مقاله پژوهشی
زبان عرفانی
کورس کریم پسندی
چکیده
در نگرش مولوی به حواس پنج گانۀ ظاهری آدمی، حس شنوایی از جایگاهی ممتاز و برتر، نسبت به دیگر حواس انسان برخوردار است. مولوی با توّجه به ساحت بیرونی انسان و با نگرش فیزیولوژیک ، گوش حسی و ظاهری را اولین و مهم ترین حس فعال انسان برای ادراک دنیای محسوسات می داند که در پیوند با دل و درون آدمی ، موجبات تکامل حقیقی انسان را به واسطۀ استماع اقوال ...
بیشتر
در نگرش مولوی به حواس پنج گانۀ ظاهری آدمی، حس شنوایی از جایگاهی ممتاز و برتر، نسبت به دیگر حواس انسان برخوردار است. مولوی با توّجه به ساحت بیرونی انسان و با نگرش فیزیولوژیک ، گوش حسی و ظاهری را اولین و مهم ترین حس فعال انسان برای ادراک دنیای محسوسات می داند که در پیوند با دل و درون آدمی ، موجبات تکامل حقیقی انسان را به واسطۀ استماع اقوال بزرگان فراهم می آورد. از طرف دیگر با توجه به ساحت درونی انسان و با نگرش معرفت شناسانه، گوش باطنی را از مراتب وجودی و روحی آدمی می داند که در اثر رفع حجاب ها، موجب درک و دریافتِ سخن و صدای جماد و نبات و عالم عرش و فرش می شود. این مقاله به روش تحلیلی به واکاوی و تبیین نگرش مولوی دربارۀ حس شنوایی در ساختمان آفرینش آدمی می پردازد؛ با این برآیندکه انسان ها، ضمن بهره گیری از گوش حسی برای ارتباط با دنیای بیرون، باید تا سر حدّ امکان بکوشند مرتبۀ گوش ظاهری و حسی خود را به مرتبۀ گوش باطنی و مقام گوشِ بی گوشی، تبدیل و تصعید ببخشند تا از اصوات عالم بالا و اذواق و مواجید روحانی حاصل از آن بهره مند شوند و از پی آن به صدا و آواز حق برسند.(گفت پیغمبر که آواز خدا / می رسد در گوش من هم چون صدا )
مقاله پژوهشی
زبان عرفانی
زهره نجفی؛ پروانه سیدی؛ جنان ایزدی
چکیده
دیباچه منظومه های غنایی همواره فضایی برای بیان اعتقادات و دیدگاههای شاعران است که پیش از ورود به داستان با طرح پارهای مسائل کلامی در تبیین اندیشههای خویش میکوشند. یکی از این شاعران امیرخسرو دهلوی است که در منظومههای خویش به پرورش مفاهیم کلامی میپردازد. در این مقاله به بررسی پرورش مفاهیم کلامی از طریق آیات و روایات در دیباچه ...
بیشتر
دیباچه منظومه های غنایی همواره فضایی برای بیان اعتقادات و دیدگاههای شاعران است که پیش از ورود به داستان با طرح پارهای مسائل کلامی در تبیین اندیشههای خویش میکوشند. یکی از این شاعران امیرخسرو دهلوی است که در منظومههای خویش به پرورش مفاهیم کلامی میپردازد. در این مقاله به بررسی پرورش مفاهیم کلامی از طریق آیات و روایات در دیباچه مثنویهای امیرخسرو دهلوی پرداختهایم. نوع پژوهش، تحلیلی-توصیفی و روش آن کتابخانهای است. پس از بررسی دیباچهها از منظر کلامی، به این نتیجه رسیدهایم که امیرخسرو دهلوی در اکثر ابیاتی که متصضمّن مفاهیم کلامی است، به آیاتی از قرآن کریم و یا احادیثی از ائمۀ معصوم چه به صورت مستقیم و چه به روش غیرمستقیم و ضمنی استناد کرده و از این طریق به دنبال وصول به دو هدف بوده است؛ یکی اینکه سعی در پرورش مفاهیم کلامی از طریق استناد به آیات و روایات داشته تا عقایدش را از این طریق برای مخاطبانش باورپذیر کند و از سوی دیگر، در پی ادای احترام به قرآن کریم و احادیث ائمۀ معصوم بوده است. از میان سه منظومۀ مورد بررسی، مفاهیم کلامی در دیباچۀ منظومۀ هشت بهشت بیش از دو منظومۀ دیگر است و شاعر در دیباچۀ این منظومه مفاهیم متنوّع و متعدّدی از علم کلام را مورد بحث قرار داده است. اکثر مفاهیم کلامی به کار رفته در دیباچۀ این سه منظومه، مفاهیمی است که قبل از دهلوی در منظومههای دیگر شاعران نیز تکرار شده است، لیکن از نظر توجه به آیات و احادیث و روایاتی که به منظور مستندسازی و پرورش مفاهیم کلامی به کار رفته باشد، دهلوی یکی از شاعران برجسته است.
مقاله پژوهشی
مصطفی رستمی؛ نسرین فرهی
چکیده
در دورة قاجار باگرایش افکار مردم و هنرمندان به سوی ادبیاتِ عرفانی، نقاشان با تأثیر از این فضا و استفاده از نمادها (عناصر طبیعت) تصاویر نابی را با پرداختن به این مضامین، خلقکردهاند. مولانا نیز در انتقال اندیشههای ماورایی و عرفانی خود با کاربرد نمادین از عناصرطبیعت، پرنده را نمادی از روح و جان انسان (عاشق)، گل را نمادی از بهشت و خداوند ...
بیشتر
در دورة قاجار باگرایش افکار مردم و هنرمندان به سوی ادبیاتِ عرفانی، نقاشان با تأثیر از این فضا و استفاده از نمادها (عناصر طبیعت) تصاویر نابی را با پرداختن به این مضامین، خلقکردهاند. مولانا نیز در انتقال اندیشههای ماورایی و عرفانی خود با کاربرد نمادین از عناصرطبیعت، پرنده را نمادی از روح و جان انسان (عاشق)، گل را نمادی از بهشت و خداوند (معشوق) و باغ را عالم مأوایِ روح جهت رسیدن به یگانگی میداند. هدف از این پژوهش تحلیل رابطۀ معنایی عناصر طبیعتِ موجود در نقاشی گل و مرغ عصر قاجار با تصاویر خلقشدة عرفانی از این عناصر در اندیشه و شعر مولانا است. سؤال اصلی تحقیق این است: «چه رابطة معنایی بین نقاشی گل و مرغ در دورة قاجار و ادبیاتِ عرفانی مولانا قابل جستجو است»؟ این پژوهش بهروش توصیفی- تحلیلی براساس آثار گل و مرغ دورۀ قاجار و مطالعۀ تطبیقی با اشعار عرفانی مولانا انجام شدهاست. در نتیجه همانگونه که مولانا به نماد پرنده از منظر تجلی روح، عاشق و سالک مینگرد و نماد گل سرخ را تمثیلی از تجلی عشق، بهشت پایدار، جلوه و مظهر خدا میشمرد، در دورۀ قاجار نیز عناصر نقاشی ایرانی (گل و مرغ) بهصورت نمادین و سرشار از رمز و حضور معنا با همان مفاهیمی که در اشعار مولانا آمده، بهتصویر کشیده شدهاند.
مقاله پژوهشی
تاریخ عرفان و تصوف
محمدرضا موحدی
چکیده
چکیده:
مدعای اصلی مقاله این است که در نسخۀ نویافته ای از تفسیر بحرالحقایق (نسخۀ شماره 37 از کتابخانه حسن حُسنی پاشا ) اطلاعات ذی قیمتی از حیات و آثارنجم الدین رازی می توان یافت. اطلاعات مستخرج از این نسخه، به شیوۀ تحلیلی با دیگر یافته های معاصران در این باب، مقایسه شده است. نجم رازی دراین گزارش مفصل، نخست استادان طریقت خود را به تصریح ...
بیشتر
چکیده:
مدعای اصلی مقاله این است که در نسخۀ نویافته ای از تفسیر بحرالحقایق (نسخۀ شماره 37 از کتابخانه حسن حُسنی پاشا ) اطلاعات ذی قیمتی از حیات و آثارنجم الدین رازی می توان یافت. اطلاعات مستخرج از این نسخه، به شیوۀ تحلیلی با دیگر یافته های معاصران در این باب، مقایسه شده است. نجم رازی دراین گزارش مفصل، نخست استادان طریقت خود را به تصریح با این ترتیب، معرفی می کند: 1. شیخ مجدالدین بغدادی ،2 . نجم الدین کبری ،3 . تاج الدین اُشنُهی ،4. شهاب الدین سهروردی. وی به سبک عالمان رجال و حدیث، نوع ومدت مصاحبت، نوع اجازه نامۀ دریافتی از شیخ، تاریخ تلمّذ وحتی سبب تقدم و تاخّر آنها در ذکر، را می آورد که حاوی اطلاعاتی تازه در باب این استادان است. آنگاه گزارشی از سفرهای طولانی خود قبل از حملۀ مغول و پس از آن عرضه می دارد. بر اساس این شرح حال، معلوم می شود که نجم رازی از همان سال های نخستِ سیرِ آفاقی خود، در سال 601 در خدمت سهروردی بوده ، چندین نوبت در شهرهای مختلف از خدمتش بهره برده و چندین اجازه نامه از وی دریافت کرده است. همنشینی دایه با تاج الدین اُشنهی در همدان ، و ردّ این پندار که او به هنگام حملۀ مغول از ری فرار کرده باشد و...از فروعات دیگر مقاله است . نیز طرح احتمال بازگشت نجم الدین از آناتولی به ایران (پس از استقرار مغول) واقامت در خوزستان از دیگر یافته های این جستار است. به نظر می رسد که این نسخه از تفسیر باتوجه به تاریخ کتابت آن باید رونویسی از نخستین نگارش های نجم دایه در تفسیر خود باشد. نجم الدین در این مرحله از نگارش تفسیر، بشدت وابسته به الکشف و البیان ثعلبی است و از همان ابتدای مقدمه با ذکر منبع، مواردی فراوان نقل قول دارد.
مقاله پژوهشی
خدیجه کیانی؛ محسن محمدی فشارکی؛ محمود براتی
چکیده
مشرب عرفانی شاهداعیالله شیرازی
چکیده
شاهداعیالله شیرازی یکی از عارفان برجسته قرن نهم هجری است که آثار ارزشمندی از وی به نظم و نثر به یادگار مانده است. با وجود تحقیقات پراکندهای که تا کنون پیرامون افکار و اندیشه وی صورت گرفته، تصویر روشنی از آرا و اندیشه-های عرفانی وی ارائه نشده است.
از سویی داعی از مشایخ طریقت نعمتالهیه ...
بیشتر
مشرب عرفانی شاهداعیالله شیرازی
چکیده
شاهداعیالله شیرازی یکی از عارفان برجسته قرن نهم هجری است که آثار ارزشمندی از وی به نظم و نثر به یادگار مانده است. با وجود تحقیقات پراکندهای که تا کنون پیرامون افکار و اندیشه وی صورت گرفته، تصویر روشنی از آرا و اندیشه-های عرفانی وی ارائه نشده است.
از سویی داعی از مشایخ طریقت نعمتالهیه و مرید شاهنعمتالله ولی است و از سویی دیگر از شارحان و مبلغان اندیشههای ابنعربی به شمار میآید و این امر بر پیچیدگی تعیین سنت و تبیین مشرب عرفانی وی میافزاید.
در این پژوهش سعی بر آنست تا نخست با بررسی هدف و غایت عارف، روش او در دست یابی به هدف، موضوعات و مفاهیم مطرح شده در آثار وی، نظام تربیتی و زبان عرفانی وی در پرداختن به موضوعات، سنت عرفانی شاهداعی تعیین شود، سپس مشرب عرفانی وی بررسی گردد.
واژههای کلیدی
شاهداعیالله شیرازی، سیروسلوک، مشرب عرفانی، سنتهای عرفانی
مقاله پژوهشی
تاریخ عرفان و تصوف
محسن پورمختار؛ مهناز میرزایی
چکیده
مقالة حاضر به بررسی انگیزهها و اهداف نویسندگان متون عرفانی در تألیف آثارشان میپردازد. در این راستا پنجاه اثر عرفانی، از گونههای مختلف نگاشتههای صوفیانة منثورِ فارسی، انتخاب و انگیزة تألیف آنها تحلیل و طبقهبندی شده است. با در نظرگرفتن این نکته که برخی از مؤلفان این آثار، اهداف متعددی برای تألیف اثر خویش ذکر کردهاند؛ انگیزة ...
بیشتر
مقالة حاضر به بررسی انگیزهها و اهداف نویسندگان متون عرفانی در تألیف آثارشان میپردازد. در این راستا پنجاه اثر عرفانی، از گونههای مختلف نگاشتههای صوفیانة منثورِ فارسی، انتخاب و انگیزة تألیف آنها تحلیل و طبقهبندی شده است. با در نظرگرفتن این نکته که برخی از مؤلفان این آثار، اهداف متعددی برای تألیف اثر خویش ذکر کردهاند؛ انگیزة تألیف این متون را به ترتیب بسامدی میتوان در یازده مورد دستهبندی و درصد تقریبی هرکدام را به این نحو معین کرد: 1. تألیف به درخواست دوستان و مریدان 19%؛ 2. تألیف بدون ذکر سبب یا انگیزة خاص %17؛ 3. تألیف به انگیزة حفظ احوال و اقوال مشایخ 11%؛ 4. تألیف در واکنش به ظهور مدّعیان و فساد طریقت 9%؛ 5. تألیف به هدف تعلیم عمومی به زبان پارسی 8%؛ 6. تألیف به قصد تقدیم به بزرگان 8%؛ 7. تألیف اثر به قصد به یادگار گذاشتن اثری از خویش 7%؛ 8. تألیف در پاسخ به پرسشها 5%؛ 9. تألیف به قصد شرح و بسط آثار مختصر قبلی 3%؛ 10. تألیف با الهام غیبی 3%؛ 11. تألیف به انگیزة بثّالشکوی 2%.
مقاله پژوهشی
زبان عرفانی
راضیه ایمانی نسب؛ محمدامیر عبیدی نیا
چکیده
در آثار ادبی و هنری، تخیل دارای نقشی اساسی است. وجود تعاریف گوناگون از این اصطلاح، هر یک سبب تبیین جنبههای متفاوتی از آثار میشود. یکی از دلایل توجه به تخیل و ساختارهای تخیلی، تبیین اندیشه و احساس شعرا و نویسندگان است. در واقع تخیل مکانیزمی دفاعی است تا شاعر و نویسنده بتواند بر التهابات و تشویشهای درونی خود فائق آید. وجود پررنگ ...
بیشتر
در آثار ادبی و هنری، تخیل دارای نقشی اساسی است. وجود تعاریف گوناگون از این اصطلاح، هر یک سبب تبیین جنبههای متفاوتی از آثار میشود. یکی از دلایل توجه به تخیل و ساختارهای تخیلی، تبیین اندیشه و احساس شعرا و نویسندگان است. در واقع تخیل مکانیزمی دفاعی است تا شاعر و نویسنده بتواند بر التهابات و تشویشهای درونی خود فائق آید. وجود پررنگ نماد-های دارای ارزشگذاری مثبت، امکان بررسی غزلیات سنایی را طبق نظریۀ ژیلبر دوران را با شیوهای توصیفی- تحلیلی میسر میسازد. فراوانی نمادهای مربوط به این منظومه بر توانایی شاعر در غلبه بر نگرانیها وآشوبهای درونی صحه میگذارد. در غزلیات سنائی تلطیف نمادهای ناخوشایند،کاربرد نمادهای خوشایند و رغبت شاعر برای بهرهگیری از نمادهای ایمنی بخش به منظور ارائه تصویر مطلوب از معشوق و بیان ویژگیهای روانی شاعر شکل میگیرند. درونگرایی، خودشناسی، مثبت انگاری، سازگاری با ناملایمات در سایه توجه شاعر به نمادهای درونبودگی آشکار میشوند. نمادهای مادرمثالیِ «خاک کوی معشوق» و «ظرف و مظروف ها» بیانگر خاکساری، میل به سکون و آرامش عاشق و بزرگداشت معشوقند.کاربرد نمادهای پیشرفت، ریتمدار و آغاز دوباره، وصال و امید وصال را برای شاعر ممکن میسازند. برهم زدن نظم طبیعی چرخهها، توصیفات پرشور از آینده وگذشته به همراه توصیفات پارادوکسیکال از دیگر شیوههای زمان گریزی شاعراند تا جاودانگی، تکاملیافتگی معشوق وثبات قدم عاشق را هویدا سازند. افرادی مانند سنایی که متمایل به استفاده از نمادهای منظومه شبانه به ویژه نمادهای آرمیدنِ خاک و آب هستند، معمولاً انسانهایی مثبتاندیش، صلحجو، معتدل، سازگارو تا حدی اندوهناکند که مسائل را با حرکتی مسالمتآمیز حل میکنند. در هر یک از آثار بسته به میزان تمایل و بسامد نمادهای این نظریه میتوان به جنبههای جدیدی از تخیل، خصوصیات روانی و فکری شاعر یا نویسنده دست یافت
مقاله پژوهشی
ناصر جابری؛ سکینه شریفی
چکیده
مرصادالعباد اثری بدیع و ممتاز در پهنۀ ادب فارسی است، زبان و بیان آن گوشنواز و گاه شاعرانه است و از نظر تصویری – بلاغی کتابی شگرف به شمار میآید. با توجه به شناختگی وشهرگیِ تمثیل در علوم بلاغیِ ما، مطالعۀ تصاویر مرصادالعباد اغلب متمایل به بررسی جنبههای تمثیلی آن بوده است و استعارههای آن در قالب دیدگاههای کهن بررسی شده است، حال ...
بیشتر
مرصادالعباد اثری بدیع و ممتاز در پهنۀ ادب فارسی است، زبان و بیان آن گوشنواز و گاه شاعرانه است و از نظر تصویری – بلاغی کتابی شگرف به شمار میآید. با توجه به شناختگی وشهرگیِ تمثیل در علوم بلاغیِ ما، مطالعۀ تصاویر مرصادالعباد اغلب متمایل به بررسی جنبههای تمثیلی آن بوده است و استعارههای آن در قالب دیدگاههای کهن بررسی شده است، حال آنکه مرصادالعباد دارای خوشههای استعاریِ مبتنی بر نگرش سیاسی- اجتماعی است و با توجه به پراکندگی و گستردگی این خوشهها میتوان با نظریۀ استعارۀ مفهومی؛ نگاهی تازه به این اثر داشت. روش تحقیق تحلیلی -توصیفی است و دامنۀ پژوهش مبنی بر متن مرصادالعباد است. این تحقیق نشان داد که رشتههایی استعاری که با یکدیگر پیوند دارند در متن قابل تأمل است و میتوان آنها خُرداستعاره نامید. شبکۀ خرداستعارههای به هم پیوسته از این قرارند: «هبوط روح در تن به منزلۀ جلوس پادشاه»، «خزانهداری خداوند به منزلۀ گنجینهداری پادشاه»، «ابلیس به منزلۀ مجرم و محکوم شده از سوی سلطان»، «پرورش روح به منزلۀ پروردنِ باز شکاری»، «تبلیغ دین به منزلة تشکیلات اطلاع رسانی پادشاه». این پنج استعارۀ خرد، هر یک خود دارای زیر مجموعههایی بودهاند که در متن تحقیق به وسیله ذکر شاهد مثال و ترسیم نمودارهایی تبیین شده است. همچنین، دقت در خُرداستعارهها نشان میدهد که میتوان مجموعۀ آنها را ذیل کلان استعارۀ «خداوندگاری به منزلة کشورداری» قرار داد.
مقاله پژوهشی
زبان عرفانی
عادل سواعدی؛ محمدرضا صالحی مازندرانی؛ مریم رفیع
چکیده
جریان شعری حجم، در تاریخ شعر معاصر جریانی بیانیهمحور بوده و از الگوها و ساختارهای ویژهای پیروی کرده است. خوانندگان شعر حجم نیز، در طول زمان با خوانش نظریات یدالله رویایی از ظرفیتهای متفاوت فلسفی، زبانی و زیباییشناسانۀ آن آگاه شدهاند. بر این اساس، بوطیقای تصویر در شعر یدالله رویایی نیز مجموعهای از ظرفیتها و وجوه متفاوت ...
بیشتر
جریان شعری حجم، در تاریخ شعر معاصر جریانی بیانیهمحور بوده و از الگوها و ساختارهای ویژهای پیروی کرده است. خوانندگان شعر حجم نیز، در طول زمان با خوانش نظریات یدالله رویایی از ظرفیتهای متفاوت فلسفی، زبانی و زیباییشناسانۀ آن آگاه شدهاند. بر این اساس، بوطیقای تصویر در شعر یدالله رویایی نیز مجموعهای از ظرفیتها و وجوه متفاوت است که الگوها و ساختارهای خود را از بیانیههای شعر حجم و نظریات یدالله رویایی میگیرد؛ وجوه متفاوتی همچون وجوه زبانشناسانه، پدیدارشناسانه، زیباییشناسانه و عارفانه. اما دستیابی به آنها مسألهای است که در گذار از بیانیۀ شعر حجم و سیر تاریخی نظریات یدالله رویایی به وقوع میپیوندد. عرفان و نقش آن نیز در بوطیقای تصویر شعر رویایی در گذار از این مباحث و تمرکز بر بیانیۀ دوم حجمگرایی و حواشی شعر حجم امکانپذیر بوده است. به همین منظور، پژوهش حاضر با محوریت بخشیدن به نقش عرفان در این زمینه، به سطوح متفاوتی از آن در بعد اخلاقی و مفاهیم عرفانی دست یافته است. بهعبارتی عرفان، با کنشی دوسویه در بُعد اخلاقی، ریشههای تربیت ذهنی حجم، خوانش و نویسش را در تأثیرپذیری از پدیدارشناسی هوسرلی یافته و از آنجا به ساختمان حضور غیر و دیگری رسیده و در تأثیر مفاهیم عرفانی به سرودههایی با تکانههای عاطفی، زبان عارفانه یا با بافت و ساختار شطحیات عینیت بخشیده است. در این راستا، تحلیل و بررسی مجموعۀ این ویژگیها بهدلیل ظرفیتهایی که لبریختهها و هفتاد سنگ قبر از خود نشان میدهند، بر این دو دفتر شعری بوده است.
مقاله پژوهشی
زبان عرفانی
حجت بوداقی؛ باقر صدری نیا
چکیده
چکیده
صائنالدین علی معروف به ابنترکۀ اصفهانی (770-835ق) یکی از فلاسفه و عرفای متأثر از مکتب ابنعربی است. از این رو معنا، زبان و لفظ را نیز در چارچوب وحدت وجود تبیین کرده است. در پژوهش حاضر نگارندگان کوشیده اند از رهگذر آثار و رسائل چاپی و مخطوط ابنترکه به روشی توصیفی-تحلیلی تبیینهای معناشناختی و مؤلفههای مترتب بر آن را استخراج ...
بیشتر
چکیده
صائنالدین علی معروف به ابنترکۀ اصفهانی (770-835ق) یکی از فلاسفه و عرفای متأثر از مکتب ابنعربی است. از این رو معنا، زبان و لفظ را نیز در چارچوب وحدت وجود تبیین کرده است. در پژوهش حاضر نگارندگان کوشیده اند از رهگذر آثار و رسائل چاپی و مخطوط ابنترکه به روشی توصیفی-تحلیلی تبیینهای معناشناختی و مؤلفههای مترتب بر آن را استخراج و مفاهیم مرکزی نظریۀ وی را به بحث بگذارند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که وحدت وجود برای ابنترکه امکانی فراهم آورده است تا بتواند ابعاد ناسوتی و تجریدی زبان را در کنار هم و در یک وحدت دیالکتیکی تبیین و بر اساس آن نظریۀ إشعار را طرحریزی کند. إشعار در دیدگاه ابنترکه غایت خلقت آدمی است. انسان در عالم هستی در جایگاه إشعار قرار دارد. إشعار در آثار ابنترکه به معنی آگاهانیدن به کار میرود. إشعارکننده در واقع حقایق عالم ظهور را کشف میکند و رموز آن را درمییابد؛ چرا که همۀ هستی کلمةالله است و انسان در مقام إشعار قرائت کننده و محاکات کنندۀ این کلمات است. ابنترکه به دنبال آمیختن ابعاد تنزیهی و تشبیهی هستی، زبان ملفوظ را نیز که امتداد نفسالرحمن در عالم اصغر است دارای دو وجه جمالی و جلالی میداند و در همین راستا وضع الفاظ را با تبیینی دوساحتی بررسی میکند.
مقاله پژوهشی
زبان عرفانی
طاهر لاوژه
چکیده
مولانا برخی از اندیشهها و تجارب عرفانی خود را صرفاً در گونة ادبیِ «مناجات» بیان میکند. وی علاوه بر ایجاد نوعی فرم ویژة خلاقانه در مناجات، کارکرد برجستة آن را در انتقال مفاهیمی وضع مینهد که مقصودِ غایی داستانهایی در مثنوی از طریقِ کاربردِ آن حاصل میشود. وجوه هنری این نوع ادبی در قالب زبانِ عرفانی، نقش بارز آن در بیانِ نکتههای ...
بیشتر
مولانا برخی از اندیشهها و تجارب عرفانی خود را صرفاً در گونة ادبیِ «مناجات» بیان میکند. وی علاوه بر ایجاد نوعی فرم ویژة خلاقانه در مناجات، کارکرد برجستة آن را در انتقال مفاهیمی وضع مینهد که مقصودِ غایی داستانهایی در مثنوی از طریقِ کاربردِ آن حاصل میشود. وجوه هنری این نوع ادبی در قالب زبانِ عرفانی، نقش بارز آن در بیانِ نکتههای باطنی از طریق شناخت روایت و تحلیل گفتمانی و نیز چگونگی بسط موضوعات متکثر در گذر تلفیق آنها در یک شبکه پیچیدة منسجم و هماهنگ، هدف اصلی پژوهش حاضر است. مبتنی بر شیوة توصیف و تحلیل دادهها و مبانی نقد و نظریه، یک حدیث و چهار داستان از دفتر پنجم مثنوی و در 69 بیت بررسی شد. در اشاره به برخی یافتهها میتوان گفت که خطابهای عاطفی مولانا در شکل مناجات، زبان ویژهای هم در شکل و هم در محتوای آن میآفریند که نگرش تأویلیِ وی را در دریافت معانیِ خاصی از این طریق نشان میدهد و تأکید میکند که این شیوة بیان علاوه بر ایجاد توازن و انسجام در میان اجزای داستان و از لابلای پیچیدگیهای معانی ضمنی، بعضی دلالتهای عمیق و گستردة متن را به گونة مشخصتری ظاهر میکند و این قابلیت خوانشهای متعددی از موضوع ارائه میدهد و از این طریق بر عملکرد کیفیِ خواننده در راستای درک صحیحترِ وی از پیامهای آن تأثیری آشکار میگذارد و بدین ترتیب علاوه بر القای مفاهیم عمیق عاطفی به خواننده، برخی خلأهای انتقال و دریافت شناخت دقیق مضامین عرفانی هم جبران میشود.
مقاله پژوهشی
اسماعیل نرماشیری
چکیده
مطالعات نوین روانشناختی به طرزی اقناع کننده اثبات میکنند که متغیر نوستالژی با میزان آگاهی و گسترهی شناختی افراد رابطهیی بسیار عمیق دارد. از همین رو، نمیبایست نوستالژی را صرفاً مفهوم و برآیندی حسی و حسرتآور از یادکرد گذشتههای خاطره انگیز و پیامد فروکاسته و انفعالی آن دانست بلکه نوستالژی در فهم واقعی آن، کارکردی عقلانی ...
بیشتر
مطالعات نوین روانشناختی به طرزی اقناع کننده اثبات میکنند که متغیر نوستالژی با میزان آگاهی و گسترهی شناختی افراد رابطهیی بسیار عمیق دارد. از همین رو، نمیبایست نوستالژی را صرفاً مفهوم و برآیندی حسی و حسرتآور از یادکرد گذشتههای خاطره انگیز و پیامد فروکاسته و انفعالی آن دانست بلکه نوستالژی در فهم واقعی آن، کارکردی عقلانی و کنشی فعال است که میتوان با بهرهگیری و ایجاد زمینهی گفتهپردازی و شریک گفتمانی به مبانی خلاقانه و مولّد دست یافت. از آنجا که تمایلات واپسزده و تصعیدی به هیچ شکلی در روند زندگی انسان فراموش نخواهند شد و مدام فرد را در چنبره و مخمصهی فشار نیروهای درونی قرار میدهد بنابراین، این نیروها یا از رهگذر زبان و یا ارگانیسم خود را بروز میدهند. لزوماً از اینجاست که شعر و شاعر در مطالعات روانشناختی بسیار مهم و جدّی تلقی میشوند. قدر مسلم با اتکای همین مفاهیم، مولانا قادر شده تا نی-نامه را با ساحتی گفتمانی روایی برای تبیین جهانی متفکرانه نوستالژی و زبانی تصعیدی مدبرانه فراهم آورد. حال این مقاله به پاسخ این پرسشها به روش مطالعهی کتابخانهیی به شیوهیی تحلیلی اهتمام ورزیده است: 1-آیا میتوان نینامه را یک متن نوستالژیکی عالی متفکرانه و کدهای زبانی آن را نوعی زبان رفتاری تصعیدی دانست ؟ 2- آیا می توان رابطهیی معنادار از امتزاج نوستالژی و تصعید در نینامه به دست آورد؟
مقاله پژوهشی
تاریخ عرفان و تصوف
احمد لطیف پور؛ رسول حیدری؛ محمدرضا حسنی جلیلیان
چکیده
عرفان شیعی رویکردی عمده در عرفان اسلامی است که در تبیین و تحلیل مفاهیم عرفانی تفاسیر مختص به خود را دارد. از آن میان، مبحث ولایت عرفانی در منظومه فکری عارفان شیعی جایگاهی بسزا دارد. کاشف دزفولی عارف شیعی قرن دوازدهم، از عرفای گمنام و مجهول القدری است که صاحب دهها کتاب و رساله عرفانی است، با این حال سلوک فکری او چنان که باید شناخته ...
بیشتر
عرفان شیعی رویکردی عمده در عرفان اسلامی است که در تبیین و تحلیل مفاهیم عرفانی تفاسیر مختص به خود را دارد. از آن میان، مبحث ولایت عرفانی در منظومه فکری عارفان شیعی جایگاهی بسزا دارد. کاشف دزفولی عارف شیعی قرن دوازدهم، از عرفای گمنام و مجهول القدری است که صاحب دهها کتاب و رساله عرفانی است، با این حال سلوک فکری او چنان که باید شناخته نشده است. ولایت انسان کامل یکی از مباحث کلیدی در آثار اوست.
در این مقاله آراء کاشف دزفولی، به روش تحلیلی- توصیفی و مبتنی بر سنت اول و دوم عرفانی تحلیل شده است. کاشف، مفهوم ولایت را در بستر وحدت وجود تفسیر کرده، انسان کامل را مظهر نورالهی و او را حقیقت عقل می نامد. برتری ولی بر نبی، ختم ولایت در مهدی موعود، تعداد اولیاء و صفات آنان، از دیگر موضوعات مرتبط با ولایت درآثار اوست. برخی از استنادهای کاشف به ابن عربی و شباهت آراء او در مبحث ولایت به دیدگاه عارفانی چون حمویه، نسفی و سیدحیدر آملی نشان میدهد که عرفان کاشف دزفولی در تداوم عرفان شیعی سدههای هفتم و هشتم است به طوری که این شیوه عرفانی و بخصوص مبحث ولایت را از طریق کاشف دزفولی تا قرن دوازدهم می توان پیگیری و نقطه گذاری کرد. از این نظر بررسی آراء کاشف دزفولی دارای اهمیت و جایگاه ویژهای است.