نویسندگان
1 دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه الزّهرا (س
2 دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Sharh-e Shatahiat has been written by Shiekh Ruzbahan Baqli Shirazi, one of the great mystics of sixth century (A.H). The title of this book implies that it is about Shatahiat, that is, the strange and exotic sayings of mystics. Henri Corbin, the famous French orientalist, corrected this work for the first time in 1344. The manuscripts he used for such correction are: 1) manuscripts of Shahid Ali library (Istanbul), 2) manuscripts of Mulla Murad library (Istanbul), 3) manuscripts of Manteq al-Asrar Bebayan al-Anwar (Astan-e Quds library) and 4) Hallaj Divan published by Massignon.
The valuable attempt of Corbin to introduce this literary-mystical text to researchers is praiseworthy but, unfortunately, due to various reasons such as many mistakes of scribes in the first two copies, and also the difficult and complicated language of Ruzbahan, some mistakes are seen in this correction which make the reading of the text difficult. Moreover, the book has been published without annotations and table of content. Although another authentic manuscript of this book was not found during extensive searches and after passing half a century of the text’s correction, the more precise reading of available manuscripts, use of books which have mentioned some parts of Sharh-e Shatahiat text and also adding proper annotations and indices can all contribute to a good and trimmed correction of the book.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
کتاب شرح شطحیات اثر روزبهان بقلی (606 ـ 522 هـ.ق) یکی از نمونههای برجسته آثار عرفانی است که در آن با استفاده از آیات، روایات و احادیث و زبانی ادبی، پیچیده و نمادین به شرح شطحیات عارفان پرداخته شده است. بخشی از کتاب به شرح طواسین حلاج اختصاص دارد و بخش آخر کتاب شامل شرح اصطلاحات عرفانی است.
هانری کربن، در سال 1344 این کتاب را به تشویق لویی ماسینیون تصحیح کرد. محمد معین نیز یکی از همکاران در تصحیح بود که به دلیل بیماری سخت نتوانستند تا پایان کار، مصحّح را یاری کنند.
چاپ نخست این کتاب را «بخش ایرانشناسی انجمن ایران و فرانسه»، سال (1344هـ/ 1966م) در تهران و «انجمن تحقیقات ایرانی دانشگاه پاریس» و «کتابخانه j.Maisonneuve» در پاریس منتشر کرد و چاپهای بعدی هم طی قرارداد با «انجمن ایران و فرانسه» به انتشارات طهوری واگذار شد. در سال 1382 (چاپ چهارم) انتشارات طهوری کتاب را با صفحهبندی متفاوت و ترجمة مقدّمة فرانسوی کربن از محمد علی امیر معزّی به چاپ رساند. مقدمهای باارزش و منبعی مهم در موضوع شطح که پیشتر بخشهایی از آن را خانم سیمین دخت جهانپناه تهرانی در مجلة آینده ترجمه کرده بود.1
پس از همین چاپ بود که آقای هاشم بناءپور در مقالهای بسیار مختصر نکاتی در باب اشکالات کتاب و تصحیح متن بیان کرد و لزوم تصحیح مجدّد را یادآور شد (بناء پور، 1388: 61). وی جمعاً در دو صفحه، پنج مورد از اشتباهات آشکار متن را که ناشی از تصحیح نادرست دانست، مشخص کرده، به نادرست بودن ارجاع آیات هم اشاره کرد ولی متاسّفانه مسأله تصحیح دوباره متن نادیده گرفته شد و انتشارات طهوری چاپ ششم کتاب را هم سال 1389 وارد بازار کرد.2
مقالهآقای بناء پور بسیار مجمل بود. در این مقاله سعی شده است، به صورت گسترده، نسخههای موجود، نیز کتابها و نسخههایی که به تصحیح بهتر متن کتاب شرح شطحیات کمک میکنند، معرفی شوند(که پیش از این بدین صورت مطرح نشدهاند) و اشتباهات کاتبان و مصححان بیان، و ضرورت تصحیح مجدّد متن نشان داده شود.
معرفی نسخههای شرح شطحیات
پس از گذشت نزدیک به نیم قرن از تصحیح آغازین کتاب شرح شطحیات و با وجود تلاشهای فراوان و جستجو در مجموعه فهرستهای نسخ خطی کتابخانه دانشگاه تهران، آستان قدس، آیت الله مرعشی، فهرستوارة دست نوشتههای ایران (دنا)، نسخ خطی پاکستان، ترکیه، و... نیز سایت آقابزرگ طهرانی و سایت کتابخانههای معروف جهان برای یافتن نسخهای تازه و معتبر از این کتاب، تاکنون فقط دو نسخة دستنوشت از آن یافت شده است: نسخة کتابخانة شهید علی و کتابخانه ملّا مراد که البته فقط نسخه کتابخانه شهید علی، حاوی متن کامل کتاب است. با این حال نسخههای خطی دیگری نیز وجود دارد که بخشهایی از شرح شطحیات در آنها آمده است و به خواندن موارد مبهم و ناخوانای متن کمک میکند و معلوم نیست که چرا کربن در تصحیح از آنها استفاده نکرده است. نسخههای شرح شطحیات از این قرار است:
S:3 نسخة کتابخانة شهید علی، به شماره 1342 (ورق 359-267) کتابخانة سلیمانیة استانبول و شماره 171 (عکسی) کتابخانه ملّی ایران، مورخ 889 هجری.4
چنان که اشاره شد، این نسخه تنها نسخهای است که متن کامل کتاب شرح شطحیات را دربر دارد. از نظر تاریخ کتابت نیز نسبت به نسخه ملّامراد قدیمیتر است. با این حال، معایب و نقایص بسیاری در آن به چشم می خورد، از جمله: واژگان غلط، ناخوانا و افتادگی جمله یا واژه.
واژگان غلط: «اصمّ مادرزاد از سجن أنائیت چه باشد؟» ص 98 (در چاپ کربن به واژة «سخن» تصحیح شده است).
«نبینی که به تیره زبان محبّت چون دوال دعوی بر طبل معنی زدند، کس از ایشان نشنید» (ص 108) («تبیرهزنان» صحیح است.)
واژگان ناخوانا: «ریربی (؟) در او رسد ازلیّات را تا در مرغ قدم سبحانی شوی» (ص 110).
«از قبلة خردمندان بگذر، که رخش عشق، رختِ خامان برنگیرد. عقل مشیر ماده مؤیان (؟) زهد است» (ص 145).
یکی دیگر از معایب آشکار نسخه، ثبت نادرست افعال است که مصحّح را با مشکلات فراوانی روبه رو کرده است، از جمله:
ـ آوردن فعل جمع به جای مفرد و بالعکس: این را نمیتوان جزء ویژگی سبکی مولّف قرار داد؛ چرا که نسخههای دیگر آن را تأیید نمیکند. اگر چه این نوع ثبت فعل در نسخه S شباهت زیادی به نسخه M دارد اما در مواردی دیده میشود که مثلاً در نسخه M فعل جمع برای جمع آمده اما در نسخه S همان فعل به صورت مفرد نقل شده است. در مواردی هم عکس این مسأله اتفاق افتاده بود؛ یعنی نسخه S صورت درست فعل و نسخه M صورت غلط آن را آورده بود. این مورد در گزیدههای شرح شطحیات که در نسخههای تحفةالعرفان و روحالجنان آمده، دیده نشد. بنابراین به احتمال زیاد مشکل از کاتب یا نسخه مرجع وی بوده است.
ـ «کردند» به جای «کرد»: «ندیدی که داود را چون در قلعه کردند شکم بزرگان بنی اسرائیل؟» (ص59).
ـ «در نهافتد» به جای «در نهافتند»: «تا اقرار آورند به ظاهر و تفتیش باطن نکنند، تا در تشبیه و خیال و تعطیل صفات به انکار متشابهات در نه افتد» (ص 81).
ـ آوردن فعل مثبت به جای منفی و بالعکس:
ـ «بکنم» به جای «نکنم»: «هر دو دست بیفشاند، گفت «به عزّتت که دیگر بار بر خلقت دعای بد بکنم» (ص64).
ـ «بدید» به جای «ندید»: [در حق ابلیس این مطلب آمده است]: «چون حقّ او را اهلِ افراد فردانیّت خود بدید، او را به آدم و ذریّت مشغول کرد» (ص 378).
ـ آوردن غلط افعال:
ـ «بگیرد» به جای «بگرید»: «یکی از ایشان به آخرت رود، برای او بگیرد آسمان و زمین و مرغ در هوا و ماهی در دریا» (ص 78) [در نسخه M فعل «بگرید» ضبط شده است.]
«حق مرا برگفت و پیش خود بنشاند. گفت: ای بایزید! خلق من دوست میدارند که تو را بینند» (ص 96) (در نسخه M: «برگرفت»).
از ویژگیهای دیگر نسخه تأثیر لهجة کاتب در متن است: «عزریائیل» به جای «عزرائیل»، «صافناد الجیاد» به جای «صافنات الجیاد».
ـ تبدیل مصوّت کوتاه (ـَ) به مصوّت بلند (آ)؛ این مورد که تشخیص آن کار سادهای نبود، در نسخه M هم دیده میشود:
« در خاک مشرق از عکس آدم سایة او زار حمراء «صِبغةَالله» زند.» ص 47 (در نسخة روح الجنان «زر حمراء» ضبط شده است).
«و علی عزیز آیات ربوبیّته...و عزرائیل قابض ارواح خلقه و آیات سلطنته» (ص 46) (به جای «آیة»).
نسخة کتابخانة شهید علی مصوّر است؛ یعنی همة اَشکال متن طواسین را دربردارد.
گسیختگی برخی مطالب کتاب درست از وسط نسخه اتفاق افتاده است. این مسأله از سیاق مطالب متن، نیز برخی نسخهها چون منطق الاسرار روشن میشود. در بخش کاستیهای تصحیح به تفصیل در این باره سخن گفته خواهد شد.
M: نسخة کتابخانة ملّامراد یا قاضی عسکر؛ به شماره 1271 (در فهرست 1290) با عنوان «ترجمه و شرح کتاب الطواسین للحلاج المنصور» و «منطق الاسرار و تبیان الانوار»5 که هم اکنون در کتابخانه سلیمانیه استانبول نگهداری میشود. اندازه نسخه 23× 14، دارای 382 صفحه که هر صفحه شامل 27 سطر به خط نسخ خوانا است. کاتب واژگانی چون «فصل»، «قال»، «بیت» و «شعر» را با مرکب سرخرنگ کتابت کرده است. تاریخ کتابت نسخه مشخص نیست و آغاز و انجام آن افتادگی دارد. هلموت ریتر تاریخ نسخه را بعد از 900 هجری تخمین زده است. بنابراین میان این نسخه با نسخه شهید علی فاصلة زمانی چندانی نباید باشد. در نسخة ملامراد فصلهای کتاب بسیار به هم ریخته است. از این رو هر چند نسبت به نسخة شهید علی خواناتر است؛ امّا برتری چندانی نسبت بدان ندارد؛ غلطهای مشابه آن با نسخة شهید علی در حوزة واژگان و به خصوص ثبت افعال، همچنین گسیختگی مطالب در بخش اصطلاحات عرفانی و روایات حلاج، نشان میدهد که احتمالا نسخة مرجع هر دو کاتب یکی بوده است. از سوی دیگر افتادگی واژه یا عبارت در این نسخه بیشتر است هر چند کاتب اغلب در حاشیه متن، واژههای مغلوط یا افتادگیها را اصلاح کرده است. برخی از شکلهای متن طواسین نیز در آن موجود نیست.
A: منطق الاسرار ببیان الانوار، این کتاب تألیف روزبهان بقلی به زبان عربی و در شرح شطحیات عارفان نگاشته شده است. روزبهان بقلی به خواستة یکی از مریدان تصمیم میگیرد، این کتاب را به فارسی ترجمه و شرح کند که حاصل آن متن شرح شطحیات میشود. هر چند قرار بوده شرح شطحیات ترجمهای از کتاب منطق الاسرار باشد امّا حذف و اضافات بسیار و نحوة چیدمان متفاوت مطالب در ترجمه، آن را به صورت کتابی مستقل از متن اصلی درآورده است. با این همه میتوان گفت برخی از بخشها چون شرح طواسین، شرح روایات حلاج و اصطلاحات عرفانی، تا حدود زیادی ترجمهای لفظ به لفظ از منطق الاسرار است. از این رو کربن در تصحیح متن از آن بهره گرفته است.
نسخة خطی منطق الاسرار به شماره 156 (بی تا: احتمالا قرن 10 به بعد) در کتابخانة آستان قدس رضوی موجود است. این نسخه 145 برگ (390صفحه) – هر صفحه15 سطر- به خط نسخ کهن و خوانا کتابت شده است. نسخه مصوّر و دارای اَشکال متن طواسین است.
D: دیوان الحلاج، چاپ ماسینیون در مجلة آسیایی (Journal Asiatique) ژانویه ـ مارس 1931. کربن در پانوشتهای ابیات مربوط به حلاج از آن استفاده کرده است.
نسخههایی که به تصحیح بهتر متن کمک میکرده اما کربن نسبت به آنها بیتوجه بوده است:
1ـ طواسین حلاج،6 به شماره 2/ 5854، (عکسی)، کتابخانة مرکزی دانشگاه تهران، مورّخ 581 هجری.
یکی از آثار حلّاج رسالهای است، رمزی و مصوّر به زبان عربی با نام الطواسین که روزبهان بقلی بخشی از کتاب شرح شطحیات را به شرح قسمتهایی از آن اختصاص داده است. همین امر سبب شده تا در بعضی منابع شرح شطحیات را با عنوان شرح طواسین بخوانند (دانش پژوه، 1347: 3 مقدمه تحفة العرفان)
این نسخه، 78 سطری است و در دو ستون به خط نسخ روشن، در 11 ورق کتابت شده است. کاتب فردی مسلّط به زبان عربی بوده است و در آن غلط مسلّم واژه یا عبارت به چشم نمیخورد. از این جهت در تصحیح و خوانش قسمتهایی از طواسین که در شرح شطحیات ناخوانا و مبهم به نظر میرسد، نیز مشخص شدن نقل قول حلاج از سخن روزبهان که در مواردی از تصحیح کربن با هم آمیخته شده، اهمیت بسیاری دارد.
2ـ «الرّسالة النکات المتصوّفة الروزبهانیه»، شماره 3142 کتابخانة مرکزی دانشگاه تهران؛ با این مشخصات:1851 پاریس (بلوشه4: 2000 ش 2250). دارای 16 ورق (32 صفحه) هر صفحه 15 سطر که به خط نسخ ریز و خوانا در سال 897 هجری در تبریز به دست احمد بن احمد الحافظ الحازم کتابت شده است. این نسخه اگر چه رسالهای مستقل مینماید امّا در اصل، بخش قاموس اصطلاحات عرفانی کتاب شرح شطحیات است. نسخه با این عبارات پایان یافته است: «به نهایت رسید، شرح الفاظ مشکل به عون و تأیید و نصرت حق در روز مبارک خمیس بیست و سوم ماه ربیع الآخر سال بر پانصد و هفتاد از هجرت خیرالمرسلین و الحمدلله رب العلمین و الصّلوة علی خیر خلقِه محمد و آله الطیبین الطاهرین» این جملات مشابه جملاتی است که در آخر کتاب شرح شطحیات پیش از بخش خاتم الکتاب7 نقل شده است، با این تفاوت که آنجا پس از «شرح الفاظ مشکل» این عبارت آمده «که نکت خطاب عارفان است و کتاب تفسیر شطحیات تمام شد». بعد از «پانصد و هفتاد از هجرت» نیز بخش خاتم الکتاب ذکر شده است. گمان میرود روزبهان یا یکی از مریدان او پس از اتمام کتاب شرح شطحیات، بخش اصطلاحات عرفانی آن را جدا و به صورت رسالهای مستقل درآورده است و در پایان همان تاریخ اتمام متن را گذاشته، نه تاریخ تنظیم رساله را.
نکتة دیگر در باب نسخه النکات المتصوّفة الروزبهانیه این است که کربن و معین در مقدمه عبهرالعاشقین، این اثر را همان رسالة غلطات السالکین روزبهان معرفی کردهاند، (اثر شماره 10)، در حالی که غلطات السالکین رسالة متفاوت دیگری است که نوربخش آن را به همراه رسالة القدس تصحیح کرده است.
کربن در مقدمة شرح شطحیات این اشتباه را تصحیح کرده است و نسخه را بخشی از کتاب شرح شطحیات معرفی کرده است. با این حال معلوم نیست، چرا در تصحیح کتاب از آن بهره نبرده است؟! زیرا از یک سو متن، فارسی است، بنابراین بیشتر از منطق الاسرار که به زبان عربی است، به کار می آید؛ از سوی دیگر زمان کتابت نسخه (897 هـ. ق) تنها هشت سال با تاریخ کتابت نسخه شهید علی (889هـ. ق) فاصله دارد.
3ـ تحفة العرفان، تألیف شیخ شرف الدین ابراهیم فرزند صدرالدین روزبهان ثانی که به سال 700 هجری در شرح حال و مقامات و معرفی آثار شیخ روزبهان بقلی نگاشته شده است. شرف الدّین ابراهیم در کتاب خویش هنگام معرفی آثار روزبهان گزیدهای از آنها را نیز آورده که از نظر تحقیق در آثار وی درخور توجه است. وی به هنگام معرفی شرح شطحیات از آن با عنوان ترجمه منطق الاسرار یاد کرده است و گزیدهای از این کتاب را برای نمونه آورده است. این گزیده به ترتیب بر اساس چاپ کربن عبارتند از:
1- شطح شیخ ابویزید بسطامی (فصل 75) از آغاز تا «نطق الله علی لسان عمر»
2- شطح شیخ جنید بغدادی (فصل 90 )
3- شطح شیخ ابوالحسن نوری (فصل 98)
4- شطح شیخ ابوبکر شبلی (فصل 150) از آغاز تا شعر عربی «ففی فؤاد المحبّ نار الهوی/ احر نار الجحیم ابردها»
5- شطح شیخ ابوبکر واسطی (فصل175) و (فصل 176)
6- فصل فی عجز المعرفه (فصل 101)
7- شطح ابوبکر کتّانی (فصل 124)
8- شطح شیخ جعفر حذاء(فصل 183)
9- شطح شیخ ابوالعباس بن عطا (فصل 127)
10- شطح شیخ حسین بن منصور(فصل 261)
11- شطح شیخ ابوسعید بن ابی الخیر(فصل 463)
علاوه بر این در مقدمه مؤلّف، بخشی از مقدمه شرح شطحیات، نیز آمده است: «سلام باد بر مشایخ بزرگوار که غواصان بحر بقا و سراندازان میادین فنا – قدّس الله ارواحهم... و بر غوث که او را قطب خوانند» (ص 48).
نسخة خطی تحفةالعرفان در کتابخانة ملک شماره 4020 (میکروفیلمهای دانشگاه تهران 2765) 19سطری، خط نسخ، مورخ 8 رمضان 1015 هجری موجود است.8 این کتاب به وسیله محمّد تقی دانش پژوه تصحیح شده که در مجموعة روزبهان نامه توسط انجمن آثار ملّی درسال 1347 به چاپ رسیده است. مؤلّف پس از مقدمه و ذکر مولّد و منشاء شیخ (باب اوّل)، اکابر و مشایخ که معاصر او بودهاند (باب دوم) کرامات و حکایات (باب سوم)، به ذکر فواید از تفسیر و حدیث و شطح (باب چهارم) پرداخته که در همین باب بخشهایی از شرح شطحیات را نقل کرده است (صفحات 38 تا 46 نسخه خطی، 92 تا 104 کتاب روزبهاننامه).
4ـ روح الجنان، «روح الجنان فی سیرة شیخ روزبهان»، از شمس الدین عبداللطیف بن صدرالدین ابی محمد روزبهان ثانی، برادر شرف الدین ابراهیم، مؤلّف این کتاب نیز چون تحفة العرفان به توصیف کرامات و حکایات شیخ روزبهان و معرفی آثار وی پرداخته است. کتاب به سال 705 هجری به نام اتابک نصرةالدین احمد، در یک دیباچه و پنج فصل تنظیم شده است. مؤلّف، گزیدهای از شرح شطحیات را در القطب الثالثِ کتاب نقل کرده (صفحات 208-178 نسخه، 289-315 روزبهان نامه). گزیدهای که در روح الجنان آمده نسبت به گزیده تحفة العرفان بیشتر است، در عین حال برخی فصلها نیز مشابه آن است. این مطالب بر اساس چاپ کربن عبارتند از:
- قسمتی از مقدمه کتاب: «سبحان الذّی ذاب فی سبحات جلاله... هم اوشان عزیز کرد به معرفت و کفایت.» ص 45
- «فصل فی نعت السید»، ص 46
- فصل 1، «فی سبب تصنیف الکتاب»: «معلوم کن ای حریف دلنواز...خداوند تعالی مرا یاری داد، نفعناالله و ایاکم» صص 53-51
- فصل 7، «فی اسماء المشایخ و نعوتهم»، صص 72-66
ـ فصل 23، «فی شطح الفاروق»، ص88
- فصل 24، «فی وصفی»، ص89
- فصل 27، «فی شطح المرتضی علی»، صص 92- 90
- فصل 29، «فی شطح عامربن القیس»، صص 93 ـ 92
- فصل 31، «فی شطح ابراهیم بن ادهم»، ص94
- فصل 32، «فی شطح ابوعلی السندی»، صص 95-94
- فصل 33، «فی مخاطبتی مع نفسی»، ص 95
- فصل 35، «فی شطح ابی یزید»، ص 96
- فصل 71، «فی شطح ابی یزید»، ص 129
- فصل 86، «فی شطح ذوالنون المصری»، صص 145- 142
- فصل 92، «فی شطح الجنید»، ص 150
- فصل 96، «فی شطح ابی الحسین النوری»، ص154
- فصل 463، «فی شطح ابی سعید بن ابی الخیر»، ص 423
- فصل 8، «فی نعت حسین بن منصور»، از آغاز تا «در میدان تحقیق به صولجان توفیق بردی»، صص 73-72
*بخش حکایات حسین
حکایت 1ـ «حسین در عهد متوکّل بر سر پول... انگشتش بود»، ص74
حکایت 2 ـ «حسین در مکه رفت سالی... وضو ساختن نیامد» ص76
حکایت 3ـ «شیخ ابوعبدالله خفیف در مناقبش گوید حسین عالمی ربّانی بود... حیات و مماتش باد» ص 74
ـ فصل 101، «فی عجز المعرفة»، صص 161-160
میکروفیلم نسخه خطی روح الجنان به شماره 3498 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است که دانش پژوه از روی نسخهای به شماره D465 واقع در کتابخانه انیستیتوی خلق آسیا در آکادمی شوروی تهیه کرده است. این کتاب نیز به همّت محمّدتقی دانش پژوه در مجموعه روزبهان نامه به چاپ رسیده است.
نسخة خطّی روح الجنان که دانش پژوه از آن با عنوان نسخه لنینگراد یاد کرده است و بسیار گرانبها و با ارزش خوانده، به خط نسخ روشن درشت و ریز سده 14 کتابت شده است.
معایب و اشتباهات تصحیح شرح شطحیات
کوشش ارزشمند و همّت والای هانری کربن برای تصحیح و شناساندن متن ستودنی است امّا به دلیل دشواری و پیچیدگیهای بسیار شرح شطحیات، مشکلات نسخههای موجود، نادیده گرفتن برخی نسخههای دیگر که میتوانست در تصحیح متن کمک کند، حجم بالای کتاب و فقدان دقّت و تسلّط کافی و شافی مصحّح به متن، متأسّفانه تصحیح شایستهای از آن صورت نگرفته است. معایب و اشتباهات تصحیح را به چند دسته میتوان تقسیم کرد: 1ـ چیدمان مطالب کتاب 2ـ اشتباهات تصحیح، که شامل این موارد میشود: افتادگیها، کجخوانیها، نخواندنها، تکرار اغلاط کاتبان و اشتباهات تایپی، اشکالات نگارشی و ویرایشی 3ـ معایب تصحیح، از جمله: ارائة نسخهبدلهای ناقص، فقدان فهرست مطالب و تعلیقات مناسب، ارجاع آیات بر اساس قرآن چاپ فلوگل که با قرآنهای امروز همخوانی ندارد، فقدان مقدمهای که زندگی و آثار روزبهان و سبک کتاب شرح شطحیات را توضیح دهد. همچنین مصحّح به دلیل حجم بالای کتاب، به معرفی کامل و جامع نسخههای خطی کتاب نپرداخته است.
1ـ ترتیب مطالب کتاب: ترتیب مطالب کتاب از موارد بحثانگیز تصحیح کربن است. همان طور که هانری کربن در مقدمه کتاب گفته، گونهای گسستگی در میان مطالب کتاب به چشم میخورد. «گسستگی شامل فصول 461 (جزء1149) [است] تا 486. این تکه شامل شطحیات سه تن از شیوخ صوفیه و نیز پنج روایت حلّاج است و عجیب آنکه در هر دو نسخه بدون هیچ علّت منطقی در میان بخشهای مربوط به اصطلاحات صوفیه گنجانده شده و روال آنها را کاملاً به هم ریخته است. هر دو نسخه دقیقاً این ویژگی را دارند. گسستگی در وسط یک صفحه (ص173 نسخه S و ورق 119 نسخه M) و در یک نقطة واحد متن واقع شده: از جزء 1149 فصل 461 به بعد. دنبالة قاموس اصطلاحات پس از فصل 486 باز از میانه یک صفحه آغاز شده. بنابراین نمیتوان گفت این گسستگی بر اثر یک تصادف خارق العاده و پس و پیش شدن دفاتر به علّت سر به هوائی دو صحّاف سهلانگار به وقوع پیوسته است» (بقلی، 1389: 32). در ادامه کربن بیان کرده که جزء 1149 کتاب که در فصل 461 آمده، در واقع ادامة فصل 199 دربارة «فقر» است. دو پارگی درست در این نقطه پدید آمده، بنابراین باید پس از جزء 607 میآمد و مجموعة فصول 461 (جزء 1149) تا 486 طبعاً میان فصول 199 و 200 قرار میگرفت. در متن عربی نیز دنباله آنچه مطابق با فصل 486 متن فارسی است، در فصل 200 آمده است. بنابراین اگر تکه 461 (جزء1149) تا 486 را به جایی که طبعاً در نسخة اصل جای واقعی آن بوده، برگردانیم، ترتیب اوّلیه حاصل خواهد شد. (همان،32).
به غیر از مواردی که کربن مشخص کرده، گسستگی دیگری در متن وجود دارد. با توجّه به نسخة منطق الاسرار معلوم میشود که بند آخر فصل 199 با عنوان «فی حقیقة توحیدی و معراجی فی مقام الفقر»، جملات «کعبه مثاب تایبان است...والمسجد بیت کلّ تقی»، در اصل، بند آخر فصل 486 از روایت 27 حلاج ـ است که باید پس از جمله «موضع قدس است از زمین، در مسجد مراقبه و مشاهده را باشند» قرار میگرفت.
به هر حال کربن با اینکه به ترتیب منطقی مطالب کتاب آگاهی دارد امّا در تصحیح، به بیان خود «دست به عمل جرّاحی» نزده و تلاشی برای رفع گسستگیها و انسجام متن نکرده است، آن هم به دو دلیل:
1ـ گسستگی در هر دو نسخه و در یک نقطه، آن هم درست از وسط متن اتفاق افتاده، نسخه دیگری وجود ندارد که پیوند آنها و انسجام متن را نشان دهد.
2ـ ممکن است چنین آشفتگی، سبک نوشتاری روزبهان در شرح شطحیات باشد.
اما به نظر میرسد، دلایل محکمتری برای رفع آن و منسجم ساختن متن وجود دارد، از جمله:
1ـ در نسخة منطق الاسرار این آشفتگی وجود ندارد و همان طور که در معرفی این نسخه گفته شد، با وجود اضافاتی که متن فارسی نسبت به منطق الاسرار دارد، چندین بخش آن؛ از جمله روایات حلاج، طواسین و اصطلاحات عرفانی تقریباً ترجمهای است، لفظ به لفظ از منطق الاسرار از سوی دیگر آیا عجیب نیست که چنین آشفتگیای در متن منطق الاسرار، که شطحیات عارفان و شرح آن بسیار پراکنده نقل شده، وجود ندارد؛ اما در متن فارسی، که بسیار منظّمتر و منسجمتر از آن است، اتفاق افتاده است؟! روزبهان در متن فارسی واژة «فصل» را برای جدا ساختن عنوان مطالب به کار برده، در مواردی حتی عنوانهایی برای این فصول انتخاب کرده است. از سوی دیگر با آوردن واژه «قال» تلاش کرده شرح خود را از شطح عارفان متمایز کند. بنابراین بررسی روش بیان و انسجام مطالب در دو کتاب منطق الاسرار و شرح شطحیات، فرضیة کربن، که این آشفتگی را ویژگی سبکی روزبهان در شرح شطحیات تلقی کرده، رد میکند.
2ـ متأسفانه ما فقط یک نسخة کامل از متن شرح شطحیات داریم، نسخة کتابخانه شهید علی(S)؛ که به دلیل اشتباهات فراوان کاتب آن نمیتوان اطمینان صد در صد حاصل کرد که نوشته او، همان متن اصلی شرح شطحیات است. از سوی دیگر پراکندگی اوراق و فصلهای نسخة کتابخانه ملامراد (M)، که در معرفی نسخه بدان اشاره شد، نیز، حاکی از گونهای پراکندگی است که خواسته یا ناخواسته در نسخه مرجع کاتبان وجود داشته است.
اشتباهات مشابه و واژگان ناخوانای یکسان در هر دو نسخه نشان میدهد که به احتمال زیاد کاتبان آنها از یک نسخه (مادرنسخه) استنساخ کردهاند. بعید نیست این نسخه مرجع نیز جزء همان دسته از آثار روزبهان باشد که «به گفته نواده او، پس از مرگش پراکنده شد» (دانشپژوه، 1347: 18 تحفة العرفان)
3ـ نسخة «رسالة النکات المتصوفّة الروزبهانیه»که اصطلاحات تصوّف شرح شطحیات را در بردارد، نشان میدهد، این اصطلاحات به صورت مستقل، در کنار هم و بدون هیچ پراکندگی وجود داشته است.
2ـ اشتباهات تصحیح: در اینجا به برخی اشتباهات تصحیح کربن از قبیل افتادگیها، کجخوانیها، نخواندنها و بیتوجهی به اشتباهات کاتبان اشاره میشود.
الف) افتادگی ها:افتادگیها شامل دو دسته است:
1ـ مصحّح هنگام قرائت متن واژهای را از قلم انداخته است:
متن چاپی |
نسخههای خطی (S و M) |
متن مصحَّح |
«سبحان الذی ذاب فی سبحات جلاله اسرار الواصلین...اشباح الصادقین. ذوالجلالی که مست کرد شراب وصلتش عاشقان را» ص45 |
الصادقین. نعت العارف |
الصادقین. نعت العارف |
«اما شطحیات ابی علی سندی گفتنش که «من در حالتی بودم و در آن منزل از بهر خود بودم» ص 94 |
من در حالتی بودم که من با من بودم |
من در حالتی بودم که من با من بودم |
«کجایی؟ که جانم از جامة جانم به آب اخضر ازل غبار حدث شوید» ص 95 |
ای شنیدی، کجایی (S و M)؛ ای سندی، کجایی (روح الجنان) |
ای سندی، کجایی (روح الجنان) [این جمله خطاب روزبهان با ابوعلی سندی است] |
«سید نیکنامان عشق ـ صلوات الله علیه ـ گفت که «خیر من الملائکه» ». ص 135 |
المؤمن خیر من الملائکه |
المؤمن خیر من الملائکه |
«چون تلوین توحید متحقق شد، به زبان او «اناالحق» گوید» ص 291 |
در تلوین، حق به زبان او |
در تلوین، حق به زبان او |
«گفت که علومها قطرهای از بحر اوست» ص 345 |
بحر اوست.(S)؛ بحر اوست، و حکمتها غرقه نهر او و زمانها ساعت دهر اوست (M) |
بحر اوست، و حکمتها غرفة نهر او و زمانها ساعت دهر اوست. (در نسخه (A) نیز «غرفه من نهره و ساعه من دهره» آمده است.» |
«قال که: ذات منبع صفات است.» ص 112 |
که ذات منبع صفات است(S)؛ که جانا! سبحات صفات است و عاشق در جمال ذات، تو دانی که ذات منبع صفات است. (M) |
که: جانا! سبحات صفات است و عاشق در جمال ذات، تو دانی که ذات منبع صفات است. |
2ـ مصحّح ارائه نسخه بدل را در پاورقی فراموش کرده است: این مورد، فراوان در تصحیح متن دیده میشود:
جمله |
پاورقی متن چاپی |
نسخههای خطی (S و M) |
«تا بدان رنگ در این نیم رنگ عارفان را استادی کند» ص 142 |
ــــــ |
S: «این»، ـ M |
«خوشدلی میباش در دم عشق» ص 142 |
ـــــــ |
S: «خوش دلی»، M: «خوشدل»؛ |
«گفت به عزّتت که دیگر بار بر خلقت دعای بد نکنم» ص64 |
ــــــــ |
S«بکنم»؛ M: نکنم |
ب) کجخوانیها:کج خوانیهای مصحح نیز دو دسته است:
1ـ در خواندن کلمه
متن چاپی |
نسخههای خطی (S و M) |
متن مصحَّح |
«عروسان سیّارات در اَبراج افلاکش نه فیض مُلک او نگارد و دلوهاءِ زرّین هر سحرگاه به دولاب سیمین بردارد» ص44 |
برآرد (فقط در نسخه S) |
برآرد |
«خاک بذر از گل وجودی اوست» ص 47 |
دلجوی |
دلجوی |
«و بر منبر مصطفی به بانگ خطبه لشکر محبوس عجم به هزیمت راندی» ص48 |
ــــــ، مجوس (فقط در نسخه S) |
ــــــ، مجوس |
«آنک عین تفرّسش نقش قوام ملکوت خواندی» ص48 |
قرام |
قرام (به معنی «پرده رنگین») |
«از برای تلخیص این علم از طعن حاسدان رنج بسیار کشیدم» ص 52 |
تخلیص |
تخلیص |
«سوسن صفا با یاسمین صورت مشاور، سنبل جمال با ورد جلال محاور» ص 56 |
مودّت، مساور |
مودّت، مساور |
«ندیدی که خوارج از غلط علم با شیر بیابان قدم و سایهدار لوای کرم، سید فرسان غیب و مُزیل آفتاب ریب، برادر مصطفی چه کردند؟» ص 60 |
آفات |
آفات |
متن چاپی |
نسخههای خطی (S و M) |
متن مصحَّح |
«و بر عرصة کم زنان علم مجهول به مهر نفس مزوّر و نرد دغاء معشوق مکّار چه بازم» ص 66 |
نقس(S)، نفس (M) |
نقش |
«شیخ سکرات و اسد اهل عرفان احمد بن یحیی ابوالعبّاس الشیرازی» ص70 |
سکران |
سکران |
«آن اصل علّت و ظهور حقیقت بی رسم ربوبیت بروز کرده در لباس نکره، و معرفت در معرفت به شرط نکره» ص83 |
از، نکره |
از، نکره |
«سبحان المنزّه عن مباشرة اللذّات و اختلاط العنفات» ص86 |
الذات، الصفات |
الذات، الصفات |
«خاموش شو که صحن سماوات از غبار تربت نقطه شهر صافی است» ص 88 |
سپهر |
سپهر |
«سخن از طور موسی کرد» ص 92 |
گفت |
گفت |
«خوک حدیث برمید و صبح مشارق ازل دمید» ص 102 |
حدث |
حدث |
«در صدد چرخ انجم نگر که از پی معنی چون خال ازرق غم دارد» ص 106 |
صدر |
صدر |
«خلق در قفای او بیامدند. واقعاً نگه کرد. گفت اینها کیستند؟» ص 108 |
واقفاً |
واقفاً |
«ای صوفی! در صفت ساکنان صفا چه میجویی؟» ص 115 |
صف |
صف |
«ای «انالحق»گوی! از ناتمامی تا کی از اثبات و محو؟ دم نیستی و هستی چند زنی؟ که در نگارستان جلال قدم از بیخودی در عشق قبله رو کردند.» ص 121 |
دو کردند |
دو کردند |
«اذیال صبح مشارق ازل از کوه با بهاء ابد بردار» ص 125 |
کوه بایهاء |
کوهپایهها |
«از سر گستاخی لوای کرم حق به خود اضافت کرد، چنان که عادت خدّام ملکوت باشد که مُلکِ مَلِک به خود اضافت کنند» ص 131 |
ملوک |
ملوک |
«در وقت بی وقت آن سایهدار ظلّ جلالی ساکن جزیره بحر لایزالی حوادث عالم راه ندارد، زیرا که ثقل وقر بر جاء عشق در کشف مشاهده، مطیّت وجود برندارد» ص 134 |
برحاء |
برحاء (سختی و شدّت تب) |
متن چاپی |
نسخههای خطی (S و M) |
متن مصحَّح |
«پای بر بالای ورای ورا نِه تا در منقار عقاب به قاصد صدهزار عرش و کرسی شکسته بینی» ص 141 |
بقا صد |
بقا صد |
«این همه مخائیل توحید است اگر چه در محلّ التباس تودیدگان را تحقیق است. در شوراب سراب قمر جمله بیدست و پای، دست و پای بیخودی میزنند» ص 141 |
نودیدگان، قهر |
نودیدگان، قهر |
«تو ندانی که ما قدم از تلاصق حدثات منزّه دانیم» ص 145 |
حدثان |
حدثان |
«چون جان کمان عشقش از معشوق قدم حظ جمال برگرفت» ص 157 |
کمال(S)، کمان(M) |
کمال |
«چون از دریوزه کوی «ربّ ارنی» بازگردید، از مقام انس روی سوی کثرت امر نهاد» ص 163 |
دریوزهگری |
دریوزهگری |
«زهره وصلت را بگوی تا بربط فرح انس به اوتاد اسرار بنوازد» ص 168 |
اوتار |
اوتار |
«پوستین حدث بینداز که در سلخ حمّام عشق حربة بویحیی قهر جز زادگان عدم را نکشد» ص 169 |
مسلخ |
مسلخ |
«اگر عارفی دست برآر که در درگاه پاکی معنی عطاء موسی توحید شمشیر بویحیی تفرید نه گاو سامری نفس گذارد» ص 172 |
عصا |
عصا |
«در عین قدم نه قهر است و نه لطف، قهر برگ و لطف برگ، چون بین و «من فی البین» نیست» ص 245 |
برک، برک |
بر که، بر که |
«نه چشم بد ناقه قهر را «وان یکاد الّذین کفروا لیزلقونک بابصارهم» خواند؟» ص 245 |
ناقد |
ناقد |
«ناموس خطاب چند زنی، در چلیپا هزاهز چند نگری؟» ص 93 |
هذاهذ(S)، هذا هذا (M) |
هذا هذا |
«غزاة کاردانان ملک کون بودهاند» ص 94 |
کون بود (S)، کوناند(M) |
کوناند |
«این همه تا تویی حرفی بر صبوت ولایت است» ص 101 |
خرمی(S)، حزمی(M) |
حزامی |
«ثمرات آن درخت جلال و جمال بود» ص 97 |
ثمار |
ثمار |
همچنین واژه«آن که» در هر دو نسخه خطی S و Mبه صورت «آنک» و واژه «آنگه» به صورت «آنکه» کتابت شده. مصحّح محترم در بسیاری موارد رسم الخط نسخه را برای واژه «آن که» انتخاب کرده و در مواردی آن را با واژه «آنگه» اشتباه گرفته است.
متن چاپی |
نسخههای خطی (S و M) |
متن مصحَّح |
«آنگه حق بیند دل درو باز نبیند» ص 124 |
آنک |
آن که |
«آنگه تاج «لولاک» بر بام افلاک بینداخت و در دیدة بیدیدة وجود بگداخت،...» ص 161 |
آنک |
آن که |
«صدّیق مقدار حق بر همه مقدارها قاهر دید. آنگه جمله مقدار در مقدار حق فانی دید.» ص 234 |
آن که |
آن که |
«آنگه از روح روح دم «ونفخت فیه من روحی» پذیرد. به دیده لاهوت سرّ قدم بیند.» ص 248 |
آن که |
آن که (پس از «پذیرد» نقطه نیاز نیست و ویرگول قرار میگیرد.) |
«از ولایت ازل نگاررویان ملکوت عالم را گفتند که «اسجدوا لآدم» آنگه قبله گشت. به سفینة «بسم الله مجراها» از لجّه بحر قهر عبودیت بگذشت» ص254 |
آن که |
آن که (پس از «گشت» نقطه نیاز نیست و ویرگول قرار میگیرد.) |
مواردی نیز وجود دارد که مصحح میتوانسته با بهره بردن از کمک نسخهها تصحیح بهتری از متن ارائه دهد:
متن چاپی |
نسخههای خطی (S و M) |
کمک نسخهها |
متن مصحَّح |
«چون بحر واحد شد، موسی را از عیسی نشناسی، خضر را از نوح بازندانی» ص 118 |
برج (S)، برح(M) |
البرخ الاسود (A) |
برخ («برخ اسود» یکی از شخصیتهای تاریخی در زمان حضرت موسی بوده است.)9
|
متن چاپی |
نسخههای خطی (S و M) |
کمک نسخهها |
متن مصحَّح |
«در جبهة اسرافیل و عارض عزرائیل و طرّة میکائیل و جسم هلال شکل جبرئیل رنگ بیرنگ آن حدیث ببینند» ص 143 |
جسم |
«عینی» (A) |
چشم |
«قال: خواجة حکمت میخواست که روی آینة تجلّیش از رؤیت معاملات مصفی بودی تا زحمت عوض در حجاب رؤیت مغطی نکردی» ص 146 و 147 |
مغطی |
معطی (A) |
معطی |
«دیگر در حالتی شدم که اگر بر هر که [در] آسمان و زمین بگریستمی از غیبت ایشان از حق و جهد ایشان بدو عجب نبودی» ص 149 |
جهد (S)، جهل (M) |
جهل(A) |
جهل |
«مالی مرضتُ فلم یعدنی عائد منکم و یُمرَض عندکم فاعود» ص 152 |
عندکم (S)، عبدکم (M) |
عبدکم (A) |
عبدکم |
«ندانستند که عشق استغراق محبّت است، محبّ ممتنع است و عاشق ممنوع» ص 152 |
ممتنع(S)، متنعّم (M) |
متمتّع (A) |
متمتّع |
«بدان خطاب کند مشتهران عشاق را، آنها که شاهد عرایس غیب غیباند» ص 82 |
مستهران |
«المستهترین» (A) |
مستهتران |
«لابسان سرّ قدم در خزاین غیب و سناء مکتوم» ص 83 |
سناء مکتوم |
«الاسرار المکتومه» (A) |
اسرار مکتوم |
«ظهور تجلّی است عدم را به امر ارادت و علم اتّحاد به علم داخل است نه بر ذات» ص 91 |
اتّحاد را (S)، اتّحاد (M) |
ایجاد را (روح الجنان)، «فاوجد من العدم بامر القدم» (A) |
ایجاد را |
«انّی بریء ممّا تشرکون» برخوان که قدم معاً معاً با حدث نیست» ص 92 |
معاًمعاً |
معاملت (روح الجنان) |
معاملت |
متن چاپی |
نسخههای خطی (S و M) |
کمک نسخهها |
متن مصحَّح |
بگویند این قصّه خوان توریت را تا پای کونین از پای بیرون کند» ص 93 |
پای |
پایبند (روح الجنان) |
پایبند |
«بنگر که شاه مرغان ملکوت و شاهباز پرندگان جبروت ـ صلوات الله علیه ـ چون...» ص 95 |
شاهبر |
شاهپر (روح الجنان) |
شاهپر |
«به هر بوسهای صدهزار خلیل بیجان و صدهزار مسیح بر جان. در نوای طربرودش بزند. زخمة «لن ترانی» پیداست.» ص94 |
بزند |
ترنگ (روح الجنان) |
ترنگ |
«مرا در تو فرد کن تا در تو فانی شوم» ص 96 |
کرد |
گردان (روح الجنان) |
گردان |
«یعنی کشف کرد ظلمت مسئله از یمامه به نور احمد ـ علیه السلام ـ» ص 342 |
مسئله |
مسیلمه (A) |
مسیلمه |
«نه محدث بود و نه مقول، از نهایت به این بود و از نهایت نهایت» ص 344 |
باین |
باین (A) |
باین |
«غوّاص قدم (قلزم) قدمی و چراغ آفتاب ازلی، آنک از حق پیدا شد» ص 352 |
قدم قدمی |
«غواص قلزم القدم» (A) |
غوّاص قلزم قدمی |
«اگر صاحب نظر بودی، موسی را تغییر نکردی» ص 383 |
تغییر نکردی |
«ما عیّر موسی»(A) |
تعییر نکردی |
2ـ در ارائة پاورقی: مصحّح در موارد متعدّد پاورقی را به دلیل کجخوانی اشتباه داده است؛ مثلاً واژهای را در متن آورده، در پاورقی صورت نادرست آن را که ناشی از کجخوانی خود بوده، به جای صورت اصل ذکر کرده است.
متن اصلی |
متن چاپی (پاورقی) |
نسخههای خطی (S و M) |
سپاس آن خداوندی را که بی آزال و آباد کنه ذات و صفاتش از تغایر اعصار و ادهار زمان و مکان منزّه بود» ص 41 |
S: ازهار |
ادْهار(S) |
«و علی صالح عزیز نبوّته و علی ابراهیم خلیله و علی اسحاق صادق الوعد» ص46 |
S: صادق وعد |
صادق وعده (S) |
متن اصلی |
متن چاپی (پاورقی) |
نسخههای خطی (S و M) |
«دریغا اگر بدانندی که علوم الهی نه همه آنست که ایشان بخواندند.» ص 65 |
S: بدانندی |
بدانیدی (S) |
«طاوس علما، عین فلاذه، شیخ اهل معرفت، جنید...» ص 67 |
S: قلاذه |
قلاده (S) |
«به جمال عقلشان درّ در صدف منعقد و نافه در شکم آهوی ترک مشکآگین شود» ص 78 |
M: به جمال؛ S: جمال |
به جمال (S و M) |
ج) نخواندنها: در متن تصحیح شده شرح شطحیات واژگانی به چشم می خورد که علامت سؤال روبه روی آنها قرار گرفته است و مصحّح اعتراف کرده که از پس خواندن و حتی گمانهزنی آنها برنیامده است. باید اقرار کرد در بیشتر موارد حق با مصحّح بوده است. با این حال مواردی نیز دیده میشود که با توجه به رسم الخط کاتبان یا استفاده از کمک نسخهها این مشکل رفع میشود، مانند:
«تو که عیسی از خر شول (؟) نشناسی و خضر از غول، لاجرم در رسم تنصر در «ثالث و ثلاث»، «المسیح ابن الله» گویی» ص 241 (تبدیل مصوّت کوتاه (ــُ) به صدای کشیده «او» در برخی واژگان رسم الخط کاتبان دو نسخه SوM است، مانند: «شول» به جای «شُل» در جمله فوق الذکر و «پول» به جای «پُل» در این جمله: «که نزد پول صراط ایشان قهر و لطف جمله را شیر داده است» (ص190).
«ابوحمزه گفت «چون این نمیتوانی شنید، چرا آنجا که بارماد (؟) بنیامیزی تا از آن خوری، کیستی تو از اکل طیّبات و توسّع در آراستن و سرای جامه» ص 176 (با توجه به نسخه A «نخاله با رماد» صحیح است: «فلم لاتاکل النّخالة بالرّماد» ).
د) تکرار اغلاط کاتبان:در مواردی دیده می شود که کاتب دچار سهو و خطا شده، مصحّح نیز خطای او را تکرار کرده است.
متن چاپی |
نسخههای خطی (S و M) |
متن مصحَّح |
«نبینی که به تیرهزبان محبّت چون دوال دعوی بر طبل معنی زدند، کس از ایشان نشنید» ص 108 |
به تیرهزبان |
تبیرهزنان |
در S و Mموارد متعددی دیده میشود که کاتب به جای «تبیرهزنان»، «تیرهزنان» یا «تیرهزبان» به کار برده است. هر چند بیشتر آنها را مصحّح به شکل درست ارائه کرده امّا باز هم چندین مورد از چشم او پنهان مانده است.
و) اشتباهات تایپی، ویرایشی و چاپی:در متن چاپی کربن اشتباهات بسیاری؛ بویژه در نقطهگذاری کلمات دیده میشود که واژه را کاملاً متفاوت ساخته، در نتیجه معنای جمله را مبهم کرده است. شاید در مواردی بتوان این مسأله را جزء اشتباه تایپی قلمداد کرد؛ اما به نظر میرسد، بسیاری از موارد اشکال از خوانش مصحح بوده است نه درج واژه:
متن چاپی |
نسخههای خطی (S و M) |
متن مصحَّح |
«بدین هیجان هیمان نمودند و از قضاء ملکوت در ریاض جبروت پریدند.» ص 56 |
فضا |
فضاء |
مفاوز طرقشان بر سلاک رسوم وغر است» ص 82 |
وعر |
وعر |
«فعل را بر فعل نگذارد. قدیم قدم را برده شود تا جز قدم نماندشان» ص 86 |
پرده (S) |
پرده |
«نبینی که در غلیان سکر انبساطی چون در خلق جانش مرتفع گشتی ناساکن شدی، همه شطح گفتی؟» ص 90 |
حلق، تا ساکن |
حلق، تا ساکن |
«والله که من غیورم تا در جناب ملکوت چه میکند کون یا ناسوت» ص 101 |
با |
با |
«چند کرد بتخانة آزران کردی» ص 104 |
گرد، گردی |
گِرد، گردی |
«ای دل دلبر هر سراندازی» ص 104 |
دلیر (S) |
دلیر |
«دست بریدگان عشق طلب کن تا «ما هذا بشراً إن هذا الّا ملکٌ کریم» گویند» ص 116 |
دستبرندگان |
دستبرندگان |
«بهتر گوید ـ علیه السلام ـ که «حجاب او نور است...» ص 128 |
مهتر |
مهتر |
«ای سایه طوبی قدم! اگر شاخ وصلت «السلطان ظلّ الله»ای، بر سایة دیوار کالبد آدم آن سایه گو تا مشرقیان مشاهده از احتراق آفتاب تجلّی در تو گریزند» ص 132 |
کو |
کو |
متن چاپی |
نسخههای خطی (S و M) |
متن مصحَّح |
«شهورٌ تنقصن و ما شعرنا بانصافٍ لهنّ و لا سرار» ص 134 |
ینقضنّ |
ینقضنّ |
«تا چاوشان ملکوت از جیب و دامن جبروت درّ و یاقوت حکمت از طبق عبهر «والنّجم اذا هوی» پاشند، که دیر است تا گام اصداف جان ارادت مریدان از باران الهام عشق خشک است» ص 138 |
کام |
کام |
«پارة شاخ شکن را بران تا در صحرای آزال هر دم هزار میدان کند. خفتان موسی بینداز باقی عصا در دشت مدین سوار «ارنی» گوی جولان کند» ص 141 |
باره، تا بیعصا (S)؛ پاره، باقی عصا (M) |
باره، تا بیعصا |
«ایشان اولیاء مناند، حقّا که ایشان دلبران مناند» ص 153 |
دلیران |
دلیران؛ واژة «ابطال» که در نسخه (A) آمده آن را تأیید میکند. |
«تا کی عود عشق خام بر آتش سفر طبع سوزی؟» ص 175 |
سقر |
سقر |
«از رنگ دوئی بیرون شو تا نزد صوفیان فلک بیفتوی غیرت توحید «انالحق» گوئی و از قبلة «امانی» هلال بمانی، یمین عزّت در آیینة اتّحاد جوئی» ص 175 |
یمانی |
یمانی |
«سرّ قفر بنگر تا این حدیث بدانی» ص95 |
فقر |
فقر |
«که آنجاست منزل حریت و انسلاح حرّ از رسوم عبودیت و فرد شدن فرد» ص 95 |
انسلاخ |
انسلاخ |
پندای که ایشان چون نماز میکنند، عبادت میکنند.» ص 105 |
پنداری |
پنداری |
همچنین در شرح شطحیات علائم نگارشی و ویرایشی چون نقطه و ویرگول اهمیت و کارکرد ویژهای در خواندن متن و درک درست آن بر عهده دارند و متأسّفانه مصحّح بدرستی آنها را رعایت نکرده است و همین امر بر پیچیدگی متن افزوده است.
«ریاض قدس صفت بر اشجار بهار سرمدیّت انهار ابد. در جوی ازل رفته و بران جویبار سبزههاء صفت رُسته» ص 56 (جمله بعد از واژه «ابد» ادامه دارد و گذاشتن نقطه صحیح نیست).
«روا باشد که گفت: من آیینه گشتم ترا: تا چون درنگرند در آیینه ترا بینند. «من رآنی فقد رای الحق».
از قول سیّد بنگر در عین جمع «و ما رمیت اذ رمیت و لکنّ الله رمی» تا بدانی که صوفی اثر حق است» ص 113 و 114 (جمله «من رآنی...» حدیث نبوی است، بنابراین نقطه باید بعد از «بنگر» گذاشته شود. «و ما رمیت اذ رمیت» آیة قرآن است (انفال/ 17) اما چون کربن بعد از «رای الحق» نقطه گذاشته و ادامه جمله را در پاراگرافی جدید قرار داده، برای خواننده ناآشنا این اشتباه پیش میآید که «مارمیت» از قول سید ـ یعنی پیامبر (ص) ـ است).
«دیگر گفت که «خداوند ـ جلّ اسمه ـ تجلّی کند بندگان را. در قرآن چنین است، زیرا که صفت است. صفت محض تجلّی است. چون در عالم است. از ذات مفارق نیست» ص 91 (جمله در شرح یکی از شطحیات حضرت علی (ع) است: «اِنَّ اللهَ تعالی یَتَجلّی لِعِبادِهِ فی القرآن»، بنابراین نقطه باید بعد از «در قرآن» قرار بگیرد؛ همین جا نیز باید گیومه بسته شود؛ چرا که دیگر جملات شرح روزبهان است اما کربن گیومه را چندین جمله بعد بسته موجب میشود خواننده گمان کند همه این جملات نقل قول از حضرت علی (ع) است).
«علامت نور تجلّی نور غیب است. در پیشانی عارف «تعرفهم بسیماهم» از آن گوید.» ص 136 (نقطه پس از «پیشانی عارف» قرار میگیرد نه قبل از آن. جملة نسخه A نیز مؤید این سخن است: «علامة تجلّائه فی العارف ان تری نور الغیب فی وجهه»).
«مرا گفت: ای بی مثل من! گفتم: ای تو چون تو!» ص 139 (علامت تعجب باید بعد از «بیمثل» قرار بگیرد و جملة نسخه A مؤید آن است: «فقال لی: یا من لیس مثلک! فقلت له: یا من هو کما هو» )
اشتباهات چاپی نیز دیده میشود:
«عقول اولوالالباب محبّتهایم در سراب معرفت عطشان» ص44 («هایم» به معنی سرگردان به واژه «محبّت» چسبیده و خوانش متن را دشوار ساخته است).
نتیجه
کتاب شرح شطحیات نوشته روزبهان بقلی یکی از آثار مهم منثور عرفانی قرن ششم به زبان فارسی است. نثر این کتاب به دلیل استفاده بسیار و خاص از آیات قرآن، احادیث، نیز تشبیهات و استعارات غریب و بدیع جزء نثر فنّی و مصنوع به شمار میرود. این کتاب به همّت والای هانری کربن در سال 1344 هجری تصحیح شد ولی متاسّفانه به دلیل مشکلات نسخههای موجود، دشواری بسیار متن و در مواردی بیدقّتیهای مصحّح، تصحیح شایستهای از این کتاب صورت نگرفت. اشتباهات تصحیح شامل این موارد است: افتادگیها (واژگانی که از قلم افتاده است و نسخه بدلهایی که مصحح فراموش کرده است)، کجخوانیها (در نحوه خواندن واژگان، در ارائه نسخه بدل)، نخواندن برخی کلمات، تکرار اغلاط کاتبان و اغلاط چاپی و ویرایشی است. شمار این اشتباهات طبق پژوهش اینجانب بیش از هزار و دویست مورد است که در این مقاله موادری از آن ذکر شد. از سوی دیگر با توجه به دلایلی که در بخش چیدمان و ترتیب مطالب کتاب گفته شد، بخشی از تصحیح دوباره متن، چیدمانی کاملاً متفاوت خواهد داشت. همچنین کتاب فاقد فهرست مطالب و تعلیقات مناسب است و همین مسأله ضرورت تصحیح مجدّد کتاب را دوچندان میکند. با وجود اینکه کتاب شرح شطحیات یکی از منابع مهم در حوزه پژوهشهای عرفانی به شمار میرود و تاکنون منبع بسیاری از کتابها و مقالات علمی ـ پژوهشی بوده، نزدیک به نیم قرن است که با نواقص و معایب پیشگفته به چاپ میرسد. بنابراین نیاز است با خوانش دقیقتر نسخههای موجود و کمک جستن از منابع دیگر چون تحفة العرفان و روح الجنان، نیز نسخههایی که از نظر مصحح نادیده گرفته شده، تصحیح پیراستهای از متن صورت بگیرد. 10
پینوشتها
1ـ کربن، هانری، (1361)، شطح، ترجمه سیمین دخت جهانپناه، آینده، سال نهم، شماره 7، صص 509ـ 517؛ و شماره 12، سال نهم، ص 894- 890.
2- به دلیل فقدان تعلیقات و فهرستهای مورد نیاز کتاب، رسالة کارشناسی ارشد الهام رستاد به راهنمایی مریم حسینی، (1386)، با عنوان فرهنگ تحلیلی شرح شطحیات روزبهان بقلی، به همین موضوع اختصاص یافت.
3- در این مقاله برای معرفی نسخهها از همان علائم اختصاری لاتین در تصحیح کربن استفاده شده است.
4- نسخه 92 ورق یعنی 185 صفحه دارد و هر صفحه 31 سطر به خط نسخ ریز و فشرده، در میان جدولی ساده نوشته شده است.
5- در کتاب «معجم المخطوطات الموجودة فی مکتبات استانبول و آناطولی» (2005م)، ص532، از علیرضا قره بلوط مشخصات این نسخه چنین آمده: «ترجمه و شرح کتاب الطواسین للحلاج المنصور» شماره 1271 و «منطق الاسرار و تبیان الانوار» شماره 1290؛ گویا شماره 1271 شماره سابق مجموعهای است که نسخه در آن نگهداری میشده است و هانری کربن در مقدمه شرح شطحیات و لوییماسینیون در مقدمه طواسین به همین شماره اشاره کردهاند. کارل ارنست ذیل مشخصات نسخه خطی شرح شطحیات این گونه ارجاع داده: قاضی عسگر، 1271 (در فهرست 1290). (ارنست، 1377: 254)
6- لویی ماسینیون این اثر را بر اساس نسخهای بی تاریخ (احتمالا 8 تا 10 هجری/پانزدهم تاهفدهم میلادی) و پرغلط، نیز نسخة فارسی شرح شطحیات (نسخه ملّامراد) تصحیح و چاپ کرده است (ماسینیون، لویی، (1384)،طواسین، نوشته حلاج، ترجمه محمود بهفروزی، چاپ اول، تهران: علم). قاسم میرآخوری نیز طواسین حلاج را با توجه به نسخه ماسینیون و تحقیق سعدی الضناوی در مجموعه آثار حلاج آورده و آن را ترجمه کرده است. این کتاب در سال 1386 توسط انتشارات شفیعی به چاپ رسیده است. محیی الدین الطعمی نیز گویا بر اساس همین نسخه ماسینیون، طواسین حلاج را همراه با شرحی به نام کشف القوانین ارائه کرده است: الطعمی، محیی الدین، (بی تا)، الطواسین، للحلاج، رضی الله عنه، و معه کشف القوانین الموضحة لِالغاز الطواسین، مکتبة الکتاب الازهریة.
7- عنوان «خاتم الکتاب» در نسخهها نیامده است و آن را کربن برای این بخش گذاشته است.
8- از تحفةالعرفان نسخه دیگری به شماره 34 خانقاه نوربخش، شماره 3035 فهرست میکروفیلمهای دانشگاه تهران (مورخ 1361 ه. ق) وجود دارد که فاقد بخش معرفی آثار روزبهان (باب چهارم) است. دانش پژوه در صفحة 727 کتاب «فهرست میکروفیلمهای کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران» باشتباه شماره 3035 را نسخه روح الجنان معرفی کرده است.
9- یک بار که حضرت موسی (ع) در زمان قحطی به همراه هفتادهزار نفر از بنیاسرائیل به طلب باران رفته بود، خداوند دعای موسی را اجابت نکرد و به او گفت: «اگر فردی به نام «برخ» را پیدا کنی و او دعا کند، باران نازل میشود.» حضرت موسی (ع) پس از جستجو و یافتنش، از او خواست تا برای نزول باران دعا کند. برخ، دست به دعا برداشته، چنین گفت: «الهی این موافق کردار تو نیست و مقتضای حلم و حکمت تو، نمیدانم چه روی داده است تو را، آیا ابرها از فرمان تو سرپیچیدهاند یا بادها از اطاعت تو بیرون رفتهاند یا باران های تو تمام شده، یا غضب تو گناهکاران را گرفته؟ آیا تو زنده نیستی؟ پیش از خلق خطاکاران رحمت خود را خلق کردی و به عفو امر فرمودی. آیا شتاب در عذاب میکنی؟ میترسی بعد قدرت نداشته باشی؟» هنوز دعای او تمام نشده بود که باران بر بنیاسرائیل فروریخت و در نصف روز گیاهها چنان سبز شدند که سواره را پوشانیدند. پس برخ برگشت و به موسی برخورد و گفت چگونه با خدا مباحثه کردم. موسی قصد او کرد. خطاب الهی رسید که: «ای موسی! برخ روزی چند بار ما را میخنداند.» جملاتی که برخ در دعای بارانش استفاده کرده، یادآور سخنان نیشدار، طعنهآلود و گستاخانه عقلای مجانین در آثار عطار است و اتفاقا همین حکایت در مصیبتنامه، بخش سوم آمده است (عطار، 1386: 183 و550).
10- «تصحیح مجدّد شرح شطحیات روزبهان بقلی» موضوع پایاننامه دکتری است که به راهنمایی تقی پورنامداریان در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به ثمر رسیده است.