مقاله پژوهشی
زبان عرفانی
کورس کریم پسندی
چکیده
در نگرش مولوی به حواس پنج گانۀ ظاهری آدمی، حس شنوایی از جایگاهی ممتاز و برتر، نسبت به دیگر حواس انسان برخوردار است. مولوی با توّجه به ساحت بیرونی انسان و با نگرش فیزیولوژیک ، گوش حسی و ظاهری را اولین و مهم ترین حس فعال انسان برای ادراک دنیای محسوسات می داند که در پیوند با دل و درون آدمی ، موجبات تکامل حقیقی انسان را به واسطۀ استماع اقوال ...
بیشتر
در نگرش مولوی به حواس پنج گانۀ ظاهری آدمی، حس شنوایی از جایگاهی ممتاز و برتر، نسبت به دیگر حواس انسان برخوردار است. مولوی با توّجه به ساحت بیرونی انسان و با نگرش فیزیولوژیک ، گوش حسی و ظاهری را اولین و مهم ترین حس فعال انسان برای ادراک دنیای محسوسات می داند که در پیوند با دل و درون آدمی ، موجبات تکامل حقیقی انسان را به واسطۀ استماع اقوال بزرگان فراهم می آورد. از طرف دیگر با توجه به ساحت درونی انسان و با نگرش معرفت شناسانه، گوش باطنی را از مراتب وجودی و روحی آدمی می داند که در اثر رفع حجاب ها، موجب درک و دریافتِ سخن و صدای جماد و نبات و عالم عرش و فرش می شود. این مقاله به روش تحلیلی به واکاوی و تبیین نگرش مولوی دربارۀ حس شنوایی در ساختمان آفرینش آدمی می پردازد؛ با این برآیندکه انسان ها، ضمن بهره گیری از گوش حسی برای ارتباط با دنیای بیرون، باید تا سر حدّ امکان بکوشند مرتبۀ گوش ظاهری و حسی خود را به مرتبۀ گوش باطنی و مقام گوشِ بی گوشی، تبدیل و تصعید ببخشند تا از اصوات عالم بالا و اذواق و مواجید روحانی حاصل از آن بهره مند شوند و از پی آن به صدا و آواز حق برسند.(گفت پیغمبر که آواز خدا / می رسد در گوش من هم چون صدا )
مقاله پژوهشی
زبان عرفانی
زهره نجفی؛ پروانه سیدی؛ جنان ایزدی
چکیده
دیباچه منظومه های غنایی همواره فضایی برای بیان اعتقادات و دیدگاههای شاعران است که پیش از ورود به داستان با طرح پارهای مسائل کلامی در تبیین اندیشههای خویش میکوشند. یکی از این شاعران امیرخسرو دهلوی است که در منظومههای خویش به پرورش مفاهیم کلامی میپردازد. در این مقاله به بررسی پرورش مفاهیم کلامی از طریق آیات و روایات در دیباچه ...
بیشتر
دیباچه منظومه های غنایی همواره فضایی برای بیان اعتقادات و دیدگاههای شاعران است که پیش از ورود به داستان با طرح پارهای مسائل کلامی در تبیین اندیشههای خویش میکوشند. یکی از این شاعران امیرخسرو دهلوی است که در منظومههای خویش به پرورش مفاهیم کلامی میپردازد. در این مقاله به بررسی پرورش مفاهیم کلامی از طریق آیات و روایات در دیباچه مثنویهای امیرخسرو دهلوی پرداختهایم. نوع پژوهش، تحلیلی-توصیفی و روش آن کتابخانهای است. پس از بررسی دیباچهها از منظر کلامی، به این نتیجه رسیدهایم که امیرخسرو دهلوی در اکثر ابیاتی که متصضمّن مفاهیم کلامی است، به آیاتی از قرآن کریم و یا احادیثی از ائمۀ معصوم چه به صورت مستقیم و چه به روش غیرمستقیم و ضمنی استناد کرده و از این طریق به دنبال وصول به دو هدف بوده است؛ یکی اینکه سعی در پرورش مفاهیم کلامی از طریق استناد به آیات و روایات داشته تا عقایدش را از این طریق برای مخاطبانش باورپذیر کند و از سوی دیگر، در پی ادای احترام به قرآن کریم و احادیث ائمۀ معصوم بوده است. از میان سه منظومۀ مورد بررسی، مفاهیم کلامی در دیباچۀ منظومۀ هشت بهشت بیش از دو منظومۀ دیگر است و شاعر در دیباچۀ این منظومه مفاهیم متنوّع و متعدّدی از علم کلام را مورد بحث قرار داده است. اکثر مفاهیم کلامی به کار رفته در دیباچۀ این سه منظومه، مفاهیمی است که قبل از دهلوی در منظومههای دیگر شاعران نیز تکرار شده است، لیکن از نظر توجه به آیات و احادیث و روایاتی که به منظور مستندسازی و پرورش مفاهیم کلامی به کار رفته باشد، دهلوی یکی از شاعران برجسته است.
مقاله پژوهشی
مصطفی رستمی؛ نسرین فرهی
چکیده
در دورة قاجار باگرایش افکار مردم و هنرمندان به سوی ادبیاتِ عرفانی، نقاشان با تأثیر از این فضا و استفاده از نمادها (عناصر طبیعت) تصاویر نابی را با پرداختن به این مضامین، خلقکردهاند. مولانا نیز در انتقال اندیشههای ماورایی و عرفانی خود با کاربرد نمادین از عناصرطبیعت، پرنده را نمادی از روح و جان انسان (عاشق)، گل را نمادی از بهشت و خداوند ...
بیشتر
در دورة قاجار باگرایش افکار مردم و هنرمندان به سوی ادبیاتِ عرفانی، نقاشان با تأثیر از این فضا و استفاده از نمادها (عناصر طبیعت) تصاویر نابی را با پرداختن به این مضامین، خلقکردهاند. مولانا نیز در انتقال اندیشههای ماورایی و عرفانی خود با کاربرد نمادین از عناصرطبیعت، پرنده را نمادی از روح و جان انسان (عاشق)، گل را نمادی از بهشت و خداوند (معشوق) و باغ را عالم مأوایِ روح جهت رسیدن به یگانگی میداند. هدف از این پژوهش تحلیل رابطۀ معنایی عناصر طبیعتِ موجود در نقاشی گل و مرغ عصر قاجار با تصاویر خلقشدة عرفانی از این عناصر در اندیشه و شعر مولانا است. سؤال اصلی تحقیق این است: «چه رابطة معنایی بین نقاشی گل و مرغ در دورة قاجار و ادبیاتِ عرفانی مولانا قابل جستجو است»؟ این پژوهش بهروش توصیفی- تحلیلی براساس آثار گل و مرغ دورۀ قاجار و مطالعۀ تطبیقی با اشعار عرفانی مولانا انجام شدهاست. در نتیجه همانگونه که مولانا به نماد پرنده از منظر تجلی روح، عاشق و سالک مینگرد و نماد گل سرخ را تمثیلی از تجلی عشق، بهشت پایدار، جلوه و مظهر خدا میشمرد، در دورۀ قاجار نیز عناصر نقاشی ایرانی (گل و مرغ) بهصورت نمادین و سرشار از رمز و حضور معنا با همان مفاهیمی که در اشعار مولانا آمده، بهتصویر کشیده شدهاند.
مقاله پژوهشی
تاریخ عرفان و تصوف
امیر حسین مدنی
چکیده
یکی از پربسامدترین بُنمایههای متون عرفانی، خواب و رؤیا است که نوعی کرامت محسوب میشده و به لحاظ إخبار از عالم غیب، ابزاری برای کسب شناخت و آگاهی بودهاست. در میان این خوابها، به دلیل نگرانی و ترسی که صوفیه از عالم پس از مرگ و عاقبتِ کار خویش دارند، پرسشِ «خدای-تعالی- با تو چه کرد؟» بسیار متداولاست و پرسشگر از راوی میخواهد ...
بیشتر
یکی از پربسامدترین بُنمایههای متون عرفانی، خواب و رؤیا است که نوعی کرامت محسوب میشده و به لحاظ إخبار از عالم غیب، ابزاری برای کسب شناخت و آگاهی بودهاست. در میان این خوابها، به دلیل نگرانی و ترسی که صوفیه از عالم پس از مرگ و عاقبتِ کار خویش دارند، پرسشِ «خدای-تعالی- با تو چه کرد؟» بسیار متداولاست و پرسشگر از راوی میخواهد که از سرنوشت خویش و حوادث عالم برزخ او را آگاهکند. اگر خداوند راوی را آمرزیدهاست، دلیل آمرزش چه بوده و اگر احیاناً مورد عتاب یا عذاب واقع شده، به تاوان کدام غفلت و اشتباه او بودهاست؟ نگارنده در این مقاله برای پاسخ به پرسش مذکور، هجده متن منثور عرفانی را بررسی کرده و با تحلیل حکایات مرتبط، به این نتیجه رسیده که در اغلب موارد، راوی از آمرزش خداوند و لطف او خبر میدهد و اینکه کار، آسانتر از آناست که خلق میپندارند؛ به گونهایکه در مقابل پنجاهونه مورد رحمت خداوند، تنها با نُه حکایت عذاب و عتاب او مواجهیم. تأمّل در حکایات نشانمیدهد که اولاً لطف و «رحمتِ بیعلّت» خداوند و به عبارت دقیقتر «فضل و کَرَم» او نهتنها شامل حال عارفان و پارسایان میشود، بلکه مردمان عادی و گناهکاران و قاتلان را نیز در برمیگیرد و از این نظر، اصل نقدش، داد و لطف و بخششاست. ثانیاً بهشت و نعمتهای بهشتی، کمترین پاداش خداوند به رستگاراناست؛ درحالیکه رؤیت خداوند و همنشینی با او، رضایت و خشنودی حق از بنده، استقبال پیامبر(ص) از عارف و همنشینی با پیامبران و صالحان، پاداشهای ویژهتری محسوب میشوند.
مقاله پژوهشی
علیرضا شادآرام؛ زهرا نامور
چکیده
پس از ورود اسلام به ایران، گفتمان عرفانی تبدیل به گفتمان غالب فرهنگی شد و پیش و بیش از هر چیزی در ادبیات فارسی تجلی پیدا کرد. ادبیات عرفانی فارسی در طول قرون جهانبینی بخش عظیمی از جامعه ایرانی را شکل داد و از چنان پویایی و اقبالی برخوردار شد که توانست سایر هنرهای ایرانی از جمله نگارگری، به مثابه یکی از ملموسترین هنرهای قدیمی را تحت ...
بیشتر
پس از ورود اسلام به ایران، گفتمان عرفانی تبدیل به گفتمان غالب فرهنگی شد و پیش و بیش از هر چیزی در ادبیات فارسی تجلی پیدا کرد. ادبیات عرفانی فارسی در طول قرون جهانبینی بخش عظیمی از جامعه ایرانی را شکل داد و از چنان پویایی و اقبالی برخوردار شد که توانست سایر هنرهای ایرانی از جمله نگارگری، به مثابه یکی از ملموسترین هنرهای قدیمی را تحت تاثیر و در خدمت خود نگه دارد.
ادبیات عرفانی به صورت خاص در تکنیکهای زیباییشناسی هنر نگارگری ایرانی از جمله کاربرد نشانههای دیداری و دلالت-های آنها بسیار موثر واقع شد. مطالعه نگارگری ایرانی-اسلامی به مثابه متن فرهنگی- هنری میتواند مخاطب را به مجموعهای از رمزگان نشانهای رهنمون سازد که در بستر عرفان اسلامی شکل گرفتهاند. لذا در این پژوهش با هدف تحلیل چیستی و چرایی ارتباط ادبیات عرفانی و نگارگری ایرانی از منظر نشانهشناسی تلاش کردهایم تا به این پرسش پاسخ دهیم که تاثیر ادبیات عرفانی بر نظام دلالتگر نگارگری ایرانی چه کیفیتی دارد و ویژگیهای آن چگونه در نشانههای دیداری نگارهها متجلی شده است.
واکاوی نشانههای دیداری همچون پرسپکتیو، چهره پردازی، رنگ، نور، قاب بندی و صور خیال در نگارههای ایرانی نشان می-دهد که دلالت این نشانههای دیداری بر مضامین عرفانی چون وحدت در کثرت، کیفیت نفس و روح انسانی، معنویت و نظام احسن حاکم بر جهان ، حرکت انسان متعالی از جهان مادی به جهان معنوی و جاودانگی است و نماد پردازی کلامی و تصویری در کنار مضامین ادبیات عرفانی، از مهمترین ویژگیهایی است که در این نگارهها تبلور یافته است.
مقاله پژوهشی
تاریخ عرفان و تصوف
محمدرضا موحدی
چکیده
چکیده:
مدعای اصلی مقاله این است که در نسخۀ نویافته ای از تفسیر بحرالحقایق (نسخۀ شماره 37 از کتابخانه حسن حُسنی پاشا ) اطلاعات ذی قیمتی از حیات و آثارنجم الدین رازی می توان یافت. اطلاعات مستخرج از این نسخه، به شیوۀ تحلیلی با دیگر یافته های معاصران در این باب، مقایسه شده است. نجم رازی دراین گزارش مفصل، نخست استادان طریقت خود را به تصریح ...
بیشتر
چکیده:
مدعای اصلی مقاله این است که در نسخۀ نویافته ای از تفسیر بحرالحقایق (نسخۀ شماره 37 از کتابخانه حسن حُسنی پاشا ) اطلاعات ذی قیمتی از حیات و آثارنجم الدین رازی می توان یافت. اطلاعات مستخرج از این نسخه، به شیوۀ تحلیلی با دیگر یافته های معاصران در این باب، مقایسه شده است. نجم رازی دراین گزارش مفصل، نخست استادان طریقت خود را به تصریح با این ترتیب، معرفی می کند: 1. شیخ مجدالدین بغدادی ،2 . نجم الدین کبری ،3 . تاج الدین اُشنُهی ،4. شهاب الدین سهروردی. وی به سبک عالمان رجال و حدیث، نوع ومدت مصاحبت، نوع اجازه نامۀ دریافتی از شیخ، تاریخ تلمّذ وحتی سبب تقدم و تاخّر آنها در ذکر، را می آورد که حاوی اطلاعاتی تازه در باب این استادان است. آنگاه گزارشی از سفرهای طولانی خود قبل از حملۀ مغول و پس از آن عرضه می دارد. بر اساس این شرح حال، معلوم می شود که نجم رازی از همان سال های نخستِ سیرِ آفاقی خود، در سال 601 در خدمت سهروردی بوده ، چندین نوبت در شهرهای مختلف از خدمتش بهره برده و چندین اجازه نامه از وی دریافت کرده است. همنشینی دایه با تاج الدین اُشنهی در همدان ، و ردّ این پندار که او به هنگام حملۀ مغول از ری فرار کرده باشد و...از فروعات دیگر مقاله است . نیز طرح احتمال بازگشت نجم الدین از آناتولی به ایران (پس از استقرار مغول) واقامت در خوزستان از دیگر یافته های این جستار است. به نظر می رسد که این نسخه از تفسیر باتوجه به تاریخ کتابت آن باید رونویسی از نخستین نگارش های نجم دایه در تفسیر خود باشد. نجم الدین در این مرحله از نگارش تفسیر، بشدت وابسته به الکشف و البیان ثعلبی است و از همان ابتدای مقدمه با ذکر منبع، مواردی فراوان نقل قول دارد.
مقاله پژوهشی
مطالعات تطبیقی عرفانی
سیده مهنا سیدآقایی رضایی؛ فرزاد بالو
چکیده
لِف تالستوی، فیلسوف، متفکر دینی و نویسندۀ روسی، از چهرههای شاخص در ادبیات داستانی جهان است. او در آفرینش آثار خود از دستاوردهای فرهنگی ملل مختلف، بهویژه مشرقزمین و آموزههای اسلامی بهره گرفت. از آن جمله پرسشی که پژوهش حاضر دنبال میکند و آن تأثیرپذیری تالستوی در آفرینش داستان «پسرخوانده» از داستان قرآنی «موسی و خضر» ...
بیشتر
لِف تالستوی، فیلسوف، متفکر دینی و نویسندۀ روسی، از چهرههای شاخص در ادبیات داستانی جهان است. او در آفرینش آثار خود از دستاوردهای فرهنگی ملل مختلف، بهویژه مشرقزمین و آموزههای اسلامی بهره گرفت. از آن جمله پرسشی که پژوهش حاضر دنبال میکند و آن تأثیرپذیری تالستوی در آفرینش داستان «پسرخوانده» از داستان قرآنی «موسی و خضر» است. ما در این پژوهش میکوشیم با روش توصیفی – تطبیقی پاسخ درخوری به این پرسش دهیم. دستاوردهای پژوهش نشان میدهد تالستوی در خلق داستان معروف «پسرخوانده»، از داستان قرآنی «موسی و خضر» تأثیرپذیرفته است و میان این دو داستان چه از جهت ساختاری و چه محتوایی شباهتهای عمدهای به چشم می-خورد: در هر دو داستان شخصیتهای اصلی نمادین هستند و در نقش مرشد (پدرخوانده، تارک دنیا/ خدا، خضر) و مرید (پسرخوانده/ موسی) ظاهر میشوند و خواننده شاهد درآمدی تمثیلی بر متن اصلی داستانها و رویدادهای سهگانه-ای است که در ظاهر ناعادلانه و غیراخلاقی هستند و اعتراض پسرخوانده/ موسی را به همراه دارند، اما با رمزگشایی پدرخوانده/ خضر حقیقت نهفته در ورای این رویدادها آشکار میشود و اینچنین به مخاطبین خود میآموزند که انسان آگاه به مقدرات الهی نیست، بنابراین نباید در جایگاه خدایی بنشیند و قضاوت کند و در جریان طبیعی حوادث دست برد، بلکه باید به خدا توکل کرده و تسلیم تقدیر الهی باشد.
مقاله پژوهشی
خدیجه کیانی؛ محسن محمدی فشارکی؛ محمود براتی
چکیده
مشرب عرفانی شاهداعیالله شیرازی
چکیده
شاهداعیالله شیرازی یکی از عارفان برجسته قرن نهم هجری است که آثار ارزشمندی از وی به نظم و نثر به یادگار مانده است. با وجود تحقیقات پراکندهای که تا کنون پیرامون افکار و اندیشه وی صورت گرفته، تصویر روشنی از آرا و اندیشه-های عرفانی وی ارائه نشده است.
از سویی داعی از مشایخ طریقت نعمتالهیه ...
بیشتر
مشرب عرفانی شاهداعیالله شیرازی
چکیده
شاهداعیالله شیرازی یکی از عارفان برجسته قرن نهم هجری است که آثار ارزشمندی از وی به نظم و نثر به یادگار مانده است. با وجود تحقیقات پراکندهای که تا کنون پیرامون افکار و اندیشه وی صورت گرفته، تصویر روشنی از آرا و اندیشه-های عرفانی وی ارائه نشده است.
از سویی داعی از مشایخ طریقت نعمتالهیه و مرید شاهنعمتالله ولی است و از سویی دیگر از شارحان و مبلغان اندیشههای ابنعربی به شمار میآید و این امر بر پیچیدگی تعیین سنت و تبیین مشرب عرفانی وی میافزاید.
در این پژوهش سعی بر آنست تا نخست با بررسی هدف و غایت عارف، روش او در دست یابی به هدف، موضوعات و مفاهیم مطرح شده در آثار وی، نظام تربیتی و زبان عرفانی وی در پرداختن به موضوعات، سنت عرفانی شاهداعی تعیین شود، سپس مشرب عرفانی وی بررسی گردد.
واژههای کلیدی
شاهداعیالله شیرازی، سیروسلوک، مشرب عرفانی، سنتهای عرفانی