به بررسیهای انجامشده در سه سطح زبانی، ادبی، فکری و محتوایی که پیشتر ذکر شد، میتوان نتیجه گرفت که سبک اشعةاللوایح در مرحلة گذر از سبک عراقی به سبک هندی است؛ اگرچه ممکن است برخی از عناصر سبک عراقی در آن دیده شود، اما ویژگیهای سبک هندی که مختص این دوره است، سبک غالب متن محسوب میشود.
5- نتیجهگیری
پژوهش حاضر با هدف معرفی نسخة خطی اشعةاللوایح، اثری از عبدالملک بن عبدالغفور انصاری انجام شده است. باتوجهبه جایگاه جامی در زمینههای عرفانی و ادبی و ارزشمندی لوایح جامی و موضوعات کامل اشعةاللوایح، معرفی آن ضرورت دارد. این پژوهش نشان داد که اشعةاللوایح نهتنها یک شرح دقیق و جامع بر لوایح جامی است؛ بلکه یک منبع غنی برای مطالعه، درک و دریافت اصطلاحات، مضامین و اندیشههای عرفانی، بهویژه مکتب «وحدت وجود» و سبک ادبی و ادبیات عرفانی قرن نهم و دهم هجری، برای پژوهشگران این حوزه محسوب میشود. تحلیل سبکشناسی این اثر نشان داد که سبک نگارش آن از سبک هندی تأثیر پذیرفته و نویسنده نوآوریهایی در مفاهیم عرفانی دارد. وی با استفاده از لغات و عبارات عربی، ترکیبات خاص، نازکخیالیها و صنایع ادبی مانند جناس، تشبیهات، استعارات و... زیبایی و عمق مفاهیم عرفانی را دوچندان کرده و با زبانی ساده و روان، مفاهیم پیچیدة عرفانی را برای مخاطبان فهمپذیر کرده است. تحلیل محتوای این اثر نشان داد که اشعةاللوایح با بهرهگیری از آموزهها و اقوال بزرگان مکتب وحدت وجود و عرفان و تصوف، بهعنوان یکی از آثار مهم در حوزة عرفان اسلامی نقش بسزایی در توسعة اندیشههای عرفانی و غنیسازی ادبیات عرفانی ایفا میکند. محتوای عرفانی اثر، عمدتاً بر پایة اندیشههای ابنعربی و جامی استوار است و به بررسی مفاهیم کلیدی وحدت وجود میپردازد.
باتوجهبه اینکه تاکنون پژوهش جامعی بر روی اشعةاللوایح صورت نگرفته است؛ این پژوهش گامی مهم در مسیر شناخت این اثر و جایگاه آن در تاریخ ادبیات عرفانی و درک بهتر اندیشههای عرفانی نویسنده محسوب میشود. ازاینرو، تصحیح آن توسط نگارندگان این مقاله در دست انجام است.
[1]. شهری بر ساحل رود جمنه در ایالت دهلی (دهخدا، 1373، ج. 4/4695).